[ad_1]
موضوع کریسمس موضوع T.S است شعر الیوت سفر مگی. یکی از سه رمان Magus برای ما داستان را مدتها پس از واقعه آغاز می کند. مگی نمادی از سه مریم شرقی است که برای دیدن تولد مسیح به بیت لحم می آیند تولد یک دین جدید نیز – مسیحیت. گوینده در مورد خستگی هایی که در طول سفر خود از طریق زمین های خارپشت ترسناک رؤیایی و یخ زدگی غلبه کرده اند صحبت می کند آنها برای رسیدن به زادگاه خود باید از ظاهر شترها عبور می کردند مکانی که در جستجوی آنها برای یک ایمان جدید آنها را به دنبال داشت.
در این تلاش با شروع سفر خود گرفتگی هایی که با آنها روبرو می شوید از بیابان سرد و چشم انداز ناهموار عبور می کنند و شترهای تحریک شده با پا تقریباً غیرقابل کنترل می شوند و در روستاهایی که مجبور هستند برای استراحت متوقف شوند صاحبان کلبه هایی که قیمت های گزاف دارند تصمیم می گیرند که در سراسر سفر کنند. شب در تاریکی و بعضی اوقات فقط آنها می توانند چرت بزنند – همه اینها و موارد دیگر – باعث تعجب زائران می شود که آیا تصمیم آنها برای سفر اشتباه بوده است آیا این کار در وهله اول تلخه بود؟ آنها متاسفانه لذت کاخ های تابستانی را در دامنه های پای تپه هایی که هنگام لذت بردن از آنها با یک لیوان ترنج به دست قرقره های زیبا و پوشیده از ابریشم سرو می کردند اختراع کردند. اما اکنون بدون بازگشت تمام کاری که می توانند انجام دهند این است که ادامه دهند.
با نزدیک شدن به پایان سفرشان سرانجام بر خلاف آنهایی که در زیر نقطه یخ زدایی که از آن عبور می کردند خشن بودند به حومه شهری رسیدند که به نظر می رسید خصومت های طبیعت در حال عقب نشینی است. آنها می توانند بوی گیاهان را بوی دهند از زیر آوار دویدن صدای شیرین بشنوند و آسیاب آب از سکونت شخص می گوید درست همانطور که شب هنگام طلوع آفتاب نزدیک می شود. در آنجا آنها سه درخت را در یک آسمان کم می گذرانند شاید پر از ابرها به عنوان نمادی از شک و تردید و دیدن سه درخت نشانه ای از مصلوبات شما در کالروی مسیحیان و دزدها است. اسب سفید باستانی تصویری متحرک از فاتح سوار بر اسب سفید در دومین آمدن او یعنی از مأموریت وی برای رهایی بشریت است.
علاوه بر این آنها برای یافتن سه مرد شلوغ به یک میخانه که دارای برگهای انگور است می آیند و با صدای بلند با ظاهری فوق طبیعی قمار و نوشیدن نوشیدنی صحبت می کنند. اما همه اینها را نمی توان درک کرد که یک توطئه برای از بین بردن و به همین ترتیب آنها حرکت کردند. اینها همه اشاراتی است به دست زدن به برگهای میله خیانت به مسیح برای سی قطعه نقره به خسارتهایی که مسیح قبل از مصلوب با آن روبرو بوده است و به سربازانی که برای صلیب مسیح در مصلوب شدن می رقصند.
زائران با ادامه سفر خود عصرها به محل تولد خود می رسند تا به موقع شاهد تولد مسیح و تولد یک ایمان جدید باشند. اما به یک طریق رسیدن به مقصد آنها با تمام سختی هایی که در طول سفر تجربه کرده اند خوشحال کننده نیست بلکه فقط یک گیاه ساتیا است. در سطرهای زیر دلیل این امر را می آموزیم: چرا آن را از فراوانی عاری نمی کند و مطابق آنچه که باید نبود رضایت بخش نیست.
راوی توضیح می دهد که این یادآوری یک اتفاق طولانی در گذشته است و اکنون در صورت لزوم دوباره آن را انجام می دهد اما او / این مجموعه / این: لحن تأیید شده تقریباً به معنای مطمئناً به دانش قبلی او در مورد طرح فعلی است که عیسی مسیح این كشته او را فرود خواهد آورد این دیگر او را تکرار نخواهد كرد و به طرز عجیبی سؤال می كند
ما در تمام راه در جاده بودیم
تولد یا مرگ؟
من تولد و مرگ مسیح را دیده ام؛ این مگها به صورت گذشته نگر می گویند و پس از آنكه شاهد رستاخیز مسیح بود به ایمان آوردن به تجسم دست یافت و معتقد بود كه در ایمان كهن آنها غیرممكن است. آنها به ایمان کهن که هنوز بخشی از زندگی آنها است چسبیده اند و مسیح به آن غلبه پیدا کرده است اما اثر تجربه شاهد لذت های معمول او را از رعایت آیین کهن که حتی آنها دوباره به یاد آنها باز می گردند به عنوان یک پادشاهی بی معنی ساخته است. راوی احساس می کند که زندگی طولانی مدت او قبلاً در معرض یک مرگ اولیه قرار داشته است. خدایان آنها که به آنها اعتقاد داشتند اکنون به عنوان خدایان بیگانه ظاهر می شوند. او اکنون برای نجات نهایی خود آرزوی مرگ دیگری را دارد.
زیرا تنها با مرگ ایمان او و اسطوره های مذهبی کهن می توان او را متولد کرد یا به ایمان مسیحی مبدل شد و این نجاتی است که وی اکنون با فداکاری آرزو کرده است.
[ad_2]