خلاصه کتاب دوربرگردان | چکیده و تحلیل رمان زینب ستاری

کتاب

خلاصه کتاب دوربرگردان ( نویسنده زینب ستاری )

تا حالا شده خودت رو توی یک دوراهی گیر افتاده ببینی که انتخاب بین حرف مردم و دل خودت سخت ترین کار دنیا باشه؟ کتاب «دوربرگردان» زینب ستاری دقیقاً شما را به دل چنین انتخاب هایی می برد و داستان زندگی هایی را روایت می کند که زیر سایه سنت ها و انتظارات جامعه، مسیرشان تغییر می کند. این رمان اجتماعی که اولین اثر زینب ستاری، استاد ریاضی و آمار قزوینی است، با زبانی روان و باورپذیر، معضلات ریشه دار جامعه ایرانی را به تصویر می کشد و با تمرکز بر زندگی سه دختر جوان، نشان می دهد که چطور تصمیمات ناآگاهانه و فشارهای بیرونی، می تواند سرنوشت آدم ها را به کلی عوض کند.

این مقاله یه خلاصه کامل و تحلیلی از کتاب «دوربرگردان» رو براتون آماده کرده. می خوایم با هم بریم سراغ معرفی نویسنده، خلاصه ای از داستان رو بخونیم، شخصیت های اصلی رو بشناسیم و ببینیم این کتاب چه حرف هایی برای گفتن داره. قراره به سبک نوشتار خانم ستاری هم یه نگاهی بندازیم و نقاط قوت و ضعف کتاب رو بررسی کنیم تا اگه قصد خوندن این رمان رو داری، با دید بازتری سراغش بری.

آشنایی با خالق اثر: زینب ستاری کیست؟

شاید بپرسید این خانم ریاضی دان چه ارتباطی با رمان نویسی دارد؟ زینب ستاری، یا بهتره بگیم زینت یوسف ستار آذری، متولد دی ماه ۱۳۶۸ در قزوینه. ایشون تو رشته ریاضی و آمار تا مقطع کارشناسی ارشد درس خوندن و الان هم استاد دانشگاه هستن. اما با همه دغدغه های علمی و دانشگاهی، دلشون نخواست بی تفاوت از کنار مشکلات جامعه، مخصوصاً نسل خودشون، بگذرن. همین دغدغه ها باعث شد قلم به دست بگیرن و شروع به نوشتن کنن.

«دوربرگردان» اولین تجربه نویسندگی ایشونه که اتفاقاً خیلی هم گل کرد و توی مسابقه سالانه داستان نویسی خودنویس، تونست نظر عمومی مخاطبان رو جلب کنه و برگزیده بشه. این موفقیت نشون می ده که خانم ستاری با اولین گام، تونسته خیلی خوب با خواننده ها ارتباط برقرار کنه و حرف دلشون رو بزنه. ایشون توی نوشته هاشون سعی دارن به مسائلی بپردازن که شاید خیلی ها از کنارش بی تفاوت رد بشن یا حتی تابو محسوب بشن. این رویکرد جسورانه و نگاه عمیق اجتماعی، از ویژگی های بارز قلم ایشونه که توی «دوربرگردان» به وضوح دیده می شه.

دوربرگردان چیست و چه می گوید؟ (معرفی کلی کتاب)

خب، اصلاً این دوربرگردان که اسم کتابه، چی می خواد بگه و چه جور رمانیه؟ «دوربرگردان» رو می شه یه رمان اجتماعی و روانشناختی دونست. این کتاب سال ۱۳۹۹ توسط نشر محتوای الکترونیک صادق منتشر شده و نسخه الکترونیکش حدود ۷۴ صفحه است. داستان اصلیش درباره زندگی سه دختر جوونه که هر کدوم به نوعی با رسم و رسوم و باورهای اشتباه جامعه دست و پنجه نرم می کنن.

اسم کتاب، «دوربرگردان»، خودش یه دنیا حرف داره. حتماً برات پیش اومده که تو زندگی به یه نقطه ای برسی که احساس کنی باید برگردی و مسیرت رو عوض کنی، یه دوربرگردان بزنی تا دوباره به جاده اصلی زندگی برگردی. این کتاب هم دقیقاً درباره همین نقطه های عطف و تغییر مسیره. رمان «دوربرگردان» به چالش کشیدن سنت هایی رو نشون می ده که بعضی وقتا فقط اسمشون سنته و بیشتر از اینکه به آدم کمک کنن، دست و پاگیر می شن. این کتاب یه آینه می ذاره جلوی جامعه و از تأثیر این سنت ها بر زندگی زنان و دختران می گه. تابوهایی که حتی تو بخش های به ظاهر مدرن جامعه هم هنوز محکم سر جاشون واستادن و زندگی خیلی ها رو تحت تأثیر قرار می دن. این تناقض های جامعه ای، از سنت و مدرنیته، به زیبایی تو دل داستان گنجونده شده و خواننده رو وادار به فکر کردن می کنه.

