تنسی ویلیامز – “در زمستان شهرها” (نقد و بررسی)

[ad_1]

من انتظار دارم وقتی بیشتر افراد به تنسی ویلیامز فکر می کنند آنها بازی هایی را که او نوشته اند مانند گربه روی یک بام داغ قلع یا شیشه مناژه یا حتی A Streetcar Named Desire همه فیلم های عالی را در نظر می گیرند و او بازی می کند. اما او داستان های دیگری نیز نوشت و یک رمان به نام بهار رومی لیدی استون از جمله موارد دیگر. اما او شاعر خوبی بود و در کتابش در زمستان شهرها در سال 1956 او مطمئن نبود در حال حاضر می توانید نسخه ای را پیدا کنید پس شعر او ارزش خواندن دارد. او از شکل سبک و شعور خوبی برخوردار است. بنابراین برخی از بینش برای به اشتراک گذاشتن و یک اشاره به خرد. او بسیار توصیفی است و به نظر می رسد پیرو مدرنیته است. نویسنده همجنسگرا بودن در دهه 1950 در چگونگی تولید داستانهای عاشقانه خود فاجعه بار بود باعث می شود فرد برعکس آنچه را که هست تصور کند اما یک مسح را آشکار می کند. این اشعار طولانی شعرهای کوتاه شعرهایی دارد که باعث می شود شما مانند یک شعر فکر کنید و برخی از آنها تأثیر دارند که می تواند به شما اعتصاب کند.

نویسندگان خوب بسیاری از گذشته وجود دارند (مانند تنسی) که ابتدا شعر می نویسند قبل از رفتن به کارهای بزرگتر بنابراین احساس می کنند بعضی ها خوب هستند و برخی دیگر نیستند. فاکنر دو کتاب شعر نوشت واقعاً آشفتگی بود من هر دو را دارم و او به سادگی نباید چاپ می کرد. همینگوی او چند کتاب کوچک درباره شعر منتشر کرد او در کنار جنسبورگ با سبک خود است یا اخلاق وقتی شعر می نویسد این چیزی بیش از یک نسخه از آن است چاره ای که می توانید بگویید. اصلاً خوب نیست. رابرت هوارد که بسیاری از کتاب ها و داستان ها را نوشت شاعر بزرگی بود و او عاشق هنر بود اما هیچ پولی از او بدست نیاورد بنابراین به زنجیره مردان خود چسبید.

برخی از شاعران بزرگ امروز مانند رابرت بل و دونالد هال نیازی به گفتن زیاد ندارند آنها خوب هستند و در قرون گذشته زندگی کرده اند. اما تنسی در لایحه ناشناخته شاعر جای می گیرد بنابراین اگر فرصتی برای خواندن شعر او پیدا کردید ممکن است به نفع خودتان باشید.

[ad_2]

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا