معرفی فیلم فیلادلفیا استوری (The Philadelphia Story)
اگه دنبال یک کمدی رمانتیک کلاسیک و پر از دیالوگ های آتشین و بازی های درخشان می گردید، فیلم فیلادلفیا استوری (The Philadelphia Story) دقیقاً همون چیزیه که می خواید. این فیلم که محصول سال ۱۹۴۰ هست، با حضور ستاره هایی مثل کاترین هیپورن، کری گرانت و جیمز استوارت و کارگردانی جرج کیوکر، تبدیل به یکی از شاهکارهای بی زمان سینما شده و هنوز هم بعد از این همه سال، حرف های زیادی برای گفتن داره.
فیلادلفیا استوری فقط یه کمدی ساده نیست؛ این فیلم با ظرافت و طنزی بی نظیر، نگاهی عمیق به روابط انسانی، طبقات اجتماعی و تعریف واقعی از عشق و کمال گرایی میندازه. تماشا کردن این فیلم، مثل اینه که وارد یک مهمونی باشکوه بشی و از شنیدن حرف های هوشمندانه و خنده های از ته دل لذت ببری. این اثر دوست داشتنی، نه تنها سرگرم کننده ست، بلکه کاری می کنه که به فکر فرو بری و از زاویه دیگه ای به زندگی نگاه کنی.
۱. اطلاعات کلی و فنی فیلم فیلادلفیا استوری: یه نگاه سریع
قبل از اینکه شیرجه بزنیم تو دل داستان و شخصیت ها، بیاید یه نگاهی بندازیم به مشخصات فنی این فیلم فوق العاده. دونستن این جزئیات بهتون کمک می کنه تا بیشتر با فضای فیلم آشنا بشید.
| عنوان | توضیح |
|---|---|
| نام کامل (انگلیسی و فارسی) | The Philadelphia Story / داستان فیلادلفیا |
| سال تولید | ۱۹۴۰ |
| کارگردان | جرج کیوکر (George Cukor) |
| ژانر | کمدی رمانتیک، اسکروبال کمدی (Screwball Comedy) |
| مدت زمان فیلم | ۱۱۲ دقیقه |
| استودیوی سازنده | مترو-گلدوین-مایر (Metro-Goldwyn-Mayer – MGM) |
| منبع اقتباس | نمایشنامه ای به همین نام اثر فیلیپ بری (Philip Barry) |
ببینید، جرج کیوکر واقعاً نابغه بود تو کار با بازیگرا، مخصوصاً بازیگرای زن. تو فیلادلفیا استوری هم این رو به وضوح میشه دید. اون تونسته یه کمدی رمانتیک بسازه که همزمان عمیق، شوخ و پر از جزئیات جذاب باشه. فیلم های اسکروبال کمدی هم تو اون دوره خیلی پرطرفدار بودن و فیلادلفیا استوری یکی از بهترین نمونه هاشونه که توش شخصیت ها تند و تیزن و دیالوگ ها سریع و کوبنده.
۲. خلاصه داستان: مثلث عشقی اشرافی و خبرنگاری (بدون اسپویل)
تصور کنید تو یک عمارت اشرافی، درست قبل از یه عروسی بزرگ، کلی اتفاق عجیب و غریب بیفته! داستان فیلادلفیا دقیقاً از همین جا شروع میشه. شخصیت اصلی ما یه خانم جوون و پولداره به اسم تریسی لرد (با بازی کاترین هیپورن). تریسی قراره برای بار دوم ازدواج کنه، این بار با یه مرد از طبقه متوسط که یه تاجر موفقه و اسمش جرج کیترجه. تریسی یه جورایی از اون آدمای کمال گراست و به نظر خودش، هیچ عیب و ایرادی نداره.
اما درست چند روز مونده به عروسی، سروکله ی دکستر هیون (با بازی کری گرانت)، همسر اول تریسی، پیدا میشه. دکستر یه طراح قایقه و از همون طبقه اشرافی تریسیه. اون تنها نمیاد، دو تا خبرنگار کنجکاو هم با خودش میاره: مایک کانر (با بازی جیمز استوارت) که یه نویسنده روشنفکره و لیز ایمبری که عکاسه. این دو تا خبرنگار اومدن که از عروسی تریسی گزارش تهیه کنن، اما دکستر یه نقشه تو سرش داره که اونا رو به عنوان دوستای برادر تریسی جا بزنه. تریسی اولش مخالفت می کنه، ولی وقتی می فهمه اگه باهاشون همکاری نکنه، یه مقاله جنجالی در مورد رسوایی های پدرش تو روزنامه پخش میشه، مجبور میشه قبول کنه.
حالا فکرشو بکنید، عروسی در پیشه و تو عمارت لرد، یه مثلث عشقی عجیب غریب شکل می گیره. تریسی بین جرج (نامزد فعلی اش)، دکستر (شوهر سابقش) و مایک (خبرنگاری که کم کم داره ازش خوشش میاد) گیر افتاده. دیالوگ های تند و تیز و لحظات خنده داری که بین این سه نفر رد و بدل میشه، قلب فیلمه. تریسی، که همیشه خودش رو بی عیب و نقص می دونست، کم کم با واقعیت هایی درباره خودش و آدم های اطرافش روبرو میشه. شب قبل از عروسی، اتفاقاتی میفته که تریسی رو به چالش می کشه و باعث میشه دیدش نسبت به خودش و عشق کاملاً عوض بشه.
بدون اینکه کل ماجرا رو اسپویل کنم، همین قدر بگم که این فیلم یه پایان غیرمنتظره ولی منطقی داره که شاید شما رو هم حسابی غافلگیر کنه. تریسی تو این مسیر، از اون زنِ خشک و کمال گرا، تبدیل به آدمی میشه که نقص های خودش و بقیه رو بهتر درک می کنه. این دگرگونی، جذابیت اصلی داستانه.
۳. بازیگران و شخصیت های به یادماندنی: یک ترکیب طلایی
یکی از دلایل اصلی ماندگاری و درخشش فیلادلفیا استوری، ترکیب بی نظیر بازیگرانه که هر کدوم در نقش خودشون غوغا کردن. واقعاً محشره که سه تا از بزرگ ترین ستاره های اون زمان، تو یه فیلم جمع شدن و اینقدر با هم شیمی دارن.
کاترین هیپورن در نقش تریسی لرد (Tracy Lord)
تریسی لرد، یه زن اشرافی، باهوش، قوی و تا حدی کمال گراست که فکر می کنه می تونه همه چیز رو کنترل کنه. اون یه جورایی از اوناییه که از هرچیزی که کمتر از کمال باشه، بدش میاد و این باعث میشه کمی سرد و خشک به نظر بیاد. کاترین هیپورن (Katharine Hepburn) تو این نقش یه درخشش فوق العاده داره.
راستش رو بخواید، قبل از این فیلم، کاترین هیپورن به خاطر چند تا فیلمی که تو گیشه شکست خورده بودن، لقب Box Office Poison یا سم گیشه رو گرفته بود. خیلی ها فکر می کردن دوران اوجش تموم شده. اما خود هیپورن به این پروژه خیلی علاقه داشت. اون حقوق نمایشنامه رو خرید (با کمک هاوارد هیوز، نامزد سابقش) و اونو به استودیو MGM فروخت، به این شرط که خودش تو فیلم بازی کنه و کری گرانت و جیمز استوارت هم باشن. انتخابش واقعاً هوشمندانه بود. فیلادلفیا استوری نه تنها حرفه هیپورن رو احیا کرد، بلکه اونو دوباره به اوج برگردوند و نشون داد که چرا اون یکی از بزرگترین بازیگران تاریخ سینماست. بازی هیپورن تو نقش تریسی، ترکیبی از قدرت، آسیب پذیری و یه هوش کمدی بی نظیره که تریسی رو تبدیل به شخصیتی واقعاً به یادموندنی می کنه.
کری گرانت در نقش سی.کی. دکستر هیون (C.K. Dexter Haven)
دکستر، همسر اول تریسی، یه مرد جذاب، شوخ طبع، کمی بی خیال و البته خیلی باهوشه. اون شاید یه رگه هایی از بی مسئولیتی داشته باشه (مثل اون قضیه نوش خواری که تریسی رو ازش دور کرده بود)، ولی در اعماق وجودش، هنوز عاشق تریسیه و اونو بهتر از هر کسی می شناسه. کری گرانت (Cary Grant) که استاد کمدی بود، نقش دکستر رو بی نظیر بازی می کنه. حضورش تو فیلم، یه جور جذبه و انرژی خاصی به فضای داستان میده. دیالوگ های بین اون و هیپورن، از بهترین بخش های فیلمه و نشون دهنده شیمی فوق العاده بین این دو تا بازیگره. گرانت با اون لبخند خاص و نگاه شیطونش، دکستر رو تبدیل به یه شخصیت دوست داشتنی و پیچیده می کنه.
جیمز استوارت در نقش مایک کانر (Mike Connor)
مایک کانر، خبرنگاریه که برای گزارش عروسی تریسی میاد. اون یه مرد باهوش، روشنفکر و کمی خجالتیه که از طبقه متوسط جامعه ست و اولش از این آدمای اشرافی خوشش نمیاد. مایک یه جورایی نماینده آدمای عادی تو دل اون دنیای پر زرق و برق اشرافی هاست. جیمز استوارت (James Stewart) نقش مایک رو با یه ظرافت خاصی بازی می کنه که شخصیتش رو واقعاً ملموس و دوست داشتنی می کنه.
جیمز استوارت برای بازی فوق العاده اش در نقش مایک کانر، برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد شد. این نقش، ابعاد انسانی و پیچیده مایک رو به بهترین شکل نشون میده.
بازی استوارت پر از جزئیات ریزه که مایک رو از یه خبرنگار ساده، به یه مرد حساس و با اصول تبدیل می کنه. شیمی بین اون و کاترین هیپورن هم بی نظیره و لحظات بامزه و رمانتیک زیادی رو خلق می کنه.
سایر بازیگران
- روث هوسی (Ruth Hussey) در نقش لیز ایمبری (Liz Imbrie): عکاس همراه مایک، که شخصیتی مستقل، بامزه و کمی بدبین داره. اون هم نقش مهمی تو تکمیل کردن فضای کمدی و روابط فیلم ایفا می کنه.
- جان هاوارد (John Howard) در نقش جرج کیترج (George Kittredge): نامزد دوم تریسی، مردی موفق و ثروتمند اما تا حدی خشک و بدون انعطاف پذیری که در نهایت با واقعیت کمال گرایی تریسی و عدم تناسبش با اون روبرو میشه.
۴. جوایز و افتخارات: درخشش در اسکار و فراتر از آن
فیلادلفیا استوری فقط یه فیلم پرطرفدار نبود، بلکه تو مراسم اسکار هم حسابی درخشید و نشون داد که از نظر منتقدین و داوران آکادمی هم یک شاهکاره.
این فیلم در مجموع ۶ نامزدی اسکار به دست آورد که تو اون سال یک موفقیت بزرگ محسوب می شد:
- برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد: جیمز استوارت برای نقش مایک کانر
- برنده جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی: دونالد اوگدن استیوارت (Donald Ogden Stewart) برای اقتباس از نمایشنامه فیلیپ بری
علاوه بر این، فیلم نامزد دریافت جوایز زیر هم شده بود:
- بهترین فیلم
- بهترین کارگردانی (جرج کیوکر)
- بهترین بازیگر زن (کاترین هیپورن)
- بهترین بازیگر مکمل زن (روث هوسی)
فیلادلفیا استوری فقط به خاطر اسکارهاش معروف نیست. این فیلم جایگاه ویژه ای تو فهرست های برترین آثار سینمایی تاریخ داره. مثلاً تو لیست های موسسه فیلم آمریکا (AFI) چندین بار به عنوان یکی از بهترین کمدی های رمانتیک یا بهترین فیلم های کمدی تاریخ سینما معرفی شده. همچنین، به خاطر اهمیت فرهنگی، تاریخی و هنریش، تو سال ۱۹۹۵ به گنجینه ملی فیلم کتابخانه کنگره آمریکا اضافه شد و برای همیشه نگهداری میشه. این یعنی فیلم از اون آثاریه که باید نسل به نسل به بقیه معرفی بشه و ازش محافظت بشه.
۵. نقد و تحلیل: چرا فیلادلفیا استوری یک شاهکار بی زمان است؟
حالا که با کلیات فیلم آشنا شدیم و دیدیم چقدر موفقه، بیایید کمی عمیق تر بشیم و ببینیم چرا فیلادلفیا استوری از یه کمدی رمانتیک معمولی فراتر میره و تبدیل به یه شاهکار بی زمان میشه.
۵.۱. فیلمنامه درخشان و دیالوگ های هوشمندانه: قلب تپنده کمدی
اگه بخوام راستشو بگم، نقطه قوت اصلی فیلادلفیا استوری، فیلمنامه فوق العاده شه. نمایشنامه اصلی فیلیپ بری خودش به اندازه کافی قوی بود، اما دونالد اوگدن استیوارت تو اقتباسش برای سینما، کار رو به مرحله دیگه ای برد. دیالوگ ها تو این فیلم مثل شمشیر تیز و برنده اند! تند و تیز، بامزه و پر از طنز کلامی هوشمندانه که تا مغز استخون آدم رو می خندونه.
ریتم دیالوگ ها انقدر سریعه که اگه حواست نباشه، یه سری از جوک ها رو از دست میدی. هر کلمه و جمله ای حساب شده ست و به پیشبرد داستان و معرفی شخصیت ها کمک می کنه. کمتر فیلمی پیدا میشه که اینقدر با دیالوگ هاش مخاطب رو جذب کنه. این هوش کلامی، باعث میشه فیلم هر بار که می بینیش، تازگی خودشو حفظ کنه و لایه های جدیدی ازش کشف کنی.
۵.۲. شیمی بی نظیر بازیگران: جادویی روی پرده
فیلمنامه هر چقدر هم خوب باشه، اگه بازیگرا نتونن حق مطلب رو ادا کنن، نتیجه دلنشین نمیشه. اما تو فیلادلفیا استوری، شیمی بین کاترین هیپورن، کری گرانت و جیمز استوارت، واقعاً بی نظیره. این سه نفر مثل یه ارکستر سمفونیک عمل می کنن که هر کدوم ساز خودش رو به بهترین شکل می زنه و در نهایت یه اثر هارمونیک خلق میشه.
تعاملات بین تریسی و دکستر، تریسی و مایک، و حتی مایک و دکستر، پر از جرقه و انرژی مثبته. این هارمونی و هماهنگی تو بازی ها، قلب تپنده فیلمه و باعث میشه روابط بین شخصیت ها، خیلی واقعی و ملموس به نظر بیاد. می تونید حس کنید که اینا واقعاً آدم های زنده ای هستن که دارن با هم حرف میزنن، می خندن، دعوا می کنن و عاشق میشن. همین باعث میشه که مخاطب تا آخر فیلم، پای داستان بمونه و غرق اتفاقات بشه.
۵.۳. مضامین عمیق تر از یک کمدی رمانتیک: لایه های پنهان
پشت ظاهر یه کمدی رمانتیک شیرین، فیلادلفیا استوری کلی حرف برای گفتن داره. این فیلم به لایه های مختلف جامعه و روانشناسی انسان می پردازه که ارزشش رو دوچندان می کنه.
نقد کمال گرایی و پذیرش نقص ها: سفر درونی تریسی
یکی از مهم ترین مضامین فیلم، نقد کمال گراییه. تریسی لرد تو اوایل فیلم یه زن به ظاهر بی نقصه که از هر عیب و ایرادی بدش میاد. اون استانداردهای خیلی بالایی برای خودش و اطرافیانش داره و فکر می کنه با این دیدگاه می تونه همه چیز رو کنترل کنه. اما اتفاقاتی که میفته، بهش نشون میده که کمال گرایی بیش از حد، ممکنه مانع خوشبختی و درک واقعی زندگی بشه.
تریسی تو این فیلم، یه سفر شخصیتی رو طی می کنه؛ از یه زن ایده آل گرا و تا حدی سخت گیر، به فردی تبدیل میشه که درک عمیق تری از پیچیدگی ها و نقص های انسانی پیدا می کنه. اون یاد می گیره که عشق واقعی، نه تو کمال گرایی، بلکه تو پذیرش عیوب و کمبودهای خودت و دیگرانه. این پیام برای اون دوره و حتی برای امروز، خیلی جذابه و مخاطب رو به فکر فرو می بره.
بررسی طبقات اجتماعی: تقابل دنیاها
فیلم به زیبایی تضاد بین طبقات اجتماعی مختلف رو به تصویر می کشه. ما با اشراف زادگی کهنه (خانواده لرد و دکستر) روبرو می شیم، ثروت نوکیسه و خودساخته (جرج کیترج) و هوش روشنفکری (مایک کانر). این تقابل ها باعث ایجاد لحظات کمدی و همچنین درام میشه. تریسی که خودش از خانواده ای اصیل و اشرافیه، حالا داره با یه تاجر خودساخته ازدواج می کنه. ورود مایک، خبرنگار از طبقه متوسط، به این محیط اشرافی، یه جورایی دنیای اونا رو به چالش می کشه و دیدگاه هاشون رو نسبت به همدیگه عوض می کنه. فیلم به ما نشون میده که گاهی اوقات، مهم نیست از چه طبقه ای هستی، بلکه چقدر انسان واقعی هستی و چقدر می تونی دیگران رو درک کنی.
جایگاه زن در جامعه و مردسالاری: نگاهی انتقادی به یک کمدی
درسته که فیلادلفیا استوری یه کمدی رمانتیکه، اما اگه عمیق تر بهش نگاه کنیم، می تونیم رگه هایی از نقد اجتماعی رو هم توش پیدا کنیم. مثلاً تو سکانس های ابتدایی فیلم، تریسی رو با شلوار می بینیم که برای یه زن تو دهه ۳۰ و ۴۰ میلادی، یه جور نشونه از استقلال و آزادی بود. اون از اون زن هاییه که خودش تصمیم می گیره و به خاطر نوش خواری، همسرشو از خونه بیرون می کنه. این ها نشونه های یک زن مدرنه که تو اون دوره داشت جایگاه خودشو پیدا می کرد.
اما یه نکته ای که بعضی منتقدا بهش اشاره می کنن اینه که فیلم، با وجود نشون دادن قدرت زنانه تریسی، در نهایت اون رو به سمتی هدایت می کنه که نقص های خودش رو بپذیره و دوباره به چارچوب های سنتی تر برگرده. مثلاً پدر تریسی تو یه سکانس بهش میگه وظیفه زن اینه که نیازهای شوهرش رو برآورده کنه و اگه اون این کارو می کرد، شاید پدرش سراغ رقصنده ها نمی رفت! یا مادرش باید چشمش رو به خطاهای شوهرش ببنده. این دیالوگ ها، تو اون زمان شاید عادی بوده باشن، ولی از نگاه امروزی میشه اون ها رو نشونه هایی از تفکر مردسالارانه دید که تو جامعه اون روزها ریشه داشته.
فیلم این موضوع رو به شکل متعادلی نشون میده؛ یعنی نه کاملاً از اون دفاع می کنه و نه بهش حمله مستقیم می کنه، بلکه بیشتر اون رو به عنوان یک واقعیت موجود تو اون زمان به تصویر می کشه. این جنبه از فیلم، برای دانشجوها و پژوهشگرای سینما خیلی جالبه، چون میشه ازش لایه های مختلفی از اجتماع و فرهنگ اون دوره رو برداشت کرد.
تحلیل مفهوم عشق و ازدواج: فراتر از ظاهر
فیلادلفیا استوری مفهوم عشق و ازدواج رو دوباره تعریف می کنه. این فیلم به ما یاد میده که عشق واقعی، فقط به زرق و برق و کمال ظاهر نیست. بلکه تو درک متقابل، پذیرش عیوب همدیگه و کنار اومدن با پیچیدگی های شخصیتیه. تریسی تو طول فیلم می فهمه که دنبال یه مرد ایده آل و بدون نقص بودن، ممکنه باعث بشه اون خوشبختی واقعی رو از دست بده.
شاید مهم ترین پیامی که فیلم میده این باشه که همه ما انسانیم و نقص هایی داریم. عشق و ازدواج موفق، یعنی پیدا کردن کسی که با وجود تمام نقص هات، دوستت داشته باشه و تو هم بتونی نقص های اون رو بپذیری. این درس، هیچ وقت کهنه نمیشه.
۵.۴. کارگردانی هنرمندانه جرج کیوکر: استاد بازیگران
جرج کیوکر (George Cukor) رو بهش کارگردان زنانه می گفتن، چون تو هدایت بازیگران زن، خصوصاً تو ژانر کمدی، واقعاً استاد بود. تو فیلادلفیا استوری هم این توانایی رو به بهترین شکل نشون میده. کیوکر تونسته یه اتمسفر پویا و سرشار از زندگی خلق کنه که دیالوگ های تند و تیز و بازی های درخشان بازیگرا رو کاملاً پشتیبانی می کنه.
اون می دونه کی باید صحنه رو به بازیگر بده و کی باید با حرکت دوربین یا تدوین، ریتم رو تغییر بده. نتیجه کارش یه فیلمیه که حتی بعد از گذشت بیش از هشتاد سال، هنوز هم تازگی داره و مخاطب رو به خودش جذب می کنه. کارگردانی کیوکر، نه تنها صحنه ها رو از نظر بصری جذاب می کنه، بلکه به عمق شخصیت ها و روابطشون هم اضافه می کنه.
۶. نکات جالب و حقایق ناگفته درباره فیلم: پشت پرده ها
هر فیلم موفقی، پشت صحنه خودش داستان ها و نکات جالبی داره که شنیدنش خالی از لطف نیست. فیلادلفیا استوری هم از این قاعده مستثنی نیست.
همونطور که قبل تر گفتم، کاترین هیپورن نقش کلیدی تو ساخت این فیلم داشت. بعد از اینکه چندین فیلمش تو گیشه شکست خورد و رسانه ها بهش لقب Box Office Poison رو دادن، اون دنبال پروژه ای بود که حرفه اش رو احیا کنه. نمایشنامه فیلادلفیا استوری از فیلیپ بری، فرصت خوبی بود. هیپورن با پول خودش (و بخش بزرگی از اون با سرمایه گذاری هاوارد هیوز، سرمایه دار و خلبان معروف و نامزد سابق هیپورن) حقوق نمایشنامه رو خرید.
بعد از خرید حقوق، هیپورن این نمایشنامه رو به استودیو Metro-Goldwyn-Mayer (MGM) فروخت. اما یه شرط مهم داشت: اینکه خودش تو نقش تریسی لرد بازی کنه و مهم تر از اون، کری گرانت و جیمز استوارت هم باید تو فیلم باشن. MGM اولش خیلی مشتاق نبود کری گرانت رو بیاره، چون اون تو اون زمان یه بازیگر خیلی پرطرفدار بود و دستمزد بالایی می گرفت. اما هیپورن پافشاری کرد و در نهایت، هم گرانت و هم استوارت به پروژه پیوستن. همین تصمیم هیپورن، یکی از دلایل اصلی موفقیت و ماندگاری فیلم شد.
هاوارد هیوز نه تنها تو خرید حقوق نمایشنامه کمک کرد، بلکه تو اون دوره یه رابطه عاطفی جدی با هیپورن داشت و این فیلم برای هر دو اونها یه پروژه شخصی بود.
یکی دیگه از نکات جالب اینه که فیلم فیلادلفیا استوری بعدها تو سال ۱۹۵۶ با عنوان جامعه اعلا یا High Society بازسازی شد. تو این بازسازی موزیکال، فرانک سیناترا، بینگ کرازبی و گریس کلی بازی کردن. البته با اینکه High Society هم فیلم خوبیه و بازیگران مطرحی داره، اما خیلی ها معتقدن که به اون درجه از درخشش و شیمی بازیگران نسخه اصلی، نرسیده.
داستان هایی هم از پشت صحنه فیلم وجود داره که نشون میده با وجود استعدادهای بزرگ، چقدر فضای دوستانه و حرفه ای تو ست بوده. جرج کیوکر، کری گرانت و جیمز استوارت با هیپورن رابطه خوبی داشتن و این باعث میشد کار به راحتی پیش بره و نتیجه اش هم یه اثر ماندگار باشه.
۷. نتیجه گیری: چرا فیلادلفیا استوری همچنان باید دیده شود؟
خلاصه که، فیلادلفیا استوری فقط یه فیلم قدیمی نیست؛ یه تجربه سینمایی بی نظیره که با گذشت این همه سال، هنوز هم حرفی برای گفتن داره و می تونه کلی حال خوب به آدم بده. این فیلم، ترکیبی بی نظیر از کمدی های اسکروبال، دیالوگ های هوشمندانه و تحلیل های روانشناختی عمیقه که اونو از بقیه کمدی های رمانتیک متمایز می کنه.
از بازی های فراموش نشدنی کاترین هیپورن، کری گرانت و جیمز استوارت گرفته تا فیلمنامه درخشان و کارگردانی ظریف جرج کیوکر، هر جزئی از این فیلم به خوبی سر جای خودش نشسته. فیلادلفیا استوری به ما یاد میده که کمال گرایی بیش از حد می تونه مانع خوشبختی باشه و عشق واقعی تو پذیرش نقص ها و درک متقابل پیدا میشه. همچنین نگاهی هرچند گذرا به جایگاه زن و مردسالاری تو اون دوران میندازه که خودش یه بحث جداگونه برای اهل فن داره.
اگه تا حالا این فیلم رو ندیدید، حتماً تو لیست تماشاتون قرارش بدید. قول میدم که از تماشای این شاهکار جاودانه، حسابی لذت ببرید و بعد از تماشا، یه نگاه عمیق تر به روابط و خودتون بندازید. فیلادلفیا استوری نه تنها یه کمدی رمانتیک هوشمندانه و فکربرانگیزه، بلکه الگویی برای تمام کمدی های رمانتیک مدرنه و نشون میده که چطور میشه یه فیلم سرگرم کننده ساخت که همزمان عمیق و پرمفهوم هم باشه. این فیلم، واقعاً یه گنجینه بی مانند تو دنیای سینماست.