خلاصه داستان: گره های زندگی در دوربرگردان

«دوربرگردان» یه داستان پرکشش و واقع گرایانه است که اگه شروعش کنی، دلت می خواد تا تهش بری و ببینی سرنوشت این دخترا چی می شه. داستان از یه خانواده معمولی شروع می شه، جایی که دغدغه های مادر برای ازدواج دخترهاش، محور اصلی ماجراست.

شروع روایت: خانه ای پر از دغدغه ازدواج

قصه از زبان خواهر کوچکتر (راوی داستان) روایت می شه. تو این خانواده، مثل خیلی از خانواده های ایرانی، مادر یه جورایی نگران ازدواج دخترهاشه. سیما، خواهر بزرگتر، همون دختریه که فشار جامعه و نگرانی مادرش از ترشیدگی روی دوششه. مادر فکر می کنه اگه سیما سر و سامون نگیره، شاید راه بقیه خواهرا هم بسته بمونه و حرف مردم دامنشون رو بگیره. این نگرانی های مادرانه، که البته ریشه در باورهای سنتی داره، باعث می شه اتفاقاتی بیفته که محور اصلی داستان رو تشکیل می ده.

سیما و نامزدی که از دل برنیامد

فشارها بالاخره کار خودش رو می کنه و سیما، با وجود اینکه دلش باهاش نیست، به ازدواج با پسری به اسم حامد تن می ده. حامد از اون شخصیت هاییه که از همون اول خواننده رو عصبی می کنه؛ همون پسرهای نچسب که راوی داستان خیلی خوب توصیفش می کنه: با آن قدّ دیلاق و چشمان مغولی و دماغ آفریقایی اش! سیما اصلاً هیچ حس خوبی به حامد نداره، اما کیه که به حرف دلش گوش بده؟ مراسم عقد برگزار می شه و از همون ابتدا نشانه های مشکلات و حقارت های سیما تو این رابطه شروع می شه.

خواهر عزیزتر از جانم یکی از قشنگ ترین روزهای زندگی اش پر شد از اشک و احساس حقارت.

راوی خواهر سیما با دیدن رفتار حامد تو مجلس عقد که به جای توجه به سیما، مشغول رقصیدن و شاباش دادن به دخترعموهایش و متلک پرانی به سیماست، دلش خون می شه. سیما تو دوران نامزدی، رنج زیادی می بره و احساس حقارت تو دلش جوونه می زنه. مادر هم با جمله برن سر خونه زندگیشون درست می شه دهان همه رو می بنده و به سیما گوشزد می کنه که خودش باید کاری کنه تا شوهرش چشمش نچرخه. تمام این مسائل، زیر سایه سنگین حرف مردم اتفاق می افته؛ تو شهر نه چندان کوچک داستان، ترشیدگی شرف داره به دختر نامزد پس نشسته و هیچ کس دلش نمی خواد مایه شرم و حرف حدیث مردم بشه.

راوی، ثریا و نگاهی متفاوت به عشق و زندگی

در کنار ماجرای سیما، راوی داستان، که خواهر کوچکتره، یه نگاه کاملاً متفاوت به عشق و ازدواج داره. اون نمی خواد مثل سیما قربانی سنت ها بشه و به دنبال خوشبختی و عشق واقعیه. راوی به خودش قول می ده که زندگی بدون عشق رؤیای اون نیست. اینجا تضاد دیدگاه ها بین نسل ها به خوبی نشون داده می شه. داستان ثریا هم، که دوست و همکلاسی راوی هست، به نوعی مسیر متفاوت زندگی دختران رو تو جامعه نشون می ده و به پیچیدگی های موضوع اضافه می کنه. این تقابل ها باعث می شه خواننده با مسائل مختلفی روبرو بشه و به فکر فرو بره.

نقطه های اوج و پیچ های سرنوشت ساز

داستان همین طور پیش می ره و شخصیت ها تو مسیر زندگی شون، با تصمیم های مهم و البته عواقب اون ها روبرو می شن. زینب ستاری این گره ها رو طوری تو داستان می چینه که خواننده نمی تونه به راحتی پایان داستان رو حدس بزنه و همین، جذابیت کتاب رو دوچندان می کنه. شخصیت ها تلاش می کنن راهی برای حل معضلات اجتماعی و شخصی شون پیدا کنن. آیا بالاخره برای سیما و بقیه، یک دوربرگردان واقعی تو زندگی اتفاق می افته؟ آیا اونا می تونن از زیر بار سنت ها و حرف مردم آزاد بشن و مسیر دلخواه خودشون رو برن؟ این ها سوالاتیه که با خوندن ادامه داستان، جوابش رو پیدا می کنید.

تحلیل شخصیت های اصلی: آینه ای روبروی جامعه

یکی از قشنگی های کتاب «دوربرگردان»، شخصیت پردازی قوی اونه. هر کدوم از شخصیت ها یه آینه از قسمتی از جامعه ما هستن و حرف های زیادی برای گفتن دارن.

سیما: قربانی سنت ها، اسیر حقارت

سیما، خواهر بزرگتر داستان، نماد همون دخترانیه که تو جامعه ما قربانی عرف و سنت می شن. اون دختریه که باید ازدواج کنه، چون بزرگتره و اگه نکنه، حرف پشت سرش زیاد می شه. سیما با وجود اینکه به حامد علاقه نداره، به این ازدواج اجباری تن می ده و تو تمام دوران نامزدی و احتمالاً بعدش، با حس حقارت و سرکوب شدگی دست و پنجه نرم می کنه. چالش های درونی و بیرونی سیما، حس همذات پنداری عمیقی رو تو خواننده ایجاد می کنه و آدم دلش می خواد یه کاری براش بکنه.

راوی: صدای نسل نو، جویای راهی دیگر

راوی داستان، خواهر کوچکتر سیما، همون صدای نسل جدیده. اون جسوره، هوشیاره و نمی خواد اشتباهات خواهرش رو تکرار کنه. راوی کنش گره و در برابر سنت هایی که زندگی رو تلخ می کنن، مقاومت می کنه. اون دنبال عشقه، دنبال خوشبختی واقعی و دنبال راهی که از قضاوت ها و محدودیت ها دور باشه. نگاه اون به زندگی، نقطه مقابل دیدگاه های سنتی مادره و همین تضادها، کشمکش های قشنگی تو داستان ایجاد می کنه.

مادر: نگران حرف مردم، دغدغه مند و سنتی

مادر خانواده، با تمام عشق و دغدغه هایی که برای دخترهاش داره، نماد همون باورهای سنتی و نگرانی از حرف مردمه. اون فکر می کنه بهترین راه برای خوشبختی دخترهاش، ازدواجه و اگه ازدواج نکنن یا تو ازدواجشون مشکلی پیش بیاد، آبروشون تو فامیل و شهر می ره. مادر شاید خودش هم قربانی این تفکرات باشه و همین نگرانی ها، باعث می شه به جای حمایت از دل سیما، اون رو به سمتی ببره که دلش باهاش نیست. اون تلاش می کنه صورت ظاهر رو حفظ کنه، حتی اگه به قیمت خوشبختی دخترهاش تموم بشه.

حامد و مردان داستان: بازتاب تفکرات جامعه مردسالار

حامد، نامزد سیما، و سایر شخصیت های مرد داستان، بازتاب دهنده دیدگاه های مردسالارانه و بعضاً بی توجهی ها و خودخواهی هایی هستن که تو بخشی از جامعه ما وجود داره. حامد با رفتارهای زننده و بی توجهی به احساسات سیما، نشون می ده که چقدر گاهی اوقات، مردان به احساسات و خواسته زن ها اهمیت نمی دن و اون ها رو فقط برای برآورده کردن انتظارات خودشون می بینن. این شخصیت ها، به خواننده کمک می کنن تا ریشه های زن ستیزی پنهان و آشکار رو تو جامعه بهتر درک کنه.

مضامین و پیام های کلیدی کتاب: درس هایی از دوربرگردان

«دوربرگردان» فقط یه قصه نیست، یه عالمه حرف نگفته و نکته کلیدی داره که به فکر فروت می بره. این کتاب مثل یه آینه، مشکلات جامعه رو نشون می ده و درس هایی بهمون می ده.

رسم و رسوم، سدی در برابر زنان

یکی از مهمترین مضامین کتاب، تأثیر عمیق عرف و سنت بر سرنوشت زنانه. تو جامعه ما، هنوز هم کلیشه هایی مثل ترشیدگی یا فشار برای ازدواج تو سنین خاص، وجود داره. کتاب نشون می ده که چطور این باورها، زندگی سیما رو تحت تأثیر قرار می ده و اون رو به سمت انتخابی می بره که دلش باهاش نیست. زینب ستاری با ظرافت خاصی، این سدهای نامرئی رو به تصویر می کشه.

حرف مردم: سایه ای بر تصمیم های فردی

حرف مردم؛ این جمله، خودش یه کابوسه برای خیلی از خانواده ها. تو «دوربرگردان» می بینیم که چطور این سایه سنگین، مادر رو وادار می کنه تا برای حفظ آبروداری، دخترهاش رو به سمتی ببره که شاید خوشبختیشون نباشه. قضاوت های اجتماعی، به جای کمک به فرد برای انتخاب بهتر، مثل یه زنجیر دست و پاش رو می بنده و مسیر زندگیش رو تغییر می ده.

زن ستیزی پنهان و آشکار

همونطور که تو ماجرای سیما و حامد دیدیم، کتاب نمونه هایی از زن ستیزی پنهان و آشکار رو نشون می ده. از متلک پرانی های حامد تو مجلس عقد گرفته تا بی توجهی به احساسات سیما و حتی نگاه مادر که تو باید کاری کنی تا شوهرت چشمش نچرخد. این ها همه نشانه هایی از فرهنگی هستن که زن رو تو جایگاه پایین تری قرار می ده و مسئولیت هر اشتباهی رو گردن اون می اندازه.

تقابل سنت و مدرنیته

این رمان، یه نبرد خاموش بین سنت و مدرنیته رو هم نشون می ده. افکار و اعمال شخصیت ها، این تقابل رو به خوبی بازتاب می ده. مادر با نگاه سنتیش، راوی با دیدگاه مدرن و آزادانه اش، و سیما که بین این دو گیر افتاده، هر کدوم نمایانگر بخشی از جامعه هستن که داره بین این دو قطب، دست و پا می زنه.

انتخاب آگاهانه و مسئولیت پذیری فردی

یکی از مهمترین پیام های کتاب، اهمیت انتخاب آگاهانه و مسئولیت پذیری فردیه. کتاب تلنگر می زنه که هر انسانی، حتی زیر شدیدترین فشارها، قدرتی برای تغییر داره. راوی داستان نمادی از همین قدرت انتخابه که به خودش قول می ده راه سیما رو نره و دنبال مسیر دلخواه خودش باشه. این یعنی انسان می تونه با تصمیمات درست، مسیر زندگیش رو دوربرگردان بزنه و به سمت خوشبختی واقعی بره.

جستجوی خوشبختی و عشق حقیقی

در نهایت، همه شخصیت ها به نوعی دنبال خوشبختی و عشق حقیقی هستن، هرچند که راهشون ممکنه اشتباه باشه یا به بن بست بخورن. کتاب یادآوری می کنه که هدف اصلی زندگی، رسیدن به آرامش و عشق واقعیه، نه فقط برآورده کردن انتظارات دیگران.

سبک نگارش و ویژگی های ادبی: قلم زینب ستاری چگونه می نویسد؟

چیزی که «دوربرگردان» رو اینقدر خواندنی می کنه، سبک نوشتار خود خانم ستاریه. ایشون با اینکه اولین تجربه نویسندگیشون بوده، اما نشون دادن که قلمشون چقدر پخته و حرفه ایه.

  1. روانی و سادگی زبان: متن کتاب خیلی روانه و اصلاً لازم نیست برای فهمیدنش، مدام بری سراغ لغت نامه. از اصطلاحات پیچیده خبری نیست و همین باعث می شه مخاطب به راحتی باهاش ارتباط برقرار کنه و حس کنه یکی داره باهاش حرف می زنه.

  2. قدرت شخصیت پردازی و فضاسازی: شخصیت ها به قدری خوب پرداخت شدن که انگار از نزدیک می شناسیشون. از سیما و رنج هایش تا راوی پرشور و مادر دغدغه مند، همه واقعی به نظر میان. فضاسازی داستان هم به شکلیه که آدم حس می کنه تو دل همون خانواده است و داره اتفاقات رو از نزدیک می بینه.

  3. واقع گرایی و قابلیت همذات پنداری: داستان «دوربرگردان» خیلی واقعیه و حرف دل خیلی از دختران و خانواده های ایرانیه. همین واقع گرایی باعث می شه خواننده به راحتی با شخصیت ها و مشکلاتشون همذات پنداری کنه و حس کنه خودش هم بخشی از این ماجراست.

  4. استفاده مؤثر از دیالوگ ها و مونولوگ ها: دیالوگ های کتاب خیلی طبیعی و باورپذیره و دقیقاً همون چیزیه که ممکنه تو یه خانواده ایرانی اتفاق بیفته. مونولوگ های درونی راوی هم بهمون کمک می کنه تا عمیق تر با افکار و احساساتش آشنا بشیم و از نگاه اون به مسائل نگاه کنیم.

  5. ریتم داستان و نحوه پیشبرد روایت: ریتم داستان خوبه و هرگز خسته کننده نمی شه. نویسنده با مهارت خاصی، اتفاقات رو پشت سر هم روایت می کنه و گره های داستان رو طوری باز می کنه که خواننده تا آخرین صفحه، مشتاق دونستن سرنوشت شخصیت ها باشه.

در کل، قلم زینب ستاری، یه قلم شیوا، صادق و تأثیرگذاره که نشون می ده برای گفتن حرف های مهم، لازم نیست سراغ واژه های قلمبه و سلمبه رفت. همین سادگی و روانی، رمز موفقیت این کتابه.

نقد و بررسی دوربرگردان: نگاهی به خوبی ها و کاستی ها

خب، هیچ اثری بی عیب و نقص نیست، اما بیایید منصفانه نگاه کنیم. «دوربرگردان» هم مثل هر کتاب دیگه ای، نقاط قوت و ضعفی داره که بد نیست بهشون یه نگاهی بندازیم.

نقاط قوت: درخشش دوربرگردان

  • پرداختن به دغدغه های مهم و به روز جامعه زنان: مهمترین نقطه قوت کتاب، انتخاب هوشمندانه موضوعه. ازدواج اجباری، فشار حرف مردم و معضلاتی که زنان تو جامعه ما باهاش دست و پنجه نرم می کنن، مسائلی هستن که هر روز باهاشون سر و کار داریم. زینب ستاری تونسته این دغدغه ها رو به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشه.

  • زبان شیوا و داستانی که خواننده را خسته نمی کند: همونطور که گفتیم، نثر کتاب خیلی روان و ساده است. این سادگی باعث می شه خواننده به راحتی جذب داستان بشه و بدون خستگی، تا آخرش پیش بره. جملات کوتاه و پاراگراف های منظم، خوانایی متن رو بالا برده.

  • شخصیت پردازی قوی و ایجاد حس همذات پنداری: شخصیت ها، مخصوصاً سیما و راوی، به قدری خوب طراحی شدن که آدم حس می کنه اون ها رو از نزدیک می شناسه. این شخصیت پردازی قوی، باعث می شه خواننده با دردها و رنج های اون ها همذات پنداری کنه و خودش رو جای اون ها بذاره.

  • پایان بندی غیرقابل پیش بینی: خیلی از خواننده ها معتقدند که پایان داستان «دوربرگردان» طوری نیست که از قبل بشه حدسش زد. این ویژگی، به جذابیت کتاب اضافه می کنه و آدم رو تا آخرین صفحه مشتاق نگه می داره.

نقاط ضعف: آیا دوربرگردان هم خالی از ایراد است؟

البته که هیچ کتابی خالی از ایراد نیست و برخی از خواننده ها نقدهایی هم به «دوربرگردان» وارد کردن. لازمه اینو بگم که این ها بیشتر نظرات شخصی هستن و ممکنه برای همه صدق نکنه.

ابتدای کتاب خیلی خوب شروع شده بود و دغدغه خیلی از دختران رو به خوبی مطرح کرده بود. اما در ادامه، کم کم کلیشه ای شد و در انتهای داستان هم شخصیت اصلی قصه بدون هیچ دلیل منطقی ای، یک شبه تغییر نگرش داد.

  • آیا داستان در بخش هایی کلیشه ای می شود؟ برخی معتقدن که با وجود شروع قوی، داستان تو بخش هایی ممکنه کمی کلیشه ای بشه. البته این رو هم باید در نظر گرفت که خود موضوعات اجتماعی گاهی اوقات ممکنه به سمت کلیشه ها برن، چون این مشکلات بارها و بارها تکرار شدن.

  • آیا برخی تحولات شخصیت ها کاملاً منطقی است؟ بعضی از خواننده ها هم به تحولات ناگهانی یا غیرمنطقی برخی شخصیت ها اشاره کردن. اینکه مثلاً یه شخصیت اصلی بدون دلیل موجه، ناگهان تغییر نگرش بده، می تونه برای بعضی ها باورپذیری داستان رو کم کنه.

با این حال، با توجه به اینکه «دوربرگردان» اولین اثر زینب ستاری بوده، این نقاط ضعف طبیعیه و در مقابل نقاط قوت چشمگیرش، کمتر به چشم می آد. نویسنده جوون تونسته با همین اولین قدم، حسابی توانایی های خودش رو نشون بده.

چرا باید دوربرگردان را بخوانیم؟ (یک توصیه دوستانه)

شاید بپرسید این همه حرف زدیم، تهش باید این کتاب رو بخونیم یا نه؟ قطعاً بله! «دوربرگردان» برای همه اونایی که دنبال یه رمان اجتماعی خوب و پرمغز هستن، یه انتخاب عالیه. اگه از این دسته افراد هستید، حتماً این کتاب رو بخونید:

  • اگه دنبال یه خلاصه کامل از کتابید: اگه وقت خوندن کل کتاب رو ندارید اما می خواید با داستان و محتوای اصلیش آشنا بشید، این خلاصه به کارتون میاد. اما توصیه می کنم بعدش کل کتاب رو هم بخونید.

  • اگه قصد خرید کتاب رو دارید: قبل از خرید، خوندن این بررسی بهتون کمک می کنه تا با دید بازتری سراغش برید و از کیفیت و محتوای کتاب مطمئن بشید.

  • اگه به رمان های اجتماعی ایرانی علاقه مندید: اگه از اون دسته آدم هایی هستید که دوست دارن با خوندن داستان، با چالش های زنان، ازدواج سنتی و مسائل فرهنگی جامعه ایران آشنا بشن، این کتاب حرف های زیادی برای گفتن داره.

  • اگه دنبال آگاهی بخشی و تفکر برانگیزی هستید: «دوربرگردان» فقط یه قصه برای سرگرمی نیست؛ بهتون کمک می کنه درباره خیلی از باورها و سنت های رایج فکر کنید و نگاه عمیق تری به مسائل اجتماعی پیدا کنید.

  • اگه از طرفدارهای زینب ستاری هستید: این کتاب اولین و یکی از موفق ترین آثار ایشونه و خوندنش برای شناخت بهتر قلم و دیدگاه های ایشون ضروریه.

«دوربرگردان» یه داستان جذاب و دوست داشتنیه که می تونه ساعت ها شما رو سرگرم کنه و همزمان، ذهن شما رو با مسائل مهمی درگیر کنه. پس اگه دنبال یه تجربه خواندنی و تأثیرگذار هستید، این دوربرگردان رو از دست ندید.

نتیجه گیری: دوربرگردان، آینه ای پیش روی زندگی ما

در نهایت، «دوربرگردان» فقط یه رمان نیست؛ یه آینه است که زینب ستاری با قلم شیواش جلوی جامعه ما گذاشته. این کتاب بهمون نشون می ده که چطور رسم و رسوم، حرف مردم و فشارهای اجتماعی می تونه زندگی آدم ها رو به یک بن بست برسونه، یا حتی به مسیر اشتباهی هدایت کنه. داستان سیما، راوی و مادر، هر کدوم گوشه ای از دغدغه ها و چالش هایی رو به تصویر می کشن که هر روز تو اطرافمون باهاشون روبرو می شیم.

پیام اصلی «دوربرگردان» شاید این باشه که همیشه راهی برای تغییر هست، همیشه یه دوربرگردان وجود داره که می تونی با استفاده ازش، از مسیر اشتباه برگردی و راه درست رو پیدا کنی. این کتاب ما رو دعوت می کنه که بیشتر فکر کنیم، بیشتر به حرف دلمون گوش بدیم و کمتر اسیر قضاوت ها و انتظارات دیگران باشیم. خوندن این رمان رو به همه اونایی که دوست دارن با چالش های اجتماعی ایران آشنا بشن و از یه داستان خوب لذت ببرن، پیشنهاد می کنم. شاید با خوندن این کتاب، خودتون هم به یک دوربرگردان تو زندگیتون فکر کنید و مسیر بهتری رو انتخاب کنید. اگه این کتاب رو خوندید، خوشحال می شم نظرات و تجربه هاتون رو با بقیه به اشتراک بذارید.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا