خلاصه کتاب زندگی دومت زمانی آغاز می شود که درمی یابی فقط یک زندگی داری ( نویسنده رافائل ژیوردانو )
تا حالا شده احساس کنید تو یه چرخه تکراری گیر افتادید و اون شور و شوق همیشگی رو ندارید؟ کتاب «زندگی دومت زمانی آغاز می شود که درمی یابی فقط یک زندگی داری» دقیقاً برای رهایی از این حال و هوا نوشته شده؛ یه راهنمای عالی برای پیدا کردن خودتون و ساختن یه زندگی پر از حال خوب. این رمان روان شناختی، با یه داستان جذاب و دوست داشتنی، بهتون یاد می ده چطور از روزمرگی خلاص بشید و از تنها زندگی ای که دارید نهایت استفاده رو ببرید.
اگه دنبال راهی برای رها شدن از روزمرگی و پیدا کردن شادی و رضایت بیشتر تو زندگی تون هستید، یا اصلاً اگه دوست دارید با یه داستان آموزنده همراه بشید و کلی نکته خوب یاد بگیرید، این کتاب همون چیزیه که نیاز دارید. رافائل ژیوردانو، نویسنده این کتاب، با یه قلم روان و دوست داشتنی، نشون می ده چطور میشه از چالش ها رد شد و به یه حس خوب همیشگی رسید. توی این مقاله می خوایم یه سفر کامل به دنیای این کتاب داشته باشیم، از داستانش گرفته تا درس های کلیدی و نکته های مهمی که برای بهتر زندگی کردن بهمون یاد می ده.
آشنایی با کتاب: یک رمان روان شناختی پرفروش
کتاب «زندگی دومت زمانی آغاز می شود که درمی یابی فقط یک زندگی داری» (Your Second Life Begins When You Realize You Only Have One)، یه کتاب خیلی خاصه. شاید فکر کنید یه کتاب روان شناسی خشکه، ولی اصلاً این طور نیست! این کتاب یه رمانیه، یه داستان شیرین و آموزنده که تهش کلی درس زندگی داره. می شه گفت یه جورایی تلفیق هنر و علم روان شناسیه که تو قالب داستان سرایی اومده تا حسابی به دل خواننده بشینه.
سال ۲۰۱۷ که این کتاب منتشر شد، یهو ترکوند! تو فرانسه همه درباره ش حرف می زدن و انقدر پرفروش شد که حتی جایزه های ادبی بزرگ مثل گنکور هم نمی تونستن همچین فروش میلیونی رو تجربه کنن. فکر کنید، فقط تو همون سال اول، نزدیک یک میلیون نسخه ازش فروش رفت! بعدش هم که دیگه مرزهای فرانسه رو رد کرد و به بیشتر از ۳۰ زبان زنده دنیا ترجمه شد و دل میلیون ها آدم رو تو سراسر جهان به دست آورد. حتی قراره از روش فیلم هم بسازن که خودش نشونه قدرت تأثیرگذاری این کتابه. منتقدای بزرگ هم خیلی ازش تعریف کردن؛ مثلاً مجله مادام فیگارو گفت: «رافائل ژیوردانو به شما می آموزد که چگونه از زندگی لذت ببرید و عاشق آن شوید!» یا کرکوس ریویوز نوشته: «برای خوانندگانی که در جستجوی یک مسیر ساده جهت رسیدن به آرامش درونی هستند، گزینه ای مناسب است.» واقعاً هم همین طوره، یه کتاب دوست داشتنی و سرگرم کننده ست که هم می خندونه آدم رو، هم به فکر فرو می بره و یه جورایی مسیر یه زندگی جدید رو نشون میده.
خلاصه کامل داستان: سفر تحول آفرین کامی
حالا بریم سراغ بخش جذاب ماجرا: داستان کتاب! محور اصلی داستان یه خانم ۳۸ ساله ست به اسم کامی. شاید داستانش یه جورایی داستان زندگی خیلی از ماها باشه. کامی زندگی معمولی و به ظاهر خوبی داره، اما یه چیزی تو دلش کمبود داره. اینجاست که سفر تحول آفرینش شروع میشه.
کامی: زنی در دام روزمرگی
تصور کنید یه زن ۳۸ ساله رو به اسم کامی. از بیرون که نگاه کنی، زندگی اش خیلی خوبه: یه شغل حسابی داره، همسرش دوست داشتنیه و یه پسر فوق العاده هم داره. همه چی ردیفه، نه؟ اما خودش یه حس نارضایتی عمیق داره. یه حس خفگی، یه جور درجا زدن. انگار شادی از لای انگشت هاش سُر می خوره و می ره. رافائل ژیوردانو به این حس، اسم بامزه ای گذاشته: «روزمرگی حاد». این روزمرگی حاد دقیقاً چیه؟ یه جور بیماری روحی که تو زندگی های ظاهراً عالی هم می تونه سراغ آدم بیاد. کامی احساس می کنه دیگه اون انرژی و شوق سابق رو نداره. دیگه هیچی ذوق زده ش نمی کنه. هر روز صبح که بیدار میشه، یه روز تکراری دیگه منتظرشه. این حس، هم از نظر روحی اونو آزار میده و هم کم کم داره روی جسمش هم تأثیر می ذاره. دیگه خنده رو لبش نمیاد و انگار یه سنگینی دائم رو سینه ش حس می کنه. اون فقط یه راه چاره می خواد، یه راهی برای دوباره رسیدن به شادی.
نقطه عطف: ملاقات با کلود
یه روز که کامی تو اوج این حس های بد و کلافگیه، به صورت کاملاً اتفاقی با یه آقای مرموز و عجیب و غریب به اسم «کلود» آشنا میشه. کلود یه آدم معمولیه، ولی یه تخصص عجیب داره: اون یه روتانولوگ (Routinologue) یا به قول خودش، متخصص درمان روزمرگیه! این آشنایی، نقطه عطف زندگی کامی میشه. کلود با توصیه ها و پیشنهادهای خاص و متفاوتش، زندگی کامی رو زیر و رو می کنه. انگار یه جرقه تو ذهن کامی زده میشه و می فهمه شاید راهی برای بیرون اومدن از این وضعیت وجود داره. کلود بهش قول یه سفر خارق العاده رو میده، یه سفر درونی که قراره کامی رو به خودش برگردونه و اون رو با نسخه ای شادتر و پرانرژی تر از خودش آشنا کنه. کامی که دیگه از وضعیت فعلیش خسته شده، تصمیم می گیره به کلود اعتماد کنه و این سفر رو با راهنمایی های اون شروع کنه.
چالش ها و تمرینات کلود: گام به گام تا رهایی
کلود برای کامی یه سری تمرینات و چالش های عجیب و غریب طراحی می کنه که در نگاه اول شاید خنده دار یا بی معنی به نظر بیان، ولی هر کدوم یه درس بزرگ تو دل خودشون دارن. این تمرینات یه جورایی کامی رو مجبور می کنن از منطقه امنش بیرون بیاد و با ترس هاش روبرو بشه.
تکنیک لنگر اندازی مثبت
یکی از اولین و قشنگ ترین تکنیک هایی که کلود به کامی یاد می ده، «لنگر اندازی مثبت» (Positive Anchoring) هست. این تکنیک میگه اگه تو یه لحظه خاص، حسابی حالتون خوبه، یه کار فیزیکی کوچیک و مخصوص رو همون لحظه انجام بدید، مثلاً انگشت کوچیک دست چپتون رو فشار بدید یا یه نفس عمیق بکشید. بعداً هر وقت دوباره به اون حال خوب نیاز داشتید، همون حرکت رو انجام بدید و می بینید که اون حس خوب دوباره تو وجودتون زنده میشه. تو داستان، کلود و کامی با هم سوار بالن میشن. کامی که از ارتفاع می ترسه، اولش حسابی می ترسه، ولی وقتی بالا میرن و اون منظره فوق العاده رو می بینه، حس غرور و شادی زیادی پیدا می کنه. کلود همون لحظه بهش میگه: کامی، لنگر بنداز! کامی یاد می گیره تو اون لحظه شادی، انگشت کوچیکشو فشار بده. این تمرین به کامی کمک می کنه تا یاد بگیره چطور لحظات شاد رو تو ذهنش تثبیت کنه و هر وقت نیاز داشت، بهشون برگرده. انگار یه دکمه برای حال خوبش پیدا کرده.
مواجهه با ترس ها
یکی دیگه از چیزایی که کلود روش کار می کنه، مواجهه با ترس های کامی هست. خیلی وقتا روزمرگی از این نشأت می گیره که ما جرأت نداریم چیزهای جدید رو امتحان کنیم و تو منطقه امن خودمون می مونیم. کلود کامی رو تو موقعیت های جدید و غیرمنتظره قرار میده. مثلاً یه روز اونو می بره موزه لوور. کامی انتظار یه درس فرهنگی یا هنری رو داره، اما کلود می خواد بهش نشون بده چطور ترس هاش رو رها کنه و به چیزهایی که دور و برش هستن، با دید دیگه ای نگاه کنه. ماجرای لوور و نشستن روبروی تابلوی مریم مقدس، کودک و سنت آن، به کامی کمک می کنه تا از قضاوت های معمولیش دست برداره و عمیق تر به زندگی نگاه کنه. این تمرین ها کمک می کنن تا کامی بفهمه دنیا پر از چیزهای جذابه که فقط باید شهامت دیدنشون رو داشته باشه.
اهمیت بازی و خلاقیت
کلود به کامی یاد می ده که بزرگ شدن و جدی شدن نباید باعث بشه که ما بازی کردن و خلاقیت رو فراموش کنیم. خیلی از تمریناتشون بازی گونه ان. این بازی ها کمک می کنن تا کامی دوباره اون شور و نشاط کودکی رو پیدا کنه، ذهنش بازتر بشه و بتونه از چارچوب های فکری خودش خارج بشه. خندیدن، شوخی کردن و انجام کارهایی که شاید به نظر احمقانه بیان، یه عالمه انرژی مثبت به کامی میده و اونو از اون حالت خشک و جدی روزمرگی در میاره.
رها کردن قضاوت و کمال گرایی
یکی دیگه از درس های مهم کلود اینه که به کامی یاد می ده چطور کمال گرایی و قضاوت کردن خودش و دیگران رو رها کنه. خیلی وقتا ما انقدر دنبال بی نقص بودنیم که لذت بردن از لحظه رو فراموش می کنیم. کلود به کامی یاد میده که نقص ها هم بخشی از وجود ما هستن و باید اونا رو بپذیریم. زندگی تو لحظه، بدون نگرانی از گذشته و آینده، و پذیرش همه چیز همون طور که هست، یکی از کلیدهای رهایی از روزمرگیه. این درس کامی رو سبکبال می کنه و بهش اجازه میده با آرامش بیشتری زندگی کنه.
اوج و پایان داستان: کشف زندگی دوم
کم کم، با این تمرینات عجیب و غریب و راهنمایی های کلود، کامی شروع به تغییر می کنه. اون از یه زن بی انگیزه و خسته، تبدیل به یه آدم پویا، شاد و سرشار از انرژی میشه. لبخند دوباره رو لبش میاد و از زندگی اش لذت می بره. داستان به اوج خودش می رسه وقتی کامی بالاخره به این درک عمیق میرسه که اون همیشه فقط یک زندگی داشته و اون زندگی دوم یه چیز بیرونی نبوده که باید دنبالش می گشته؛ بلکه اون زندگی دوم، همین زندگی حال حاضرشه که باید به شیوه ای متفاوت و با آگاهی و شور و شوق زندگی بشه. اون میفهمه که خوشبختی یه مسیر درونیه، نه یه مقصد بیرونی. این تحول، کامی رو با معنی واقعی زندگی و اهمیت بهره بردن از تک تک لحظاتش آشنا می کنه. اون یاد می گیره که شادی و رضایت رو باید تو خودش پیدا کنه و برای به دست آوردنش، باید دست به عمل بزنه و منتظر هیچ معجزه ای نباشه. این کشف، زندگی کامی رو برای همیشه عوض می کنه.
«زندگی دوم یک مفهوم درونی است که با تغییر نگرش و رفتار آغاز می شود.»
مفاهیم اصلی و درس های کلیدی کتاب
اگه بخوایم از داستان کتاب بگذریم و بریم سراغ مغز اصلی حرف های رافائل ژیوردانو، باید بگیم که این کتاب پر از درس های کاربردی برای بهتر زندگی کردنه. اینا فقط تکنیک های یه روان شناس نیستن، بلکه یه جورایی فلسفه زندگی ان که با زبون ساده گفته شده.
روزمرگی، بیماری قرن 21: درک عمیق تر از یک معضل
کتاب حسابی روی مفهوم «روزمرگی» زوم کرده و اونو یه بیماری جدی برای آدمای امروزی می دونه. رافائل ژیوردانو میگه روزمرگی فقط بی حوصلگی نیست، یه معضل جدیه که می تونه روح و جسم آدم رو آروم آروم فرسوده کنه. این همون حس کسالت، بی تفاوتی و از دست دادن شور و اشتیاق به زندگیه که خیلیامون ممکنه تجربه کرده باشیم. وقتی آدم تو روزمرگی غرق میشه، انگار دیگه هیچ رنگی تو زندگیش نمی بینه، همه چی خاکستری میشه. این کتاب بهمون کمک می کنه این بیماری رو بهتر بشناسیم و بفهمیم چطور از چنگالش خلاص بشیم و دوباره زندگی مون رو پر از هیجان و رنگ کنیم.
اهمیت گام برداشتن به سوی تغییر: خروج از منطقه امن
یکی از مهم ترین درس های کتاب اینه که برای تغییر و بهتر شدن، باید دست به عمل بزنیم و از منطقه امن و راحتمون خارج بشیم. خیلی وقتا منتظریم یه اتفاق خاص بیفته یا یه نفر بیاد و زندگیمون رو عوض کنه، در حالی که این کتاب میگه خودمون باید آستین بالا بزنیم و قدم برداریم. تغییر همیشه راحته، ترسناکه، ولی تنها راه رهایی از روزمرگی همینه. کلود به کامی یاد میده که برای بهتر شدن، باید کارهایی رو انجام بده که تا حالا جرأتش رو نداشته، باید ریسک کنه و تجربه های جدید رو به آغوش بکشه. این یعنی دیگه نباید بهانه تراشی کنیم و بگیم آخه نمیشه! یا اگه نشد چی؟ باید دل رو به دریا زد و شروع کرد.
قدرت ذهن و تغییر نگرش: مثبت اندیشی کاربردی
یه بخش بزرگی از کتاب روی قدرت ذهن و اینکه چطور افکار ما واقعیت رو برای ما می سازن تمرکز داره. این کتاب فقط نمی گه مثبت اندیش باشید، بلکه نشون می ده چطور میشه الگوهای فکری منفی رو بشناسیم و اونا رو بازسازی کنیم. یاد می ده چطور به جای غر زدن و ناامید بودن، روی جنبه های خوب زندگی تمرکز کنیم. وقتی طرز فکرمون رو تغییر بدیم، دنیای اطرافمون هم عوض میشه. این مثبت اندیشی، یه جورایی کاربردیه، یعنی فقط حرف نیست، تکنیک داره و باید تمرینش کنیم. مثل این میمونه که عینکت رو عوض کنی و دنیا رو یه جور دیگه ببینی، دنیا همونه، ولی دید تو فرق کرده.
خودشناسی و یافتن رسالت فردی: معنای واقعی خوشبختی
کتاب بهمون کمک می کنه تا عمیق تر به خودمون نگاه کنیم و بفهمیم واقعاً چی می خوایم و هدف واقعی ما تو زندگی چیه. خوشبختی الکی به دست نمیاد، باید خودمون رو بشناسیم، بفهمیم چه چیزهایی برامون مهمه، چه ارزش هایی داریم و چه رسالتی تو این دنیا داریم. وقتی رسالت فردی مون رو پیدا کنیم، دیگه هدفمند زندگی می کنیم و هر روزمون پر از معنی میشه. این یعنی خوشبختی یه تعریف شخصی داره و هر کس باید خودش کشفش کنه، نه اینکه از بقیه تقلید کنه.
بخشش و رهایی: سبکبالی برای آینده
یکی از درس های واقعاً مهمی که این کتاب بهمون میده، اهمیت بخشش و رها کردن گذشته ست. کینه و ناراحتی از تجربیات منفی گذشته، مثل یه لنگر می مونن که نمی ذارن ما حرکت کنیم و رو به جلو بریم. ژیوردانو می گه برای اینکه بتونیم سبکبال باشیم و از زندگی لذت ببریم، باید کینه ها رو دور بریزیم، خودمون رو ببخشیم و آدمای دیگه رو هم ببخشیم. این رهایی، یه جور آزادی روحی به آدم میده که می تونه با انرژی بیشتر و بدون بار سنگین گذشته، به سمت آینده حرکت کنه و واقعاً زندگی کنه.
زندگی در لحظه: چشیدن طعم هر ثانیه
این کتاب خیلی روی اهمیت «زندگی در لحظه» تأکید می کنه. بیشتر اوقات ما یا تو گذشته غرق می شیم و حسرت می خوریم، یا نگران آینده ایم که هنوز نیومده. این کتاب بهمون یاد می ده که زندگی همین لحظه ایه که داریم توش نفس می کشیم. باید یاد بگیریم از جزئیات کوچک زندگی لذت ببریم، از یه فنجون چای گرم، از یه پیاده روی تو طبیعت، از یه لبخند، از یه مکالمه ساده. وقتی تو لحظه زندگی می کنیم، دیگه اضطراب گذشته و آینده آزارمون نمی ده و می تونیم واقعاً طعم شیرین هر ثانیه رو بچشیم. این حضور کامل تو لحظه، باعث میشه زندگی مون پربارتر و عمیق تر بشه.
«اگر می خواهید واقعاً زندگی کنید، باید از منطقه امن خود بیرون بیایید و چیزهای جدید را تجربه کنید.»
درباره رافائل ژیوردانو: نویسنده پدیده
شاید براتون جالب باشه که بدونید رافائل ژیوردانو، این نویسنده پدیده، کیه و چه کاره ست. رافائل ژیوردانو متولد ۱۹ آوریل ۱۹۷۴ تو فرانسه هست. اون فقط یه نویسنده نیست، یه هنرمند چندوجهیه؛ نقاش هم هست و تو حوزه ارتباطات و مدیریت استرس حسابی تخصص داره. همین تجربه های شخصی و حرفه ایشه که باعث شده کتاباش انقدر عمیق و کاربردی باشن. درس های روان شناسی که تو کتابش می بینیم، ریشه تو همین دانش و تجربه خودشه.
رافائل تو رشته هنرهای کاربردی از مدرسه عالی استین فارغ التحصیل شده. یه دوره هم مدیر سازمانی به اسم Emotone بوده که کارای هنری، ساخت تیم خلاق، مدیریت استرس و آموزش روش های خلاقیت و نوآوری رو انجام می داده. یعنی هر چی تو کتابش میبینیم، از تجربه عملی خودشه، نه فقط تئوری. همین باعث میشه حرفاش به دل بشینه و حس کنی یه آدم واقعی داره باهات حرف می زنه.
علاوه بر زندگی دومت زمانی آغاز می شود…، رافائل ژیوردانو چند تا کتاب دیگه هم داره که اونا هم خیلی پرطرفدارن، مثلاً: «من می خواهم ذن شوم»، «رازهای دکتر کولزن» و «دفتر مربی گری صدردصد خوشبختی من». اگه از این کتابش خوشتون اومد، حتماً بقیه کاراش هم ارزش خوندن دارن.
جملات برگزیده و تأثیرگذار از کتاب
این کتاب پر از جمله های نابه که آدم رو به فکر فرو می برن و بهش انگیزه می دن. اینجا چند تاشو براتون آوردم:
«تجربۀ فوق العاده ای بود و دیدن مناظر از آن بالا نفس آدم را بند می آورد. آن قدر زیبا بود که اشک در چشمانم جمع شد. آن بالا، تازه فهمیدم دارم چه کار می کنم. می توانستم تا صدوپنجاه متری زمین بالا بروم. می توانستم ترس هایم را زیر پا بگذارم! یک جور احساس غرور شادی بخشی وجودم را فراگرفت و لبخندی کنترل نشدنی گوشۀ لب هایم نقش بست.»
این جمله از بخش بالن سواری کامی برداشته شده و نشون می ده چطور یه تجربه جدید می تونه ترس های آدم رو از بین ببره و یه حس غرور بی نظیر بهش بده.
«روال معمول در نگاه اول، بیماری بی خطری به نظر می رسد، ولی ممکن است آسیب های بزرگی به افراد وارد کند: باعث شیوع مصیبت زندگی، سونامی ابهام روحی، بادهای مالیخولیایی فاجعه آمیز می شود. خیلی زود لبخند در معرض انقراض قرار می گیرد!»
این جمله خیلی خوب نشون می ده که روزمرگی چقدر می تونه خطرناک باشه و چه بلایی سر آدم بیاره. یه هشدار جدیه برای اینکه حواسمون به این حس کسالت باشه.
«حقیقتا راه رسیدن به سعادت و خوشبختی چیست؟ نباید منفعلانه منتظر باشیم تا فرصت ها به سراغ ما بیایند!»
این جمله همون پیام اصلی کتابه: خوشبختی و سعادت رو باید خودمون بسازیم، نه اینکه منتظر باشیم یکی بیاد و برامون بیارتش. باید فعال باشیم و فرصت ها رو خودمون خلق کنیم.
«اگر می خواهید طعم شیرین بهره وری بیشتر را بچشید، این محصول منتظر شماست!» (این جمله از زبان کلود به کامی است.)
این جمله کنایه آمیز کلود، با لحن محاوره ای، به کامی نشون می ده که زندگی مثل یه محصولیه که باید ازش نهایت استفاده رو برد و لذتشو چشید. این یعنی نگاه کاربردی به زندگی.
این کتاب برای چه کسانی مناسب است؟
شاید این سوال براتون پیش بیاد که خب، با این همه توضیحات، این کتاب به درد کی می خوره؟ راستش رو بخواید، این کتاب برای یه عالمه آدم می تونه مفید باشه. اگه یکی از این موارد شامل حال شما میشه، پس این کتاب دقیقاً برای شماست:
- اگه احساس روزمرگی می کنید: اگه حس می کنید تو یه لوپ افتادید و هر روزتون شبیه به دیروزه، اگه دیگه شور و شوق سابق رو ندارید و حس می کنید یه چیزی تو زندگی تون کمه، این کتاب یه نقشه راه عالی برای خروج از این وضعیت بهتون میده.
- اگه از وضعیت فعلی زندگیتون ناراضی هستید: ممکنه همه چی رو به ظاهر داشته باشید، اما از ته دل احساس خوشبختی نکنید. این کتاب بهتون کمک می کنه بفهمید چرا این حس رو دارید و چطور می تونید رضایت واقعی رو پیدا کنید.
- اگه به کتاب های روانشناسی کاربردی علاقه دارید: اگه دوست دارید کتاب هایی بخونید که هم جنبه داستانی و سرگرم کننده دارن و هم از نظر روانشناسی به رشد فردی و خودیاری کمک می کنن، این کتاب بهترین گزینه است.
- اگه دنبال انگیزه و راهکارهای عملی هستید: این کتاب فقط حرف نمی زنه، راهکار عملی می ده. با داستان کامی و کلود، می بینید که چطور میشه ترس ها رو کنار گذاشت و چالش ها رو با موفقیت پشت سر گذاشت.
- اگه می خواید قبل از خرید کتاب، یه دید کلی داشته باشید: اگه دارید فکر می کنید این کتاب رو بخرید یا نه، با خوندن این خلاصه کامل، می تونید مطمئن بشید که آیا این همون چیزیه که دنبالش هستید یا نه.
اما اگه…
- اگر دنبال یه کتاب روانشناسی کاملاً علمی و آکادمیک هستید که پر از اصطلاحات تخصصی باشه، شاید این کتاب خیلی به دردتون نخوره. چون این کتاب تو قالب داستانه و زبونش خیلی خودمونی و روانه.
- اگر کلاً با رمان های داستانی مشکل دارید و فقط دنبال محتوای خشک و مستقیم آموزشی هستید، باز هم ممکنه این کتاب براتون جذاب نباشه.
خلاصه که اگه آماده اید تا یه سفر درونی رو شروع کنید و با یه کتاب دوست داشتنی و پر از درس های زندگی آشنا بشید، این کتاب رو از دست ندید.
نتیجه گیری
خب، رسیدیم به آخر این سفرمون تو دنیای کتاب «زندگی دومت زمانی آغاز می شود که درمی یابی فقط یک زندگی داری». همون طور که دیدیم، این کتاب یه جورایی زنگ خطریه برای همه ما که شاید تو روزمرگی غرق شدیم و یادمون رفته از تنها زندگی ای که داریم، چقدر می تونیم لذت ببریم. پیام اصلی رافائل ژیوردانو خیلی واضحه: «زندگی دوم» چیزی نیست که بیرون از ما اتفاق بیفته؛ بلکه یه حال و هوای درونیه که با تغییر نگرش، باورها و عمل هامون شروع میشه.
داستان کامی و کلود بهمون نشون می ده که میشه از هر سن و سال و هر موقعیتی، برای شروع یه زندگی جدید استفاده کرد. لازم نیست اتفاق خارق العاده ای بیفته، همین که بخوایم از منطقه امنمون خارج بشیم و با ترس هامون روبرو بشیم، تازه زندگی واقعی مون شروع میشه. این کتاب بهمون یاد می ده که قدرت ذهن ما بی نهایته، مثبت اندیشی فقط یه شعار نیست، یه ابزاره برای ساختن زندگی بهتر، و خودشناسی مهم ترین قدم برای رسیدن به خوشبختیه.
پس، اگه احساس می کنید این کتاب همون چیزیه که تو زندگی تون بهش نیاز دارید، اگه می خواید حال دلتون رو خوب کنید و از روزمرگی خلاص بشید، تردید نکنید و شروع کنید. فرقی نمی کنه که این کتاب رو کامل بخونید یا همین خلاصه رو چندین بار مرور کنید. مهم اینه که دست به کار بشید و اولین قدم رو بردارید. یادتون باشه، تنها زندگی ای که دارید همین الانه، همین لحظه، و این «زندگی دومت زمانی آغاز می شود که درمی یابی فقط یک زندگی داری»، فقط با خود شما شروع میشه. برید سراغش و خودتون رو غافلگیر کنید!