ساختمان و مسکن

کاخ های پنهان در پالرمو

پالرمو

در پایان رمان کلاسیک ایتالیایی ، Lampedusa ، The Leopard ، یک شاهزاده سیسیلی و خانواده اش در یک سبد خرید در مناطق بزرگی از ساتن و ابریشم فشرده می شوند تا از طریق خیابان های تاریک و باریک پالرمو به یک توپ بزرگ سفر کنند. سال 1862 بود. دو سال قبل ، مردم سیسیل پس از ورود نیروهای گاریبالدی به این جزیره ، به اتحاد ایتالیا رای مثبت دادند. شاهزاده خانم های جوان از احتمال توپ خوشحال هستند. پدر خسته آنها در جهان ، شاهزاده فابریزیو – ببر لقب ، که پس از لباسی که در تمام جنوب اروپا یافت نشد ، نامگذاری شده است ، با کمی لذت به عصر می رسد. ورود گریبالدی به پایان رسید و دنیای باشکوه و حسی از کاخ های طلاکاری شده ، باغ های معطر و ویلاهای کشور را که شاهزاده همیشه از آن می شناسد ، فرا گرفت. ساختارهای اجتماعی جامد از بین رفته اند. در خانواده شاهزاده ، خواهرزاده محبوب او ، تانكردی ، عاشق دختر زیبای بقالی تازه ثروتمند محلی است.

در آنچه EM Forster “یک کتاب مجرد بزرگ” می نامد ، لمپدوسا ، خود شاهزاده قرن بیستم ، که داستان داستان همتای قرن نوزدهم خود را می نویسد ، با نگاهی که شاه به تدریج در اطراف او می گریزد ، از نگاه شاهزاده فابریزیو نگاه می کند. هنگامی که ویسکانتی فیلم لوکس و فانتزی خود را از این کتاب ساخت ، برت لنکستر در نقش شاهزاده ، آلن دلون ، برادرزاده اش و کلودیا کاردیناله به عنوان یک دختر بقالی شگفت انگیز ، آنجلیکا بازی کرد. در کتاب ، توپ در Palazzo Ponteleone در یک سالن Ballroom “طلای کم رنگ ، کم رنگ مانند مو بعضی از کودکان شمالی” در جایی که “از” سقف ، خدایان ، که روی مبل های تخته سنگی شکسته دراز کشیده شده “بود. در این استخوان که کاملاً از بین نرفت ، ناگهان صدای نویسنده قطع شد تا به ما بگوید که ممکن است این خدایان “فکر کرده اند که ابدی هستند اما بمبی که در پیتسبورگ ، پنسیلوانیا ساخته شده بود ، اثبات برعکس در سال 1943 بود”.

و بنابراین تقریباً با هر سایت رمان خواهید بود. همینطور که به دور پالرمو میگردم ، دنیای لامپدوسا مانند گربه بزرگ عنوان نامرئی و گریزان است.

زلزله سال 1968 حومه شهر لمپدوسا در سانتا مارگریتا پلس – Donafujata ، یک داستان تخیلی را ویران کرد. با بازگشت به پالرمو ، جایی که شهر قدیمی تاریک و آفتاب غرق در آن مخفی شده و به عقب برگردانده و به پشت در دریای آبی سلطنتی می رود ، متفقین نیز کاخ خاندان لمپدوسا را ​​بمباران کردند. من به سمت دریا قدم می زنم تا هتل Trinacria را در جاده Butera ببینم که شاهزاده Fabrizio بعد از بیست سال توپ در آن خواهد مرد. راهنمایی که در سال 1996 منتشر شد می گوید که این مورد مورد مرمت قرار گرفته است ، اما می دانم که در لغزنده سیسیل ، راهنمای شما باید به روز باشد ، به طوری که من فقط یک نمای پوشیده شده و صفحه ای پیدا می کنم که جلال و جلال قبلی خود را دارد.

من در حال از دست دادن ناامیدی هستم وقتی به یاد می آورم که درست قبل از ترک لندن ، زن در آژانس مسافرتی ایتالیا ایتالیا نل موندو یک تکه کاغذ به من به نام کنتس داد. آژانس دیگری شماره تلفن شاهزاده خانم را برای من فکس کرد. اشراف پالرمو نیز مانند معاصران انگلیس خود برای حفظ کاخ های مربوط به قرن دوازدهم به پول احتیاج داشتند. بنابراین آنها تصمیم گرفتند مهمانی های شام را در خانه های مجلل خود برگزار کنند. شاید دنیای ببر گمشده را اینجا پیدا کنم. من دو تماس تلفنی برقرار می کنم و خودم را با یک گروه مطالعات آمریکایی در کاخ پرنسس و یک شام دوشنبه شب با کنسول و گروهی از آلمانی ها به یک مهمانی شام شنبه دعوت می کنم.

روز شنبه ، زنگ قصر Pietratagliata در کنار یک درب چوبی بزرگ در خیابان خاردار اسرارآمیز زنگ زد. بازار بسته می شود. این جایی برای رفتن نیست. یک درب کوچک در داخل درب بزرگ باز می شود و من خودم را در یک پاسیوی بزرگ زیر پله های مرمر مشاهده می کنم. پرنسسسا سیگوریتا در صدر منتظر است. جلال ضعفی وجود ندارد به جز اینکه او یک سبزه باریک ، زیبا و سرزنده است. از طریق سالن های بارونس من را به سالن Ballroom سوق می دهند که در کنار آمریکایی ها ، ما در غذاهای مخصوص سیسیل در بزرگترین لوسترهای قرن 18th در جهان شام می خوریم.

دو روز بعد ، کنتس شگفت آور زیبا و زیبا آلوین فدریکو او را راهنمایی می کند ، اصالتاً از سالزبورگ و مربی سوپرانو ، گروه آلمانی تا برج پهناور و اسرافکننده قرن دوازدهم در پازلزو و پهناور پالاززو کونته فدریکو. او قبل از اینکه برای شام بنشینیم و ترانه توسط خود کنسول آواز بخوانیم ، وی پیانوی پوللی را به ما نشان می دهد که زمانی واگنر نواخته بود.

واگنر معاصر شاهزاده فابریزیو داستانی بود. بنابراین ، جهان پلنگ هنوز در پالرمو ، در پشت درهای بلند تاریک پنهان است. دو روز پیش شاهزاده خانم آهی کشید ، گفت: “اما من نمی خواهم یک ببر باشم.” “فقط تماشای همه چیز ناپدید می شوند. می خواهم یک ببر باشم و برای پالرمو تجدید شده بجنگم!”

شما ممکن است کاملاً با او موافق نباشید اما فکر می کنم شاهزاده فابریزیو ، مردی که حتی در عمیق ترین تاریک ، هرگز نتوانسته است متوجه یک زن زیبا شود ، می توانست این اشراف درخشان و شگفت انگیز قرن بیست و یکم را که نسخه خود را از ببر جهانی تهیه می کنند ، نقد کند.

تورهای سیسیل ، هتل ها ، کلیساها و کاخ ها را می توان توسط متخصصان در سیسیل ترتیب داد: ایتالیا nel Mondo: 0207 828 9171 ، [http://www.thesicilianexperience.com]

نمایش بیشتر

مجله خانواده هیلی بیلی

مجله علمی، سرگرمی هیلی بیلی علاقمند در زمینه های مختلف روز و علایق کاربران هر روز مطالب مورد علاقه خود را در این سایت به انتشار برای شما قرار میدهد.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا