خلاصه کامل کتاب علاالدین و چراغ جادو | قصه های شیرین

کتاب

خلاصه کتاب قصه های شیرین جهان: علاالدین و چراغ جادو ( مترجم حوا میر محمدیان )

داستان علاالدین و چراغ جادو، قصه ای پر از ماجرا، جادو و درس های خوب زندگی است که دل هر بچه ای را می برد و بزرگترها را هم به دنیای خیال می کشاند. توی این مقاله، می خواهیم با هم سراغ ترجمه دلنشین این قصه از خانم حوا میر محمدیان برویم و ببینیم چه گنجینه ای برای بچه های ماست.

علاالدین، اسمش برای خیلی هامون یادآور خاطرات شیرین کودکی و قصه های پررمز و راز هزار و یک شب هست. این قصه با اون غول های مهربون و بدجنس، پرواز روی قالیچه جادو و آرزوهای برآورده شده، همیشه جای خاصی تو قلبمون داشته. از اون داستان هایی که هیچ وقت کهنه نمی شه و نسل به نسل منتقل می شه. حالا فکرش رو بکنید که این قصه جذاب با قلم روان و شیرین یک مترجم کاربلد مثل خانم حوا میر محمدیان، دوباره جون بگیره و برای بچه های امروز ما تعریف بشه. واقعاً عالیه، نه؟

این روزها که بچه ها کلی سرگرمی های دیجیتالی دارن، اهمیت کتاب و قصه گویی دوچندان می شه. کتاب هایی مثل «علاالدین و چراغ جادو» می تونن دروازه ای باشن به دنیای قشنگ خیال و خلاقیت. ترجمه خانم میر محمدیان هم طوریه که بچه ها راحت می تونن باهاش ارتباط برقرار کنن و حسابی غرق داستان بشن. انگار که یکی از عزیزترین آدم های زندگیشون داره قصه رو براشون تعریف می کنه.

مقدمه ای بر داستانی که هرگز کهنه نمی شود: علاالدین و چراغ جادو

واقعاً کدوم یکی از ما هست که قصه علاالدین و چراغ جادو رو نشنیده باشه یا حداقل کارتونش رو ندیده باشه؟ این داستان از اون افسانه هاییه که از مرزها گذشته و تو هر فرهنگی جایی برای خودش پیدا کرده. از شرق تا غرب عالم، همه علاالدین رو می شناسن و باهاش زندگی کردن. یه جوون فقیر اما خوش قلب که با یه شانس جادویی، زندگیش از این رو به اون رو می شه. این خودش یه درس بزرگه، درس امید و اینکه ممکنه یه اتفاق کوچیک، زندگی آدم رو کاملاً عوض کنه.

حالا تو این شلوغی و سرعت زندگی، بازنویسی و ترجمه دوباره این قصه ها خیلی مهمه. چرا؟ چون زبان بچه های امروز با نسل های قبل فرق داره. باید طوری قصه رو براشون تعریف کنیم که هم جذاب باشه، هم مفهوم رو درست منتقل کنه و هم کلماتش براشون غریبه نباشه. اینجا دقیقاً نقش مترجم های کاربلدی مثل خانم حوا میر محمدیان پررنگ می شه. ایشون تونسته با ترجمه روان و شیرینش، علاالدین رو دوباره برای بچه های ما زنده کنه. روایتی که هم به اصل داستان وفاداره و هم با لحن و زبانی امروزی، دل بچه ها رو به دست میاره. واقعاً دستشون درد نکنه!

غواصی در دنیای کتاب: قصه های شیرین جهان: علاالدین و چراغ جادو

خب، حالا که یه آشنایی کلی با داستان و ترجمه داریم، بیایید یه شیرجه بزنیم تو خود کتاب و ببینیم چه ماجراهایی منتظر علاالدین و ماست. قصه ای که هم خنده داره، هم هیجان انگیز و هم کلی چیز بهمون یاد می ده.

معرفی اجمالی شخصیت ها و فضای داستان

هر داستان قشنگی، یه سری شخصیت داره که اونو به یاد موندنی می کنن. علاالدین و چراغ جادو هم از این قاعده مستثنی نیست:

  • علاالدین: یه جوون که اولش شاید یکم بی خیال به نظر برسه، ولی قلبش پاکه و شجاعت و هوشش تو لحظه های سخت گل می کنه. اون نماد پسریه که فرصت ها رو غنیمت می شماره و با تلاش و از خودگذشتگی، به هدفش می رسه.
  • جادوگر: دشمن اصلی داستان! یه آدم طماع و بدجنس که فقط به فکر قدرت و ثروته. اون نماینده تاریکی و شرارته که آخرش همیشه بازنده میدونه.
  • شاهزاده بَدرُالبدور: دختر پادشاه، زیبا، نجیب و مهربون که قلب علاالدین رو تسخیر می کنه. اون نشونه عشقه و دلیل اصلی تلاش های علاالدین برای رسیدن به خوشبختی.
  • غول چراغ و غول انگشتر: این دو تا موجود جادویی، نقطه عطف داستان هستن. غول چراغ اون قدرتیه که آرزوها رو برآورده می کنه و غول انگشتر یه جور نجات دهنده کوچیک تره. فکرش رو بکنید یهو یه غول از تو چراغ دربیاد و بگه آرزو کن!، چه هیجانی!

فضای داستان هم بیشتر توی شهرهای شرقی و پر از رمز و راز می گذره. بازارهای شلوغ، قصرهای باشکوه، بیابان های مرموز و غارهای مخفی، همه این ها دست به دست هم می دن تا دنیای علاالدین حسابی جادویی و خیال انگیز بشه.

خلاصه کامل و جذاب داستان علاالدین و چراغ جادو (نقطه به نقطه)

بیایید با هم قدم به قدم، ماجراهای هیجان انگیز علاالدین رو مرور کنیم. قصه از جایی شروع می شه که علاالدین یه پسر فقیر و بازیگوشه که بعد از فوت پدرش، با مادرش تو فقر زندگی می کنه. اون هیچ شغل و هدفی نداره و بیشتر وقتش رو تو خیابون ها با دوستانش می گذرونه.

زندگی علاالدین در فقر و بی خیالی

علاالدین با مادرش تو یه خونه کوچیک و محقر زندگی می کرد. از صبح تا شب تو خیابون ها پرسه می زد و با بچه های دیگه بازی می کرد. بعد از مرگ پدرش، مسئولیت زندگی روی دوش مادرش افتاده بود، اما علاالدین هنوز نمی دونست چطور باید به مادرش کمک کنه. یه جورایی بی خیال و بی غصه بود، ولی ته دلش آرزوهای بزرگی داشت که شاید حتی خودش هم خبر نداشت.

ملاقات با جادوگر مرموز و نقشه های شومش

روزی که علاالدین طبق معمول با دوستاش مشغول بازی بود، یه مرد غریبه و مسن بهش نزدیک شد. این مرد خودش رو عموی علاالدین معرفی کرد و گفت که سال هاست دور از وطن زندگی می کرده. جادوگر به علاالدین وعده زندگی بهتر و ثروت فراوان داد و ازش خواست همراهش بره. علاالدین، که ساده دل بود، حرفاشو باور کرد و قبول کرد با جادوگر همسفر بشه. جادوگر نقشه کشیده بود که علاالدین رو به یه غار جادویی ببره تا اون چراغ قدیمی رو براش پیدا کنه.

کشف چراغ جادو و غول قدرتمند آن

جادوگر علاالدین رو به غاری تاریک و مخوف برد و بهش دستور داد تا چراغی رو که اونجا پنهان شده بود، پیدا کنه. علاالدین با ترس و لرز وارد غار شد و بعد از کلی جستجو، چراغ رو پیدا کرد. اما وقتی خواست از غار خارج بشه، جادوگر بی رحم ورودی غار رو بست تا علاالدین برای همیشه اونجا بمونه. علاالدین ناامید و تنها تو غار گیر افتاد. از روی عصبانیت و ناامیدی، چراغ رو مالش داد. ناگهان یه غول بزرگ و قدرتمند با دود و غبار از چراغ بیرون اومد و گفت: امر کن! هر چی بخوای برات انجام می دم! علاالدین اولش ترسید، ولی بعدش متوجه شد که این غول می تونه هر آرزویی رو برآورده کنه. اولین آرزوش این بود که از غار بیرون بیاد و به خونه برگرده.

آرزوهای اولیه و ورود علاالدین به جامعه

علاالدین با کمک غول چراغ، به خونه برگشت و ماجرا رو برای مادرش تعریف کرد. اونا دیگه از فقر نجات پیدا کرده بودن. علاالدین با اولین آرزوهاش، غذا و طلاهای فراوان به دست آورد. با این ثروت، کم کم جایگاه خودش رو تو شهر پیدا کرد و دیگه اون پسر فقیر و بی هدف نبود. زندگی شون رنگ و بوی تازه ای گرفت.

عشق به شاهزاده بَدرُالبدور و تحقق آرزوی ازدواج

یه روز علاالدین شاهزاده زیبای بَدرُالبدور رو دید و یک دل نه صد دل عاشقش شد. اون تصمیم گرفت هر طور شده با شاهزاده ازدواج کنه. با کمک غول چراغ، هدایای بی نظیری برای پادشاه فرستاد و یه قصر باشکوه کنار قصر پادشاه ساخت. پادشاه که تحت تأثیر ثروت و شکوه علاالدین قرار گرفته بود و از طرفی هم می دید علاالدین چقدر شاهزاده رو دوست داره، با ازدواجشون موافقت کرد. مراسم عروسی با شکوه هرچه تمام تر برگزار شد و علاالدین و شاهزاده بَدرُالبدور با خوشحالی تو قصر جدیدشون زندگی می کردن.

قصه علاالدین نشون می ده که حتی یه چراغ قدیمی و خاک گرفته هم می تونه دروازه آرزوها و تغییر زندگی باشه، فقط کافیه شجاعت و هوش استفاده درست ازش رو داشته باشی.

توطئه دوباره جادوگر و ربوده شدن چراغ

اما خوشبختی علاالدین زیاد دوام نیاورد. جادوگر بدجنس که فهمیده بود علاالدین هنوز زنده است و با چراغ جادو به ثروت رسیده، حسابی عصبانی شد. اون با یه نقشه جدید، خودش رو شبیه یه تاجر دوره گرد کرد و تو شهر جار زد که چراغ کهنه با چراغ نو عوض می کنم!. شاهزاده بَدرُالبدور که از راز چراغ جادو خبر نداشت، چراغ علاالدین رو که کهنه شده بود، با یه چراغ نو عوض کرد. جادوگر به محض اینکه چراغ جادو رو به دست آورد، آرزو کرد که قصر علاالدین و همه کسانی که توشن (از جمله شاهزاده) به سرزمینش منتقل بشن. در یک چشم به هم زدن، قصر و شاهزاده ناپدید شدن.

سفر پرمخاطره علاالدین برای بازپس گیری

علاالدین که با از دست دادن قصر و شاهزاده شوکه شده بود، حسابی غمگین و ناامید شد. پادشاه هم بهش گفت که اگه نتونه شاهزاده رو برگردونه، مجازاتش می کنه. علاالدین به یاد انگشتر جادویی افتاد که جادوگر تو غار بهش داده بود و اون رو فراموش کرده بود. غول انگشتر کوچکتر از غول چراغ بود ولی می تونست بهش کمک کنه. علاالدین با کمک غول انگشتر، راهی سفر شد تا قصر و شاهزاده رو پیدا کنه و جادوگر رو شکست بده.

مبارزه نهایی با جادوگر و پیروزی

بعد از یه سفر طولانی و پر خطر، علاالدین قصرش رو تو سرزمین جادوگر پیدا کرد. با کمک شاهزاده بَدرُالبدور و هوش و زیرکی خودش، نقشه ای کشید تا جادوگر رو از بین ببره. با سم دادن به جادوگر و یه مبارزه نفس گیر، بالاخره موفق شد چراغ جادو رو از چنگش دربیاره و جادوگر رو برای همیشه نابود کنه.

پایان خوش و حکمرانی علاالدین

با شکست جادوگر، علاالدین دوباره آرزو کرد که قصر و شاهزاده به جای اولشون برگردن. همه چیز به حالت عادی برگشت و علاالدین و شاهزاده بَدرُالبدور با خوشحالی در کنار هم زندگی کردن. علاالدین کم کم به یه پادشاه عادل و دانا تبدیل شد و با عدالت و مهربانی بر مردمش حکومت کرد. این پایان خوش نشون می ده که در نهایت، خوبی و صداقت بر بدی و طمع پیروز می شه.

چرا این نسخه خاص از علاالدین و چراغ جادو (ترجمه حوا میر محمدیان) را بخوانیم؟

شاید بگید قصه های علاالدین که زیاده، این ترجمه خاص چه فرقی داره؟ راستش را بخواهید، هر ترجمه و بازنویسی، یه دنیای جدید به روی قصه باز می کنه. ترجمه خانم حوا میر محمدیان هم ویژگی هایی داره که اونو حسابی برای بچه ها و حتی بزرگترها دوست داشتنی می کنه.

روانی و شیوایی ترجمه

یکی از مهم ترین نکته ها تو کتاب های کودک، اینه که متن روان و قابل فهم باشه. بچه ها حوصله کلمات قلمبه سلمبه یا جملات طولانی رو ندارن. ترجمه خانم میر محمدیان خیلی ساده و شیرینه. جمله ها کوتاهه و کلمه ها همونیه که بچه ها تو حرف های روزمره شون استفاده می کنن. این روانی باعث می شه بچه ها بدون اینکه خسته بشن یا تو معنی کلمه ای گیر کنن، غرق داستان بشن و قصه رو تا آخر دنبال کنن. این دقیقاً همون چیزیه که یک پدر و مادر یا مربی دنبالش هستن تا بچه ها رو به کتاب خوانی علاقه مند کنن.

تصاویر رنگارنگ و جذاب

بچه ها عاشق تصویرن! یه کتاب کودک هر چقدر هم متنش خوب باشه، اگه تصویر نداشته باشه یا تصویرهاش بی روح باشن، برای بچه ها جذاب نیست. معمولاً کتاب های مجموعه قصه های شیرین جهان با تصویرگری های خیلی قشنگ و رنگارنگ همراهه که دقیقاً حال و هوای داستان رو نشون می ده. این تصاویر کمک می کنن بچه ها شخصیت ها و فضای قصه رو تو ذهنشون مجسم کنن و تخیلشون پر و بال بگیره. فکرش رو بکنید غول چراغ چقدر قشنگ کشیده شده!

بازنویسی وفادارانه به اصل داستان

با اینکه این قصه برای بچه ها بازنویسی شده، ولی از اصل ماجرا دور نشده. پیام های اصلی و نقاط عطف داستان کاملاً حفظ شده و خبری از تحریف یا تغییرات اساسی نیست. این یعنی بچه ها همون داستان اصیل علاالدین رو با یه زبان شیرین تر می خونن. این وفاداری به ریشه ها خیلی مهمه چون اصالت داستان رو حفظ می کنه.

کیفیت چاپ و صحافی (در صورت نسخه چاپی)

اگه نسخه چاپی این کتاب رو تهیه کنید، معمولاً با کیفیت چاپ خوب و صحافی محکمی روبه رو می شید. کتابی که صفحاتش راحت پاره نشه، جلدش مقاوم باشه و رنگ هاش چشم نواز باشن، برای بچه ها خیلی بهتره. البته نسخه الکترونیک هم مزایای خودشو داره که می شه تو هر جایی و با هر دستگاهی بهش دسترسی داشت. مهم اینه که کتاب به دستمون برسه و از خوندنش لذت ببریم.

پیام های عمیق و درس های آموزنده داستان علاالدین برای کودکان و والدین

قصه ها فقط برای سرگرمی نیستن؛ اونا یه عالمه درس و پیام هم دارن که تو ذهن بچه ها می مونه و کمکشون می کنه دنیا رو بهتر بفهمن. علاالدین و چراغ جادو هم پر از این درس های ارزشمنده.

اهمیت استفاده صحیح از قدرت و آرزوها

علاالدین وقتی چراغ جادو رو پیدا می کنه، کلی قدرت به دست میاره. اون می تونست هر آرزوی بدی بکنه یا فقط به فکر خودش باشه، اما با اینکه اولش یکم بی فکر عمل می کنه، یاد می گیره چطور از این قدرت به درستی استفاده کنه. قصر باشکوه، ثروت و ازدواج با شاهزاده، همه آرزوهای خوبی بودن که به نیکی ازشون استفاده کرد. این به بچه ها یاد می ده که اگه یه روزی قدرتی به دست آوردن، باید ازش برای کارهای خوب و به نفع خودشون و بقیه استفاده کنن، نه برای شرارت و طمع.

نیکی در مقابل شرارت و طمع

تقابل علاالدین و جادوگر، همون جنگ قدیمی نیکی و بدیه. جادوگر فقط به فکر خودش بود و می خواست با استفاده از چراغ جادو، به قدرت و ثروت نامحدود برسه، حتی اگه مجبور باشه به علاالدین خیانت کنه. اما علاالدین، با اینکه اولش فقیر بود، قلب پاکی داشت و در نهایت، همین نیکی و صداقت بود که اونو پیروز کرد. این بخش از داستان به بچه ها نشون می ده که طمع و شرارت آخر و عاقبت خوبی نداره و همیشه نیکی و مهربانی پیروزه.

هوش، شجاعت و پشتکار در مواجهه با چالش ها

وقتی جادوگر دوباره چراغ رو می دزده و قصر و شاهزاده رو ناپدید می کنه، علاالدین تو موقعیت خیلی سختی قرار می گیره. ولی جا نمی زنه! با هوش و شجاعتش، از غول انگشتر کمک می گیره و برای برگردوندن زندگی اش می جنگه. این قسمت از داستان به بچه ها یاد می ده که تو زندگی ممکنه با مشکلاتی روبه رو بشن، اما مهم اینه که ناامید نشن، فکر کنن، شجاع باشن و با پشتکار دنبال راه حل بگردن.

اهمیت خانواده و عشق حقیقی

رابطه علاالدین با مادرش خیلی قشنگه و نشون می ده چقدر به هم وابسته و دلبسته ان. بعدتر هم عشقش به شاهزاده بَدرُالبدور، بهش انگیزه می ده تا برای خوشبختی و حفظ خانوادش بجنگه. این داستان به بچه ها یاد می ده که خانواده چقدر مهمه و عشق حقیقی، می تونه آدم رو برای غلبه بر هر مشکلی قوی کنه.

از فقر تا پادشاهی: رشد شخصیت علاالدین

شخصیت علاالدین تو طول داستان رشد می کنه. اون از یه پسر بی خیال و فقیر، تبدیل به یه پادشاه عادل و مهربون می شه. این تحول نشون می ده که آدم ها می تونن تغییر کنن و اگه تصمیم بگیرن، می تونن بهترین نسخه خودشون باشن. علاالدین یاد می گیره مسئولیت پذیر باشه، به دیگران کمک کنه و برای مردمش پادشاه خوبی باشه. این سیر تکامل شخصیتی، برای بچه ها خیلی الهام بخشه.

مشخصات کتاب قصه های شیرین جهان: علاالدین و چراغ جادو (اثر حوا میر محمدیان)

خب، برای اینکه اطلاعاتمون در مورد این کتاب کامل باشه، بیایید یه نگاهی به مشخصات فنیش بندازیم. این اطلاعات به والدین و مربیان کمک می کنه تا با دید بازتری برای خرید و معرفی این کتاب تصمیم بگیرن.

عنوان توضیحات
مترجم حوا میر محمدیان
ناشر انتشارات آبستا
سال انتشار ۱۳۹۷
فرمت کتاب نسخه الکترونیک (PDF) و احتمالاً نسخه چاپی (شومیز)
تعداد صفحات ۳۵ صفحه
زبان فارسی
شابک 978-622-6580-03-8
موضوع داستان های کودکانه، داستان های کلاسیک، فانتزی، قصه های آموزنده
گروه سنی مناسب ۵ تا ۸ سال (قابل توصیه تا ۱۲ سال برای مطالعه مستقل)
قیمت متغیر (حدود ۱۰,۰۰۰ تومان برای نسخه الکترونیک در زمان انتشار)

این مشخصات نشون می ده که کتاب با دقت و برای گروه سنی خاصی تولید شده. تعداد صفحات کم و فرمت مناسب، اونو برای بچه هایی که تازه دارن خوندن رو یاد می گیرن، خیلی ایده آل می کنه.

حوا میر محمدیان: مترجمی آشنا در دنیای قصه های کودکانه

حوا میر محمدیان یکی از اون اسم هایی هست که تو دنیای ادبیات کودک و نوجوان خیلی باهاش آشنا هستیم. ایشون سال هاست که تو زمینه ترجمه کتاب های کودک فعالیت می کنن و واقعاً کارشون درسته. مهم ترین ویژگی ترجمه های ایشون، روانی و سادگیه که باعث می شه بچه ها بدون هیچ مشکلی با قصه ارتباط برقرار کنن. ایشون خوب می دونن چطور باید یه قصه رو برای بچه ها تعریف کرد تا هم جذاب باشه و هم مفهومش رو منتقل کنه. این مهارت تو ترجمه «علاالدین و چراغ جادو» هم کاملاً دیده می شه و به همین خاطر این نسخه از علاالدین رو حسابی توصیه می کنیم.

دیگر آثار ترجمه شده توسط حوا میر محمدیان در مجموعه قصه های شیرین جهان

اگه از ترجمه خانم میر محمدیان خوشتون اومده و دنبال کارهای دیگه شون هستید، باید بگم که ایشون قصه های کلاسیک دیگه ای رو هم تو مجموعه «قصه های شیرین جهان» ترجمه کردن که اونا هم به همون اندازه قشنگ و دوست داشتنی هستن. از جمله:

  • راپونزل
  • سیندرلا
  • جوجه اردک زشت
  • پری دریایی
  • سفید برفی
  • زیبای خفته
  • شنل قرمزی
  • پینوکیو
  • بندانگشتی

خوندن هر کدوم از این کتاب ها هم مثل علاالدین، یه سفر جادویی به دنیای قصه هاست و می تونه کلی خاطره خوب برای بچه ها بسازه.

این کتاب برای کدام گروه سنی و هدف تربیتی مناسب است؟

این کتاب با توجه به لحن ساده، تصاویر جذاب و تعداد صفحات کم، برای یه گروه سنی خاص خیلی مناسبه، اما خب، کاربردهای دیگه ای هم داره.

  • کودکان ۵ تا ۸ سال: این گروه سنی که تازه خوندن رو شروع کردن یا نیاز به کتاب هایی با متن کم و تصاویر زیاد دارن، مخاطب اصلی این کتاب هستن. متن روان کمک می کنه به تقویت مهارت خوندن و علاقه مند شدن به کتاب.
  • کودکان تا ۱۲ سال: برای این گروه سنی، علاالدین و چراغ جادو می تونه یه گزینه عالی برای مطالعه مستقل باشه. شاید داستان رو قبلاً شنیده باشن، اما خوندن دوباره با این ترجمه، تجربه جدیدی براشون می سازه.
  • والدین و مربیان: اگه شما پدر و مادر یا مربی هستید، این کتاب یه ابزار فوق العاده برای قصه گویی شبانه یا فعالیت های کلاسیه. با قصه خوندن، هم بچه ها رو سرگرم می کنید و هم می تونید مفاهیم اخلاقی مهمی رو بهشون یاد بدید.
  • کودکانی که به ماجراجویی و فانتزی علاقه مندند: اگه فرزند شما عاشق داستان های هیجان انگیز، جادو و شخصیت های خیالیه، این کتاب حسابی به دلش می شینه و تخیلش رو تحریک می کنه.

هدف تربیتی این کتاب اینه که علاوه بر سرگرمی، مفاهیمی مثل شجاعت، صداقت، پشتکار، مبارزه با طمع و اهمیت استفاده درست از قدرت رو به بچه ها یاد بده. همچنین، ارزش خانواده و عشق رو هم تو ذهنشون پررنگ می کنه.

جمع بندی: علاالدین و چراغ جادو، گنجینه ای برای نسل های آینده

خلاصه که «علاالدین و چراغ جادو» با ترجمه شیرین و دلنشین حوا میر محمدیان، فقط یه کتاب داستان نیست؛ یه گنجینه ارزشمنده برای بچه های امروز ما. این کتاب نه تنها اونا رو سرگرم می کنه، بلکه درس های مهمی از زندگی، شجاعت و نیکی رو تو دل داستان بهشون یاد می ده. از روانی ترجمه و جذابیت تصاویرش که بگذریم، پیام های عمیقش موندگاره و می تونه راهنمای خوبی برای بچه ها تو مسیر زندگیشون باشه.

پیشنهاد ما اینه که حتماً این کتاب رو برای فرزندانتون تهیه کنید، چه به صورت چاپی و چه الکترونیک. باهاشون قصه بخونید و از این سفر جادویی کنار هم لذت ببرید. شک نکنید که این لحظات قشنگ، هم تو ذهن بچه ها می مونه و هم خاطرات خوبی رو برای شما می سازه. علاالدین و چراغ جادو هنوز هم می تونه کلی آرزو رو تو دل بچه ها روشن کنه و اونا رو به دنیای رنگارنگ خیال ببره. یه دنیا که پر از امید و قهرمان های دوست داشتنیه.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا