[ad_1]
فردریک گلیچر ادعا می کند که یک شاعر حماسی است و علاوه بر این او شعری حماسی به نام پارلمان شاعران نوشت. این یک ادعای بزرگ و جاه طلبی حیرت انگیز است. ؟ او او؟ قبل از پاسخ دادن به این دو سؤال مهم با بررسی کتاب او بگذارید خلاصه کنم که چرا فکر می کنم این یک مشکل بزرگ است. کلمه epic بسیار آزادانه استفاده می شود اما امروزه مفید است. ممکن است بگوییم که فیلم بن هور حماسه بود یا اینکه برخی مأموریت های بسیار خطرناک در سراسر قطب جنوب حماسه بودند و این بسیار مفید است زیرا کلمه احساس مقیاس و اهمیت را انتقال می دهد. اما این وقتی منظور از شعر حماسی صحبت می کنیم منظور ما این نیست.
برای بیان این موضوع به نظر من آخرین شعر حماسی کامل و واقعی در زبان انگلیسی بهشت گمشده ای است که توسط جان میلتون در قرن هفدهم نوشته شده است و به غیر از آن شعر تنها دو نفر دیگر وجود دارد: Beowulf ناشناس از انگلیسی قدیمی و Queen of the Jinn که توسط قرن شانزدهم توسط ادموند اسپنسر تکمیل نشده است. دون خوان توسط بایرون ممکن است جدا از این باشد که تنها شاعر از زمان میلتون که به نوشتن به سبک حماسه نزدیک شده است کیتس با دو بخش عالی اما ناقص و احتمالاً غیرقابل شکست (حتی اگر او زندگی می کرد) قطعات Hyperion است. ییتس از نظر طبیعت و انگیزه شاعر حماسه بود اما او حماسه واقعی ننوشت. این ما را به C20th و همه شاعران طنز (به طور مشابه انگلیسی و آمریکایی) که ادعا می کنند حماسه می نویسند حماسه های مدرن است می کشاند اما چنین کاری نکنید. مصداق بارزترین نمونه این امر عزرا پوند و کانتوس است: اختلافاتی که نمی توان آنرا خواند و نمی توان آنرا نابغه عمل کرد به روشی که اکنون در هنر مفهومی و موسیقی مفهومی می شناسیم. در واقع فقط دو نوع از افراد وجود دارند که کانتوس را می خوانند: اساتید دانشگاه که از حل آنها شغلی کسب می کنند. شاعران واناب که به این روش می نویسند (بجز البته کاملاً متفاوت – انزوا گرایی بخشی را به شکلی خاص خود خرد می کند: لکه قهوه ای وجود دارد اما در اینجا یک نقطه سبز وجود دارد) و آنها به طور طبیعی به مدل هایی رأی می دهند که موجه بودن آنها را توجیه می کند. (برای حماسه های مدرن ذهن انسان – آغاز وردسورث ویتمن و دیگران – اینها علیرغم لکه های بنفش عجیب و غریبشان به نظر می رسد شکل های طولانی و کسل کننده خودشیفتگی هستند.)
تعریف این شعر حماسه را به من خواهد برد اما اگر این بدان معنا باشد که هر چیزی که در کلمه سبک به ذات آن اشاره داشته باشد: ظهور در سبک وجود دارد صادق بودن هرگز به رغم همه چیزهایی که در انسان نسبت به انسان وجود دارد بعضی سیستمها نیست. ارزش مردم از اهمیت ویژه ای برای ما هنگام یادگیری سفر به شعر حماسه برخوردار است. اشعار حماسه هرگز معنای انسان بودن را خراب نمی کنند – این ما را هیجان زده می کند. به همین دلیل کانتوس پوند حماسه نیست (یا حتی شعر است): نوعی عرفان است و به معنای آموزش عالی است که فلاسفه نمی توانند به آن برسند فقط کسانی که دانش دارند. خلاصه اینکه کانتوس همانند پوند ضد دموکراتیک بود. حماسه های واقعی همه ملل باهوش را در سنین مختلف خوشحال می کند زیرا با زبانی که با آنها صحبت می کنند حتی وقتی این زبان «بلند» باشد می توانند درک کنند.
بنابراین گلیشر حماسه خود را در دوازده کتاب مانند میلتون ساخت اما الگوی واقعی پیشرفت کار کمدی الهی دانته است. همانطور که دانته سه سطح از حضور مدل کاتولیک خود را راهنمایی می کند بنابراین گلایزر اکنون با غرور خوب تصور می کند – یا تصور می کند – خودش را روی ماه می گذارد و توسط انواع شاعران و نویسندگان (نه فقط ویرگیل) از هر قاره رهبری می شود کشور و آب و هوا از حدود چهار بار به زمین باز می گردند. برای آموختن درسی که او آماده می کند تا شاعر حماسه شود و در واقع شعر را بنویسد. در واقع شعر همانند دانته تمام می شود. او ما را با عشقی که خورشید و ستاره ها را حرکت می دهد ترک می کند. در مقایسه با گلیشر که دید فوق طبیعی خود را به رقصیدن / در یک میدان بی پایان فضا و ستارگان پایان داد. این شعر حداقل 9000 سطر طول دارد و در حماسه واقعی شعر مقدماتی و سنت میلتون یادداشتی درباره تصویر سازی؛ در این ادعا وجود دارد که آیه نزدیک به آیه خالی است اما من نمی توانم با آن موافق باشم اگرچه این لزوماً انتقادی نیست.
آنچه استثنایی است زبان است و بنابراین سبک است. ترکیب عجیبی از آثار باستانی زبان ساده کودتاها و زبانهای امروزی مدرن وجود دارد. تعداد خطوط حیرت انگیزی وجود دارد که با یک مقاله نا مشخص یا مشخص خاتمه می یابد که درک دلیل آن دشوار است. اما عنوان اول در کتاب 1 Homeric یا Miltonic in Scale از قدیمی به وجود می آید:
ای موسی ای بنده بهشت ای ماه مدور
ای جلال قمر از آسمان نیمه شب
من از شما دعوت می کنم که زبان بنده او را برکت دهید
روی ستون نور خود آمد
نعمت پرتوی ماه از دهان من
ممکن است حداقل بخشی از عشق را آزار دهد
من نعمتهای خدمت شما را برای شما به ارمغان می آورم
به خلق خدا و کلام خلاق او
آیات کتاب مقدس رعد و برق برهما
از خدای اوپانیشاد دلسوز مهربان
رمز و راز مراقبه بودا
کنفوسیوس و داو. ای روح بزرگ
اما در واقع این واقعا نوشتن حتی حرکت کردن خوب است و نکته شگفت انگیز این است: گلایشر حرکت شعر را برای همه دوازده کتاب حفظ می کند! بنابراین اگرچه فکر نمی کنم که تفسیر حتی به معنای متریک منظم یا تکراری باشد اما به نوعی رگه ای را تشکیل می داد که روایت را با موفقیت پیش برد. علاوه بر این از آنجا که واژگان او بسیار جذاب است و به دلیل اینکه او اغلب از یک سبک به سبک دیگر تغییر می کند هرگز حوصله نمی رود – موها را تحریک می کند. در واقع تقریبا غریب است! به عنوان مثال در کتاب 3 درباره قهرمانان یونانی از باب (رابرت هایدن معلم گلیچر) صحبت می کنیم که بسیار کلاسیک است اما او با یک شخصیت گلیچر دنبال می شود که منعکس کننده:
من فکر کردم چه کسی به درایو پیچش نیاز دارد وقتی که وی ملکه ماب را گرفت.
این یک مونتاژ عجیب است (Warp Engine / CoinMap) اما کار می کند. هر از چند گاهی صدها نفر از این تقاطع ها وجود دارد و کلماتی که آنها را به سمت تمرکز و اختلاط سوق می دهد.
بنابراین گرچه گلیچر در بعضی از مناطق قدیمی منسوخ به نظر می رسد زیرا شعر حول محور چنین موضوعات فعلی است که ما را نگران می کند – یعنی سرنوشت کره زمین و بشریت به طور خاص – و چون زبان شناسی بسیار متنوع و ماهر است می دانیم که این شاعر برای تأثیرات متفکرانه کار می کند نه کسی که فقط سیصد سال پیش شعر می خواند. یکی از کیفیت عالی این شعر وضوح و کیفیت درخشان آن است. من این واقعیت را دوست دارم که علی رغم اشارات گسترده توپوگرافی و واژگانی این شعر به راحتی قابل فهم و دنبال کردن است: این نوشتن شاعرانه برای افراد است نه کسی که سعی می کند باهوش باشد و نه کسی که فقدان شعر خود را در انسداد پنهان کند.
بنابراین من با دیدگاه خود سر و کار دارم و با کمال تعجب از نظر خودم گلشار یک شاعر واقعاً حماسی است و این یک شعر حماسی است! به سختی می توان به اندازه کافی او را به خاطر این دستاورد تبریک گفت زیرا او مدت طولانی است. کتاب ششم برای اعضای انجمن شاعران کلاسیک از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به خاطر داشته باشید که سفر شاعر از زمین به ماه و دوباره به معنای دیدار با همه قاره های روی زمین و گفتگو با همه شاعران در هر زمان است. کتاب 6 چین را در بر می گیرد و بسیاری از احساسات او با هواداران و پیروان فالون گونگ بسیار دلپذیر را برانگیخته می کنند: افشای درخشانی از فساد سیاسی در چین با خطوطی مانند:
مارکسیستها بدترین وضعیت را ثابت کرده اند
تاریخ بشر شهوت بی خون.
فقط اساتید دانشگاه در کشور من
پرستش در حرم های خوش بینانه آنها ادامه دارد.
آنها همیشه ادعا می کنند برای مردم هستند.
اما هرگز از آنها سؤال نکنید
آنچه می خواهند وظیفه و آسمان را فراموش کنید.
لطفاً به شوخی قوس دار علیه اساتید دانشگاه آمریکایی که هنوز در مورد مارکسیسم استدلال می کنند توجه کنید. در حقیقت طنز زیادی در شعر وجود دارد. از نظر موضوعی حماسه ای است: این در مورد بقای نسل بشر است اگرچه – مانند دانته – با وحشت کامل تاریخ بشر روبرو است. می توان گفت در مکان ها زبان کلیشه است اما با توجه به طولانی بودن شعر این ایده که هر خط و تصویر می تواند جدید و ملموس باشد مانند FR Leavis منتقد مشهور انگلیسی هفتاد سال قبل از میلتون پوچ است زیرا زبانش مشخص نبود. مانند زبان جان دان؛ به عبارت دیگر لوویس نقطه حماسه و چگونگی نوشتن آن را کاملاً از دست می دهد: اگر هر سطر باید با تعامل تعامل داشته باشد ما هرگز از کتاب 1. رد نمی شویم. هومر می دانست که سپیده دم صورتی است بنابراین نیازی به استعاره جدید نیست هر بار که سحر نمایش داده می شود.
سرانجام با توجه به آنچه گلیش را بالاترین افتخار در شعر (به عنوان یک شاعر حماسه بودن) می دانم به گلیشر باید به آنچه در این اثر شگفت انگیز می دانم اشاره کنم. یکی زیبایی شناسی و دیگری کلامی است.
اولا از نظر زیبایی شناختی در حالی که کار من را از ابتدا تا انتها حفظ می کرد و مملو از موقعیت های عجیب و ابتکاری بود فکر می کنم وی از کمبود شدید تنش رنج می برد. اگرچه شاعر رنج می برد (در حقیقت او حداقل دو بار مثله شد: او در یک مقطع سر خود را از دست داد و قلب او توسط اوکتاویو پاز در یک نقطه دیگر پاره شد!) هیچ احساسی وجود ندارد که بتواند بمیرد یا همه چیز را از دست بدهد فارغ از خلیج از. شاعر بودن این گفتگو پس از مکالمه است – بله جالب است اما دراماتیک نیست که هومر ویرگیل و میلتون دراماتیک باشند. البته از آنجا که دانته الگوی است شاید تعجب آور نباشد: حتی دانته به سختی می تواند تنش در مکالمات بی پایان خود را در طول صعود خود ادامه دهد. من شخصاً هرگز با کسی که فکر می کند تصفیه و بهشت از جهنم فراتر رفته است ندیده ام. و البته شعر دانته از زمین محکم تر از سه مکان تخیلی بهره می برد. در دیدار شخصی گلایشر از همه قاره ها یک سود و آرامش وجود دارد – نوعی جلوه ای مخرب.
جدی تر اینکه ضعف شعر اعتراض کلامی من است. در کتاب 8 او می گوید:
میلتون شما را از اینجا به بعد راهنمایی می کند
حج در دوران باستان و مدرن
بسیاری از مردم آموزه های خود را به عنوان یکی نشان می دهند.
سپس تنیسون او را به چالش می کشد:
شما برای اتحادیه چه می کنید
از دنیا؟
بنابراین آنچه ما داریم مشکل رنج جهان است که باید با اتحادیه حل شود (عالی در ایالات متحده اما در ابتدا اتحادیه اروپا تلاش کرد!) و از طریق آنچه شخص به وضوح معتقد است یکتایی همه اعتقادات مذهبی است. البته هیچ راه حل عملی برای چگونگی دستیابی به این هدف وجود ندارد اما در این امید قوی یک پارادوکس عجیب وجود دارد: اساساً گلایزر نقدی جامع از مدرنیته و دنیای مدرن ارائه می دهد که من خیلی با آن موافقم. علاوه بر این من این واقعیت را دوست دارم که او موزه را احضار کرده و حتی معتقد است – تا چه حد می توانید بدست آورید؟ اما در عین حال به نظر می رسد که او یکی از بدخواه ترین دروغ های آنها یکی بسیار عزیز برای بسیاری از لیبرال ها و خونریزی قلب ها را قورت می دهد: یعنی همه مذاهب یکی هستند و وقتی پای آن بیفتند همان چیزها را می آموزند. synchronicity به عبارت دیگر. بله این احساس وجود دارد که می توان در برخی از مذاهب از اصول اخلاقی و اخلاقی مشابه پیروی کرد اما هر دانش عمیق تری واقعاً برعکس ایجاد می کند. عقل سلیم به ما می گوید که یک فرد یهودی نمی شود زیرا کسی فکر می کند که او مانند یک کاتولیک است. یک فرد یهودی می شود (یا هر نوع مذهبی) زیرا شخص فکر می کند که این یک مسیر برتر یا راهی برای واقعیت است وگرنه چرا اصلاً می چرخید؟
با توجه به این درک سطحی از دین اعتقاد دارم که در پرداختن به مباحث عمیق فلسفی که از آن پدید آمده و رفتار انسان را به سمت خیر یا شر سوق داده است نارسایی وجود دارد. ذکر دو بخش خاص که در درون شعر با آنها درگیر هستند اما دو نکته اساسی دراماتیک هستند برای مثال در میلتون: آیا انسان می تواند خود را نجات دهد (به نظر می رسد یک فرض اساسی وجود دارد که می توانند در یک شعر گلیشر) یا نجات دهند (یا اصطلاح شرعی دیگری را برای این کار استفاده کنند: آرامش به عنوان مثال) به عنوان نعمت اعطا شده است؟ مذاهب اما فرقه ها واقعاً در این سؤال تفاوت دارند و برای نحوه رفتار ما ضروری هستند. یا دیگری را در نظر بگیرید: مقدمات و اراده آزاد. این سؤالات بطور سطحی در شعر گلیچر پوشانده شده است اما در میلتون تمام قدرت این رمان از درک آزادی اراده آدم (و حوا) و کاوش در هر وسیله ای از آزادی اراده به دست می آید. یک مقدمه عالی برای جهنم وجود دارد که حتی شیاطین در مورد این مسئله بحث می کنند – بی فایده!
بنابراین گلیچر یک شاهکار نوشت اما یک شاهکار معیوب است. با این حال او باید مورد تشویق قرار گیرد زیرا به نظر می رسد بیشتر منتقدین معتقدند بهشت گمشده یک شاهکار معیوب است. تو نمی توانی همه را راضی نگه داری. من شعر فردریک گلیشر را بسیار توصیه می کنم و امیدوارم که خوانندگان بیشتری را برای آن پیدا کند. این شعر واقعی است و ما هر جا که آنها را پیدا کنیم باید از شاعران واقعی حمایت کنیم. من فقط امیدوارم که او به انگلیسی باشد – اما اینجا بروید – او آمریکایی است و حماسه جدید را نوشت. تبریک می گویم فردریک گلیشر. منتظر خواندن بیشتر آثار او هستم.
[ad_2]