[ad_1]
او مردی آرام و با لباس های نامشخص بود و شناخته شده بود که هرگز خویش را از دست نداده است. اما شکی نیست کارلو گامپینو با بینی عظیم و خنده دار و لبخند اسرارآمیز خود یکی از قدرتمندترین گانگسترهای تمام دوران بود.
گامبینو در 24 آگوست 1902 در پالرمو سیسیل متولد شد. منطقه پالرمو به نام Caccamo جایی که گامبینو بزرگ شد حضور مافیایی شدیدی داشت و پلیس و حتی ارتش از ترس ورود به میدان آن بودند. این کار باعث شد تا مافیایی ها با ضعف مصونیت منطقه کنترل کنند و بدانند که چه کاری انجام داده اند و پلیس نیز از آن مطلع نمی شود حتی اگر پلیس در وهله اول مراقب اتفاقاتی باشد که در آنجا افتاده است.
نام پدر دوشیزه کارلو کاستلانو بود و او از خانواده خود که ماویوسوس بودند استفاده می کرد تا گامبینو را به احترام به مردان معرفی کند وقتی که گامبینو به سختی نوجوان بود. گامبینو که در ساخت و ساز اندک بود و تنها 5 فوت قد داشت با ارامش و زیرکی و توانایی او در انجام کارهایی که باید انجام شود مافوق خود را تحت تأثیر قرار داد حتی اگر این به معنای کشتن کسی بود که نیاز به کشته شدن داشت.
در سال 1921 درست قبل از بیستمین سالگرد تولد گامبینو با معرفی او به مافیا یا آنچه در ایتالیا به عنوان جامعه ارجمند شناخته می شد به خاطر کارهای خوب وی پاداش داده شد. اما به دلیل انتقام بنیتو موسولینی از مافیا (موسولینی چندین مافیایی را دستگیر کرد از جمله رئیس عالی مافیایی دون ویتو کاسیو فررو که به حبس ابد محکوم شد) چندین مافیای از جمله گامبیو تصمیم گرفتند سیسیل بسیار خطرناک باشد برای آنها آنها به روشی که عادت کرده اند وجود دارند. در نتیجه مهاجرت گسترده ای از مافیا به این کوه طلای فراتر از اقیانوس اطلس به نام آمریکا رخ داده است.
در اواخر سال 1921 گامبینو سیسیل را در کشتی باری SS Vincenzo Florio که برای آمریکا محدود بود ترک کرد. در طول سفر گامبینو روی هر چیزی به جز شراب و گلچین زندگی می کرد که در کنار روغن زیتون تنها مواد غذایی موجود در کشتی بودند.
SS Vincenzo Florio در 23 دسامبر 1921 در نورفولک ویرجینیا لنگر انداخت و گامبینو به عنوان یک مهاجر غیرقانونی به زمین نشست. گامبینو با پوشیدن یک کت و شلوار سه تکه زیبا و یک فدورا سیاه در جستجوی خودرویی که به او گفته شد هنگام عزیمت در پالرمو به او گفت با پوشیدن کت و شلوار سه تکه زیبا و یک فدورا سیاه در هنگام پیاده روی در آمریکا با چراغ های چشمک زن در انتهای پیاده رو منتظر او خواهد بود. او ماشین را مشاهده کرد و هنگامی که به آنجا رسید پسر عموی گامبیو را دید گامبینو که پشت فرمان نشسته است. این دو مرد در آغوش گرفتند و در عرض چند ثانیه به سمت شهر نیویورک حرکت کردند.
هنگامی که گامبینو وارد شهر نیویورک شد او خوشحال شد که متوجه شد پسر عموزاده هایش در Castellano قبلاً او را در آپارتمان در خیابان Naval در بروکلین در نزدیکی آبشار اجاره کرده اند. آنها همچنین گامبیو را در یک شرکت حمل و نقل که متعلق به پسر عموی وی پیتر و پل کاستانوانو است قرار دادند. گامبینو به زودی وارد تجارت غیرقانونی مواد مخدر شد که توسط Palermo Pal Tommi Lucis اداره می شود. این قانون با تصویب قانون Volstead در سال 1919 وضع شده است که تولید فروش یا حمل مشروبات الکلی مشروبات الکلی را ممنوع کرده است اما مصرف آن نیز نیست. در یک مورد که منجر به دیگری شد گامبینو به زودی به تجهیزات اصلی Maseria رئیس قویترین مافیای آمریکا تبدیل شد.
با این حال یک مافیایو دیگر از خشم موسولینی جان سالم به در برد و از اواسط دهه 1920 وارد آمریکا شد. نام او سالواتوره مارانزانو دوم فرماندهی دون ویتو کاسسیو Ferro در سیسیل بود. مارانزانو تصور می کرد که مافیای سیسیلی بسیار بالاتر از آمریکا بود بنابراین طبیعی بود که او رئیس بالاترین مافیای آمریکا شود. این امر با ماسریا خوب نبود و نتیجه آن جنگ Castellammarese بود که از 1929-1931 خیابان های شهر نیویورک را با ده ها جنازه سیلاب کرد.
به زودی خدمه ماسریا به مردان ارشد مافیایی همچون لاکی لوچیانو فرانک کاستلو آلبرت آناستازیا و وتو ژنوس پیوستند که به خوبی با باندهای یهودی مایر لانسکی و بوگسی سیگل ارتباط داشتند. با این حال با توجه به اینکه ماسریا مردان خود را که با غیرسیسیلی ها سر و کار داشتند دوست نداشت (کاستلو نام واقعی کاستیگیا اهل کالابریا بود) لوسیانو کاستلو آناستازیا و ژنووسی از زمان خود استفاده کردند به این امید که ماسریا و مارانزانو همدیگر را به هم بزنند تا جوانان تمام عملیات آنها را کنترل کنید.
با این حال این گامبیو بود که اولین قدم برای اصلاح این وضعیت برد. گامبینو با احساس اینکه در سمت باخت جنگ قرار دارد مخفیانه به Maranzano نزدیک شد و به پرش در کنار مارانزانو پیشنهاد داد. Maranzano به راحتی موافقت کرد و لوسیانو کاستلو آناستازیا و Genovese خیلی زود خواستند به نیروهای Maranzano بپیوندند. Maranzano پیشنهاد آنها را پذیرفت به شرطی که ماسریا را دفع کند یک بار و برای همیشه. این مأموریت در 15 آوریل 1931 هنگامی که لوسیانو ماسریا به رستوران Nuova Villa Tammaro در جزیره کون فریب خورده بود انجام شد. در حالی که لوسیانو در حمام استراحت می کرد سیگل ژنوو آناستازیا و قاتل یهودی رد لوین منفجر شد و از درب جلو منفجر شد و ماسریا را با گلوله های پر کرد و او را کاملاً مرده و به جنگ کاستلاماریس پایان داد.
Maranzano بلافاصله جلسه بزرگترین مافیای این شهر (بیش از 500 مرد گفته می شود) را در یک انبار در برانکس فراخوانی کرد. Maranzano در این جلسه گفت: هر آنچه که در گذشته اتفاق افتاده است به پایان رسیده است. دیگر نباید نفرت بین ما باشد. کسانی که در جنگ کسی را گم کرده اند باید ببخشند و فراموش کنند.
سپس Maranzano پنج خانواده تشکیل داد که هر یک رئیس و سرپرست خود را دارند. در زیر دو پای بالایی هر خانواده پایگاه های کاپری یا کاپیتانهایی قرار می گرفتند که بر بقیه خانواده حاکم باشند: Solidatos یا سرباز. پنج رئیس جمهور جو بونانو جو پرواوش لاکی لوچیانو تامی لوسیس و وینسنت مانگانو هستند. آلبرت آناستازیا زیر سطح مانگانو قرار گرفته است و کارلو گامبینو – کاپیتان خانواده مانگانو. البته Maranzano خود را رئیس همه روسا (Capo Di Tutti Capi) ساخت که با بقیه جوانان مافیایی خوب ننشست.
با وجود همه صحبت های دلپذیر دیگر نفرت بین ما نیست Maranzano نقشه ای مخفی برای کشتن لوسیانو ژنو و کاستلو داشت – این مردان معتقد بودند که Maranzano بلندپروازانه است و تهدیدی برای حکومت وی است. مارانزانو قاتل شرور ایرلندی وینسنت را سگ دیوانه کول خواند تا رقیب درک شده خود را از بین ببرد. Maranzano Cole بلافاصله 25000 دلار پرداخت کرد و 25000 دلار دیگر نیز هنگام انجام عمل کثیف در آمد. برای تنظیم دام مارانزانو لوسیانو Genovese و Costello را به دفتر خود در مرکز شهر منهتن دعوت کرد.
با این حال لوچیانو از طریق کارآگاه نزدیک به Maranzano توطئه لوسیس را گرفت و توطئه را گرفت. لوسیانو به جای حضور در دفتر Maranzano چهار قاتل یهودی را به جلسه پیشنهادی فرستاد به رهبری رد لوین یکی از مردانی که به ماسریا توهین کرده بود. این چهار مرد که وانمود به عنوان بازپرس می کردند در پشت محافظان Maranzano در دفتر خارجی شسته شدند. سپس آنها به دفتر Maranzano حمله کردند جایی که او را چاقو زدند و او را به قتل رساندند. در راه بیرون ساختمان چهار قاتل با کول سگ دیوانه کول روبرو می شوند. آنها به او گفتند كه خود را اذیت نكند – كه مرانسانو درگذشت و پلیس در راه است. کول پس از اینکه روزانه 25000 دلار بدون شلیک یک شات انجام داد کاری در مورد صورت انجام داد و صدای شادی را سوت زد.
لوچیانو خیلی زود با سران چهار خانواده مافیایی دیگر تماس گرفت و به آنها گفت که لقب رئیس همه رئیس جمهور با مارانزانو برداشته شده است. لوچیانو سپس کمیسیون ملی جرم و جنایت را تشکیل داد که شامل باندهای یهودی مایر لانسکی بوگی سیگل و هلند شولتز بود.
گامبینو که اکنون به سختی به عنوان یک رهبر در خانواده Mangano مستقر شده است به بزرگترین سرمایه گذار همه مافیای نیویورک تبدیل شده است. و در مافیا پول اعتبار و اعتبار می آورد.
در سال 1932 جیب هایش با پول نقد منفجر شد گامبینو با اولین پسر عموی خود کاترین کاستلانو کارلو و کاترین گامپینو ازدواج کرد و سرانجام سه پسر و یک دختر بزرگ کرد. (ازدواج با یک پسر عموی اول در ایتالیا متداول بود و مانند ایالات متحده امروز در آمریکا امری قابل سرکوب نبود. در حقیقت ازدواج با پسر عموی اول اکنون در اکثر کشورها اما در همه کشورها غیرقانونی است). اولین طرف پسر عموی وی در اوایل قرن بیستم در سیسیل ازدواج کرد.)
هنگامی که این ممنوعیت در سال 1933 لغو شد گامبینو قبلاً آماده استفاده از مشاغل قانونی الکل بود اما او این کار را به صورت غیرقانونی انجام داد. در حالی که این ممنوعیت در فروش غیرقانونی مافیا رونق می گرفت گامبینو روزهایی را برنامه ریزی می کرد که می دانست این ممنوعیت به پایان می رسد. گامبینو برای دستیابی به اهداف خود تعداد شلیک های غیرقانونی را که ممکن بود جمع کرد. در نیویورک نیوجرسی پنسیلوانیا و حتی تا مریلند. هنگامی که این ممنوعیت به پایان رسید و قیمت الکل در سقف پخش شد گامبینو بزرگترین سیستم توزیع غیرقانونی مشروبات الکلی در سواحل شرقی آمریکا را در اختیار داشت. و از آنجایی که وی خود شراب تولید می کرد و مالیات دولت را پرداخت نمی کرد گامبینو می توانست توزیع کنندگان حقوقی را تضعیف کند بدین ترتیب او و خانواده مانگانو در طول اواسط تا اواخر دهه 1930 ثروت کمی به وجود آورد.
شروع جنگ جهانی دوم از طریق راکت های جیره بندی زمان جنگ به گامبیو فرصتی دیگر برای کسب پول غیرقانونی بیشتر داد. با نزدیک شدن به جنگ علیه آلمان و ژاپن در 28 اوت سال 1941 دولت ایالات متحده دفتر مدیریت قیمت (OPA) را تأسیس کرد که وظیفه آن چاپ و توزیع جیره بندی به مردم آمریکا بود. بدون این تمبرها مردم نمی توانند بنزین لاستیک کفش نایلون شکر روغن سوخت قهوه گوشت و غذاهای فرآوری شده را خریداری کنند. گامبینو به این نتیجه رسید که تنها راهی که وی می تواند تمبرهای سهام را برای فروش در بازار سیاه بگذارد دزدی آنها بود.
گامبینو بهترین کراکرهای ایمن و آقایان طبقه دوم را به گاوصندوق های داخل دفتر مدیریت قیمت ارسال کرد و آنها با صدها هزار دلار تمبرهای جیره بندی ظاهر شدند. هنگامی که برخی از کارمندان سطح پایین سازمان OPA متوجه شدند که اوباش در حال سرقت تمبرهای سهمیه ای هستند تصمیم گرفتند با سرقت مهرهای جیره بندی و فروش آنها به گامبیو و فرزندانش البته در یک معامله – قیمت های اولیه معامله را کاهش دهند. گامبینو فهمید که چرا با احتمال ابتلا به آنها فرصت سرقت تمبر سهام را به دست آورده است. بنابراین او پیشنهاد تلاوت OPA را در اختیار گرفت و خرید تعداد تمبرهای جیره بندی را در تعداد زیادی آغاز کرد.
زیبایی این طرح این بود که گامبینو قبلاً یک شبکه توزیع آماده داشت: شبکه توزیع کنندگان شراب غیرقانونی وی. در اکتبر 1963 کارآگاه مافیایی جو فالاچی قبل از کمیته تحقیقاتی سناتور جان ال جان جان شهادت داد. مک کلان در مورد عملیات دولت گفت که در یک معامله در مورد سهم ها گامبینو بیش از یک میلیون دلار سود کسب کرد.
گامبینو که یک تاجر هوشمند بود می دانست بدون اینکه درآمد زیادی به دولت وارد کند نمی تواند زندگی بالایی داشته باشد. بنابراین گامبینو پولی را که از میلیونها دلار خود در کار غیرقانونی در مشاغل قانونی مانند بازارهای گوشت سالن های پیتزا واردکنندگان زیتون و پنیر شرکت های حمل و نقل کارخانه های پوشاک نانوایی ها و رستوران ها سرمایه گذاری کرده است.
تا سال 1951 خانواده مانگانو به لطف توانایی شگفت انگیز درآمدزایی گامبیو یکی از مرفه ترین خانواده های مافیایی بودند. مشکل این بود که مانگانو با نماینده خود آناستازیا مغایر بود. مانگانو از نزدیکی آناستازیا با سایر روسای جمهور مانند فرانک کاستلو و لوسی لوسیانو که در ایتالیا در تبعید بودند حسادت می کرد. این قانون موافقت نامه عفو را كه از دولت آمریكا دریافت كرده پس از گذراندن 9 سال از زندان به دلیل فحشاء فاسد شده تصریح كرد. مانگانو چندین بار به طور جسمی به آناستازیا حمله کرد حرکتی مسخره از زمان آناستازیا جوان و قویتر رئیس خود را به راحتی در یک نبرد شکست.
با انتشار شایعاتی مبنی بر اینکه مانگانو قصد دارد آناستازیا را به قتل برساند آناستازیا با برکت رئیس فرانک کاستلو رئیس جرم تصمیم گرفت ابتدا اعتصاب کند. در 19 آوریل 1951 جسد فیل مانگانو برادر وینسنت مانگانو در باتلاق های نزدیک خلیج شپسدد یافت شد. او پنج بار در ناحیه هدف گلوله قرار گرفت. هنگامی که پلیس تحقیق در مورد این قتل سعی کرد در مورد مرگ برادرش با وینسنت مانگانو تماس بگیرد هیچ اثری از وی پیدا نکرد. جسد وینسنت مانگانو پیدا نشد.
در طی چند روز آناستازیا با دیگر روسا نشست و توضیح داد كه او قبل از آنكه مانگانو بتواند او را بكشد منگنو را كشته است. با حمایت کاستلو آناستازیا به سرپرستی خانواده مانگانو مطرح شد و این نام به خانواده آناستازیا تغییر یافت. آناستازیا فرانک اسکالزی و جو آدونیس مشتری های خود را ساختند و او به سر خود کارلو گامبینو مردان بیشتری داد قدرت بیشتری در این سازمان به دست آورد.
با این حال سلطنت آناستازیا کمتر از هفت سال به طول انجامید. ویتو ژنوس رئیس آن جنایات شریر آناستازیا را بر سر خود داشته است که به دنبال کنترل همه خفاش ها در شهر نیویورک بود حتی اگر این به معنای کشتن روسای دیگر یکی یکی باشد. آناستازیا هنگامی که صاحب پایین او جو آدونیس به عنوان یک بیگانه ناخواسته به ایتالیا تبعید شد ضربه مهیب ایجاد کرد. آناستازیا می دانست که روزهای او شماره گذاری شده است هنگامی که فرانک کاستلو به زودی سر خود را توسط پیروان Genovese شلیک کرد وینسنت Chin Gigante. کاستلو از تیراندازی جان سالم به در برد و در محاکمه گیگانته کاستلو وفادار به نماد مافیایی امارتا از نامگذاری جیگانته به عنوان مهاجم خود امتناع ورزید.
با این حال این منجر به کاهش چشمگیر قدرت کوستلو در مافیا شد و با اصرار ژنو کاستلو به عنوان یکی از پنج رئیس کمیسیون مافیا اخراج شد. این باعث شد آناستازیا بدون نزدیکترین متحدش باقی بماند و آناستازیا را در موقعیت ضعیفی قرار دهد. خیلی زود پس از آن آناستازیا ساببوس در حین خرید میوه و سبزیجات در خیابان آرتور در برانکس فرانک اسکالیز دیگر را به قتل رساند.
کفش نهایی سقوط کرد هنگامی که در 25 اکتبر 1957 آناستازیا در حالی که روی صندلی آرایشگر در هتل پارک شریدان در مرکز منهتن نشسته بود به قتل رسید. با درگذشت آناستازیا که اکنون آناستازیا از بین رفته است Genovese خواستار نشستن با سایر روسای جمهور شد و پیشنهاد کرد که کارلو گامبینو که به او اجازه داده بود توطئه ای برای کشتن آناستازیا بکشد باید خانواده آناستازیا را به دست بگیرد. این کمیته با خانواده گامبینو موافقت و تغییر نام داد.
ژنوس حریص خواستار ملاقات همه کارفرمایان جنایت کارفرمایان کاپیتان ها و مردان محترم مافیایی در آمریکا بود که قرار بود در شهر خواب آور آپالاچین در نیویورک در خانه جوزف باربارا کاپو در خانواده جنایت رئیس جرم بوفالو استفانو مگادینو برگزار شود. موارد بسیاری در دستور کار Genovese بود اما اولین مورد این بود که Genovese خود را Cabo de Totti Capi یا رئیس همه روسای جمهور اعلام کرد عنوانی که از زمان مرگ سالواتوره مارانزانو خالی بود.
در 17 نوامبر 1957 ده ها باند راهی خانه ی باربارا شدند. این گروه شامل روسای جرم جان اسکالیش از کلیولند سام جیانکانا از شیکاگو فرانک دسیمون از کالیفرنیا سانتو ترافیکانته از فلوریدا جراردو کاتینا فرانک مگزیور از نیوجرسی کارلو گامبیو جو پرواشی تامی لوسیس و ویتو ژنوئس بودند. از شهر نیویورک.
با این حال قبل از شروع جشن ها گروهبان ادگار روزول به همراه یک دوجین سرباز ایالتی وارد خانه شدند. روزول بعداً اظهار داشت كه وقتی جوزف باربارا جونیور را دید كه برای بیش از ده برج برج در خارج از خانه رزرو هتل كرده است به او مشكوك شده است. روزول گفت که وی سپس در نزدیکی اقامتگاه باربارا سوار شد و ده ها خودرو لوکس پارک شده را که در داخل و اطراف باربارا پارک شده بودند دید. روزول گفت که وی خواستار پشتیبانی فراوان شد و هنگامی که سربازانش وارد شدند به داخل کشور حرکت کردند.
بعداً شایعه دیگری منتشر شد مبنی بر اینکه خود مایر لانسکی طرفدار بزرگی از ویتو ژنو نبود که نیروهای دولتی را در مورد توافق قریب الوقوع مافیایی اشتباه گرفته بود.
به این ترتیب هنگامی که سربازان به خانه حمله کردند مافیوسو مانند تمرینات آتش چینی در همه جهات پراکنده شد. مردان با لباس های گران قیمت با وجود پنجره های باز پریدند و اگر نتوانستند به اتومبیل های خود برسند آنها را با پای پیاده از طریق جنگل می پوشیدند و کفش های چرمی ثبت شده خود را از بین می بردند. همانطور که بناوو تحت کارمین گالنته انجام داد سام جیانکانا با خیال راحت از جنگل فرار کرد. اما هر دو مرد کثیف بودند. لباس های آنها توسط بوته های پرپشت تخریب شد. برخی از اتومبیل ها قبل از برپایی موانع جاده ای موفق به خارج شدن از ملک شدند اما بیشتر این کار را نکرد. وقتی گرد و غبار 58 عضو مافیایی را پاک کرد آنها دستگیر شدند و به آنها گفتند که جیب های خود را خالی کنند. در کل 300000 دلار پول نقد برای 58 مرد پیدا شد که پلیس ایالتی نسبت به این جلسه مشکوک تر بود.
شایان ذکر است در این جلسه آقایانی که تصمیم به حضور در این جلسه نگرفتند. علاوه بر لانسکی غایبان فرانک کاستلو کارلو مارسلو از نیواورلئان و جو لانسکی جوزف دکتر استراسر بودند.
از 58 مرد بازداشت شده 27 نفر به اتهام انسداد عدالت و 20 نفر نیز به دلیل امتناع از پاسخ دادن به سؤالات در مورد هدف این جلسه محكوم شدند. یكی از محكومین پسر عموی گامپینو پل كاستلانو بود كه در نتیجه یك سال در حذفی به پایان رسید.
این جلسه متوقف بیش از هر چیز به سقوط ویتو ژنوس منجر شد. او نه تنها نام مستعار رئیس همه کارفرمایان را گرفت بلکه در مافیا به عنوان یک پاریا درآمد. او بخاطر دعوت بسیاری از مردان مهم در همان مکان برای مقاصد خاص خود احمق و حریص بود.
روز بعد از یورش روزنامه کل کشور داستانهایی را در صفحه اول این حادثه منتشر کرد. مردان مافیایی دیگر نمی توانند ادعا کنند که مافیا وجود ندارد. پلیس و جی ادگار هوور مدیر اف بی آی که سالهاست وجود مافیای آن را انکار می کرد به قتل رسید و فشارهای شدیدی بر عملکردهای مافیایی وارد کرد.
اگرچه در ابتدا به نظر می رسید کارلو گامبینو قربانی شرایط است اما جانباز نقشه می کشد تا این حادثه را به نفع خود تبدیل کند. در حقیقت گمانه زنی هایی وجود داشت كه گامبینو از قبل در مورد این حمله آگاهی داشت و او به هدف خود به آنجا رفت تا مشكوك به خیانت نباشد. که با توجه به تحولات دیگر حس می کند.
همانطور که Genovese همچنان از دست دادن چهره خود را از دست می دهد گامبینو با فرانک کاستلو مایر لانسکی و خوش شانس لوچیانو (هنوز در تبعید ایتالیا اما قادر به حرکت آزادانه برای دیدار با دوستان خود به کوبا است) با هم برخورد کرد تا ژنو در یک معامله بین المللی چند میلیونی دارویی از گردن خود بلند شود. حتی وقتی مافیا اعتقاد داشت که برخورد با مواد مخدر ممنوع است جنسهای حریص نمی توانند در برابر اصرار برای تهیه تن خمیر مقاومت کنند.
هنگامی که زمان مناسب بود گامبینو در مورد معامله مواد مخدر به اداره دارو اطلاع داد و منجر به دستگیری ژنوس شد. در محاکمه Genovese گامبینو به یک شاهد دروغین به نام نلسون کانتیلوپس پرداخت که بر موضع شاهدان اصرار داشت که Genovis نه تنها در این معامله مواد مخدر شرکت نکرد بلکه در حقیقت در طول سالها درگیر ده ها معامله مواد مخدر بود. در نتیجه Genovese به 15 سال زندان محکوم شد. Genovese قبل از مرگ در زندان در 14 فوریه 1969 بیش از ده سال از مجازات خود را گذراند.
با درگذشت آناستازیا ژنوو در زندان لوسیانو در تبعید فرانك كاستلو عمدتاً خارج از حلقه مافیا پیر پروفسوری پیرتر و ضعیف تر شد و جو بونانو با داشتن خانواده ای جنایتكار نسبتاً كوچك بدون تردید كارلو گامبینو قدرتمندترین رهبر مافیایی در آمریکا شد. خدمه او بیش از 500 مرد به خیابان ها رفتند از جمله عامل وی جو Beyondo همکارش جوزف ریکوپتونو و کابوس آرماند Tommy رافا آنیلو آقای نیل Delacrosse Paul Castellano Carmine پزشک لومبوزی جوزف جو Benni آرمون و کارمین چرخ های واگن Fatico.
گامبینو شرکتهای خود را در سراسر ایالات متحده گسترش داد. علاوه بر نیویورک سیتی گامبینو انگشتان خود را در کاسه های شیکاگو لس آنجلس میامی بوستون سان فرانسیسکو و لاس وگاس قرار می داد. گامبینو همچنین حاکم بر کنفدراسیون بین المللی قدرتمند Longshoremen که کنترل تمام اسکله های بندری در نیویورک بندر اصلی واردات به آمریکا بود.
پس از آنكه جو فالاچی نخستین كارآگاه شناخته شده مافیایی شد گامبینو این قاعده را تقویت كرد كه مانع از فروش دارو در خدمه او شد. منطق گامبینو این بود که مجازاتهای فروش مواد مخدر بسیار شدید بودند و مردان می توانستند هنگام بازداشت به سمت موشها بجای گذراندن وقت خود در زندان مانند مردهای واقعی در مافیایی که در گذشته انجام می داد بمانند. سیاست خانوادگی گامبینو معامله و فوت شد بود و این قاعده را بدون استثنا وضع کرد.
در بالای پشته مافیایی کارلو گامبینو در خیابان های محله کوچک ایتالیا در نیویورک به چهره ای مشهور تبدیل شده است. بينما حاصر الرؤساء الآخرون أنفسهم في قصورهم مع الحراس الشخصيين المسلحين وأجهزة الإنذار ضد السرقة والأسوار المكهربة سار غامبينو في الشوارع دون عقاب وتوقف للتحدث مع الأصدقاء القدامى بينما اشترى الخضار والفواكه من الباعة الجائلين. ذهب جامبينو إلى فيرارا على شارع غراند بين التوت وموت للحصول على المعجنات. ثم كان يتجول في أسفل الكتلة للحصول على اللحوم الإيطالية والأجبان والشهي الإيطالي من Aleva’s على زاوية Mulberry و Grand.
بدءًا من مارس 1970 بدأت غامبينو تواجه مشاكل مع القانون. بينما كان يتجول في شارع بروكلين كان غامبينو محاطًا بشرطة مدينة نيويورك وأعضاء مكتب التحقيقات الفدرالي. اعتقلوا غامبينو واتهموه بتدبير مخطط لسرقة 30 مليون دولار نقدًا من شركة شاحنات مدرعة تقع في برونكس. تم توجيه الاتهام إلى غامبينو في نهاية المطاف ولكن تم إسقاط القضية بسبب نقص الأدلة.
أجبر هذا الفدراليين على تجربة تكتيك آخر لإخراج غامبينو من الشوارع. في عام 1966 أصدرت الحكومة أمر ترحيل على غامبينو ولكن لسبب ما لم يتم تنفيذ الأمر على الإطلاق. في أوائل عام 1971 بعد وفاة زوجة جامبين كاثرين بسبب السرطان حاول الاحتياطي الفيدرالي بالفعل تنفيذ هذا الأمر ولكن عند سماعه عن خطر وشيك زور غامبينو الخبيث نوبة قلبية خطيرة. غضب الاحتياطي الفيدرالي من حيلة غامبينو لذلك كان لديهم خدمة الصحة العامة الأمريكية تمنح غامبينو جسديًا كاملاً. كان الاحتياطي الفيدرالي مرعباً عندما تقرر أن جامبينو يعاني بالفعل من حالة قلبية حادة. تم تأكيد ذلك في عام 1972 عندما تم نقل جامبينو من منزله في 2230 أوشن باركواي في بروكلين إلى مستشفى كولومبوس في مانهاتن بنوبة قلبية كبيرة. لماذا لم يتم الكشف عن مستشفى في بروكلين غير مناسب لغامبينو.
أثناء تعافيه في المنزل خرق غامبينو أحد القوانين التي فرضها على نفسه – تعامل بالمخدرات وتموت. اقترب رئيس شركة Genovese القائم بأعمال توماس توماس تومي رايان Eboli من غامبينو باقتراح لا يمكن تفويته للتوسط في صفقة مخدرات بملايين الدولارات مع Louis Civillo والتي تعتبرها الفيدراليات أكبر تاجر مخدرات في أمريكا. كانت المشكلة إيبولي مدير الملاكمة السابق والمقامر السيئ السمعة لم يكن لديه 4 ملايين دولار اللازمة لمتابعة العملية. قام غامبينو بمواجهة إيبولي بمبلغ 4 ملايين دولار لكنه خسر كل شيء عندما اعتقل الاحتياطي الفيدرالي سيفييلو وصادر المخدرات والمال. عندما اقترب غامبينو من إيبولي بشأن فقدانه 4 ملايين دولار حول إيبولي جيوبه إلى الداخل مشيرًا إلى أنه كان مسطحًا مكسورًا.
هذا لم يرضي غامبينو كثيرا. ونتيجة لذلك في حوالي الساعة 1 صباحًا في 16 يوليو 1972 تم إطلاق النار على إيبولي خمس مرات أثناء مغادرته شقة صديقته في كراون هايتس بروكلين. توفي إيبولي على الفور وكان لدى غامبينو نفوذًا كافيًا في لجنة المافيا ليأمر صديقه المقرب قائد جينوف فرانك فونزي تيري أن يكون الآن الرئيس الجديد لعائلة جينوفيز. وهكذا تم القيام به.
عانى غامبينو من نكسة أخرى عندما تم في أوائل عام 1973 اختطاف ابن أخيه إيمانويل ماني غامبينو البالغ من العمر 29 عامًا للحصول على فدية. كانت هذه العصابة نفسها قد اختطفت في السابق قبطان عائلة غامبينو الجريمة فرانك فرانكي ذا ووب مانزو مقابل 100000 دولار. بعد دفع هذا المبلغ مقابل عودة مانزو الآمنة أصبحت العصابة أكثر طموحًا مع اختطاف ماني غامبينو – هذه المرة تطلب 200 ألف دولار. حاول غامبينو المساومة وقدم لهم 50000 دولار فقط. بعد فترة وجيزة تم العثور على جثة ماني غامبينو في وضع الجلوس في مكب نيوجيرسي بالقرب من مستودع ذخيرة إيرل نافال. في 1 يونيو 1973 أقر المقامر المتدهور روبرت سينتر بالقتل غير العمد وحكم عليه بالسجن لمدة خمسة عشر عامًا. على ما يبدو انخفض Senter في الديون إلى Gambino وكان من الأسهل قتل Gambino ثم دفع الدين.
بعد وفاة ابن أخته ضاعف عذاب وفاة زوجته أصبح غامبينو متوحدا في منزله على Ocean Parkway. أحاط نفسه بأفراد الأسرة وعلى الأخص ابن عمه بول كاستيلانو. بحلول عام 1975 كان من الواضح أن حالة قلب غامبينو لن تسمح له بالعيش لفترة أطول. لذلك بدأ التخطيط لخلافته كرئيس لعائلة الجريمة الغامبينية. رغبة في الاحتفاظ بالسلطة في دم عائلته قام غامبينو بمسح ابن عمه بول كاستيلانو ليخلفه.
لم يتم هذا بشكل جيد مع بقية الغامبينوس الذين توقعوا أن يكون مافيوسو أنيلو ديلاكروس لفترة طويلة خلفًا طبيعيًا لغامبينو. لإرضاء Dellacroce أعطاه Gambino جميع مضارب مانهاتن التي تسيطر عليها عائلة Gambino. وكانت هذه هدية كبيرة بالفعل.
في 15 أكتوبر 1976 أخذ كارلو جامبينو أنفاسه الأخيرة كما قلبه أخيرًا. كانت جنازة غامبينو واحدة من أكثر الجنازات تفصيلاً على الإطلاق في حي بروكلين. شاركت أكثر من 100 سيارة في موكب الجنازة الذي انتهى في مقبرة القديس يوحنا في كوينز مدينة نيويورك. المقبرة نفسها دفن فيها صديقه تشارلز لاكي لوتشيانو.
في فيلم 1985 Prizzi’s Honor من إخراج جون هيوستن وبطولة جاك نيكلسون لعب الممثل ويليام هيكي دور دون كورادو بريزي وهو شخصية تعتمد على دون كارلو جامبينو.
[ad_2]