۸ مورد مهم: در چه صورت قولنامه باطل است؟ (راهنمای کامل)

وکیل

در چه صورت قولنامه باطل است؟

اغلب ما وقتی می خواهیم معامله ای انجام دهیم، مخصوصاً در مورد ملک و املاک، اول یک قولنامه می نویسیم. اما آیا هر قولنامه ای که امضا می شود، از نظر قانونی اعتبار دارد؟ نه همیشه! گاهی اوقات قولنامه ای که فکر می کنیم معتبر است، در واقع از همان اول باطل بوده و هیچ ارزش قانونی ندارد.

قولنامه سند مهمی است که توافق اولیه بین خریدار و فروشنده را نشان می دهد و از آنجایی که پایه و اساس یک معامله رسمی تر است، خیلی مهم است که درست و حسابی تنظیم شده باشد. در حقوق ایران، اصلی داریم به اسم «اصل صحت قراردادها» که می گوید هر قراردادی که بین افراد بسته می شود، سالمه و معتبره، مگر اینکه خلافش ثابت بشه. اما خب این اصل هم استثناهایی دارد. یعنی یک سری چیزها هستند که اگر در قولنامه نباشند، یا اشتباه باشند، کل قولنامه را باطل می کنند، درست مثل اینکه از اول هیچ قراردادی نبوده.

در این مقاله می خواهیم با هم بریم سراغ ماده ۱۹۰ قانون مدنی و ببینیم قولنامه ما در چه صورت باطل است. باهم یاد می گیریم چطوری قولنامه های باطل رو تشخیص بدیم، چه فرق هایی بین باطل شدن، فسخ کردن و «غیرنافذ» بودن قولنامه هست و از همه مهم تر، چطور مراقب باشیم که سرمان کلاه نرود و یک قولنامه درست و درمان تنظیم کنیم. پس اگر می خواهید در معاملات ملکی یا هر معامله دیگری، پایتان توی چاله حقوقی نرود، خواندن این مقاله حسابی به کارتان می آید.

ماهیت حقوقی قولنامه؛ قرارداد یا تعهد؟

قبل از اینکه دقیق بشیم توی بحث در چه صورت قولنامه باطل است، بیایید اول ببینیم اصلاً قولنامه چی هست و چه جایگاهی توی معاملات ما دارد. خیلی ها فکر می کنند قولنامه یعنی همان سند خرید و فروش، اما خب اینطوری نیست. قولنامه معمولاً یک توافق اولیه است؛ یعنی خریدار و فروشنده قول می دهند که در آینده و با شرایطی که توی قولنامه نوشته شده، معامله اصلی رو انجام بدهند. مثلاً فروشنده قول می دهد که ملکش را بفروشد و خریدار هم قول می دهد که آن را بخرد. برای همین بهش می گویند تعهد به بیع یا تعهد به فروش.

حالا این تعهد الزام آور است، به شرطی که شرایط قانونی یک قرارداد رو داشته باشد. اینجاست که ماده ۱۹۰ قانون مدنی وارد میدان می شود. این ماده چهار تا شرط اصلی و اساسی را برای اینکه هر قراردادی، از جمله قولنامه، معتبر باشد، تعیین کرده. اگر یکی از این شرط ها نباشد، آن قولنامه اصلاً از پایه و اساس باطل است و هیچ اثر حقوقی ندارد.

ارکان چهارگانه صحت معاملات (بر اساس ماده ۱۹۰ قانون مدنی)

همانطور که گفتیم، اگر می خواهید بدانید در چه صورت قولنامه باطل است، باید اول این چهار شرط اصلی ماده ۱۹۰ قانون مدنی را خوب بشناسید. نبود هر کدام از اینها، یعنی قولنامه تان از روز اول باطل بوده و هیچ اعتباری ندارد. این شروط مثل ستون های اصلی یک ساختمان هستند؛ اگر یکی از این ستون ها نباشد، کل ساختمان فرو می ریزد.

۱. قصد و رضای طرفین

اولین و شاید مهم ترین شرط، این است که هم خریدار و هم فروشنده، با قصد واقعی و از ته دل و بدون هیچ گونه اجبار یا فشاری، بخواهند این معامله را انجام بدهند و روی تمام مفاد آن رضایت داشته باشند. یعنی باید واقعاً «بخواهند» که قولنامه نوشته شود و «راضی» باشند به چیزی که توی آن نوشته شده. اگر طرفین از روی شوخی، یا تحت فشار شدید و تهدید، یا در حالتی که عقلشان سر جایش نبوده، امضایی پای قولنامه زده باشند، در این صورت قولنامه از اعتبار ساقط می شود.

۲. اهلیت طرفین

دومین شرط، داشتن «اهلیت» است. اهلیت یعنی طرفین باید از نظر قانونی توانایی بستن قرارداد را داشته باشند. این یعنی چی؟ یعنی باید بالغ (به سن قانونی رسیده باشند)، عاقل (دیوانه یا مجنون نباشند) و رشید (بتوانند مال خودشان را عاقلانه اداره کنند و در معاملات ضرر نکنند) باشند. اگر کسی که قولنامه را امضا می کند، یکی از این ویژگی ها را نداشته باشد، مثلاً بچه باشد یا دیوانه، خب آن قولنامه باطل می شود.

۳. موضوع معین و مشروع

قولنامه باید یک «موضوع معین» داشته باشد. یعنی چیزی که مورد معامله قرار می گیرد، مثلاً یک ملک، باید کاملاً مشخص باشد؛ پلاک ثبتی اش، آدرس دقیق، متراژ و هر مشخصه دیگری که آن را از بقیه ملک ها جدا کند. «مبهم» بودن موضوع، باعث بطلان می شود. از طرفی، موضوع معامله باید «مشروع» باشد، یعنی از نظر قانونی ایرادی نداشته باشد. مثلاً نمی شود یک نفر مواد مخدر یا مشروبات الکلی را به عنوان موضوع قولنامه بیاورد و انتظار اعتبار قانونی داشته باشد.

۴. مشروعیت جهت معامله (در صورت تصریح)

«جهت معامله» یعنی هدف یا انگیزه ای که طرفین از انجام آن معامله دارند. مثلاً یکی خانه می خرد تا در آن زندگی کند، دیگری مغازه می خرد تا کسب وکار راه بیندازد. این جهت معامله معمولاً نیازی به ذکر شدن در قولنامه ندارد و اگر هم نامشروع باشد ولی در قولنامه قید نشود، مشکلی پیش نمی آید. اما اگر همین جهت نامشروع، صراحتاً توی قولنامه نوشته شود (مثلاً خرید خانه برای راه اندازی قمارخانه)، آن وقت قولنامه از اساس باطل می شود. چون قانون نمی تواند به چیزی که خلاف نظم عمومی و اخلاق جامعه است، اعتبار بدهد.

پس یادتان باشد، نبود هر کدام از این چهار شرط، زنگ خطر جدی برای اعتبار قولنامه است و می تواند باعث شود بگوییم در چه صورت قولنامه باطل است و دادگاه هم آن را بی اعتبار اعلام کند.

بررسی تفصیلی موارد بطلان قولنامه

حالا که با چهار ستون اصلی اعتبار قولنامه آشنا شدیم، بیایید کمی عمیق تر به هر کدام از این موارد نگاه کنیم و ببینیم در چه شرایطی ممکن است قولنامه به خاطر نبود هر کدام از این ستون ها، از اساس باطل شود. این توضیحات به شما کمک می کند تا موقع بستن قرارداد، حواس تان را حسابی جمع کنید و توی دام مشکلات حقوقی نیفتید.

۱. فقدان قصد و رضا؛ وقتی اراده ای در کار نیست!

قصد و رضا، مثل موتور محرک هر قراردادی هستند. بدون اینها، قولنامه چیزی جز یک تکه کاغذ نیست. اما خب، گاهی اتفاقاتی می افتد که این موتور از کار می افتد:

  • مستی، بیهوشی یا جنون اطباقی: تصور کنید کسی در حال مستی شدید، یا وقتی که به دلیل بیماری در کما یا بیهوشی است، یا خدای نکرده دچار جنون اطباقی (جنون دائم) است، پای قولنامه ای را امضا می کند. در این حالت، چون او واقعاً قصد و اراده ای برای معامله نداشته، قولنامه کاملاً باطل است. حتی اگر بعداً بگوید یادم نیست یا نمی خواستم، دادگاه این قولنامه را قبول نمی کند.
  • شوخی یا مزاح (هزل): گاهی اوقات افراد از روی شوخی یا مزاح، یک قولنامه صوری امضا می کنند که اصلاً قصد جدی برای انجام معامله پشت آن نیست. مثلاً برای سر به سر گذاشتن دوستشان، ملکی را به او می فروشند! خب چنین قولنامه ای هم چون قصد واقعی معامله در آن نیست، باطل است.
  • اکراه و اجبار شدید که سلب اراده کند: اگر کسی را زیر شدیدترین فشارها و تهدیدها قرار بدهند، طوری که چاره ای جز امضا نداشته باشد و اصلاً اراده ای از خودش نباشد، در این صورت هم قولنامه باطل است. البته باید این اجبار به حدی باشد که قدرت تصمیم گیری را از فرد بگیرد، نه فقط اینکه او را مجبور به انتخابی ناخوشایند کند (مورد دوم بیشتر منجر به عدم نفوذ می شود که جلوتر به آن می رسیم).
  • قولنامه صوری و فاقد قصد واقعی: بعضی وقت ها آدم ها قولنامه ای را فقط برای ظاهرسازی امضا می کنند، مثلاً برای فرار از پرداخت بدهی یا نشان دادن اینکه مالک چیزی نیستند. این قولنامه ها هم چون قصد واقعی معامله و انتقال مالکیت پشت آنها نیست، باطل و بی ارزش هستند.

مثال کاربردی: فرض کنید آقایی در یک تصادف شدید، دچار ضربه مغزی شده و در بیمارستان بستری است. در همین حالت، یکی از نزدیکانش از او امضایی پای قولنامه فروش خانه اش می گیرد. چون این آقا در حالت بیهوشی و عدم هوشیاری کامل بوده، آن قولنامه از نظر قانونی باطل و بی اعتبار است.

۲. فقدان اهلیت طرفین؛ وقتی قانون اجازه معامله نمی دهد!

اهلیت، یعنی فرد از نظر قانونی صلاحیت لازم برای انجام معامله را داشته باشد. سه شرط اصلی اهلیت، بلوغ، عقل و رشد هستند. حالا اگر یکی از اینها نباشد، قولنامه دچار مشکل جدی می شود:

  • صغیر (نابالغ): اگر یک بچه که به سن بلوغ شرعی نرسیده (دختر ۹ سال تمام قمری، پسر ۱۵ سال تمام قمری)، قولنامه امضا کند، چه به عنوان خریدار و چه فروشنده، آن قولنامه باطل است. قانون می خواهد از حقوق این بچه ها حمایت کند و اجازه نمی دهد که بدون ولی یا قیم شان وارد معامله شوند.
  • مجنون (دیوانه): فردی که به خاطر اختلالات ذهنی یا روانی، عقل معاش یا قدرت تشخیص ندارد، مجنون محسوب می شود. فرقی نمی کند جنون او دائمی باشد (اطباقی) یا گاهی اوقات سراغش بیاید (ادواری). اگر در زمان امضای قولنامه، مجنون بوده باشد، قولنامه باطل است.
  • سفیه (غیررشید): سفیه کسی است که توانایی اداره مال خودش را ندارد و در معاملات، سرش کلاه می رود. معاملات مالی سفیه، با صغیر و مجنون فرق می کند. معاملات سفیه، باطل نیست، بلکه «غیرنافذ» است. یعنی اگر ولی یا قیم او آن معامله را تأیید کند، معتبر می شود وگرنه بی اعتبار می ماند. پس این مورد باید با دقت از بطلان تفکیک شود.
  • سایر محجورین: مثلاً در مورد افراد ورشکسته، معاملات مربوط به اموال ورشکستگی، ممکن است باطل یا غیرنافذ باشند تا حقوق طلبکاران حفظ شود.

مثال کاربردی: فرض کنید یک پسربچه ۱۲ ساله، ملک پدرش را با یک قولنامه عادی به همسایه می فروشد. چون این پسر بالغ نیست و اهلیت معامله را ندارد، این قولنامه از نظر قانونی باطل و بی اثر است.

۳. فقدان موضوع معین و مشروع؛ چیزی که نیست یا درست نیست!

موضوع معامله باید مشخص، قابل شناسایی و از نظر قانونی مجاز باشد:

  • جهل به موضوع یا ابهام فاحش: اگر توی قولنامه بنویسند «یک قطعه زمین در شمال» بدون ذکر پلاک ثبتی، آدرس دقیق، متراژ و حدود اربعه، این قولنامه باطل است. چون خریدار و فروشنده نمی دانند دقیقاً دارند سر چه چیزی معامله می کنند. موضوع باید آنقدر روشن باشد که هیچ شکی در مورد آن باقی نماند.
  • عدم مالیت یا منفعت عقلایی: اگر چیزی که معامله می شود، از نظر عرف هیچ ارزش مالی یا منفعت عقلایی نداشته باشد، مثل فروش هوای آزاد، این قولنامه باطل است.
  • عدم قدرت بر تسلیم: اگر فروشنده قدرتی برای تحویل دادن مال مورد معامله به خریدار نداشته باشد و خریدار هم خودش نتواند آن را تحویل بگیرد، معامله باطل است. مثلاً فروش مالی که در دریا غرق شده و دسترسی به آن ممکن نیست. یک حالت خاص اینجا «معامله فضولی» است که فروشنده مالک مال نیست و در اینجا هم معامله او غیرنافذ است، نه باطل. ولی اگر فروشنده ادعا کند مالک است و مال را ندارد، این به سمت بطلان می رود.
  • غیرمشروع بودن موضوع معامله: فروش هر چیزی که از نظر شرع یا قانون ممنوع است، مثل مشروبات الکلی، مواد مخدر، اسلحه غیرمجاز و… باعث بطلان قولنامه می شود.
  • ممنوعیت قانونی معامله: گاهی اوقات قانون، معامله روی یک مال خاص را ممنوع کرده است، مثلاً فروش بعضی از اموال عمومی یا وقفی. در این موارد هم قولنامه باطل است.

«برای اینکه یک قولنامه اعتبار داشته باشد، موضوع معامله باید آنقدر واضح و روشن باشد که هیچ شک و شبهه ای در مورد آن باقی نماند، وگرنه از اساس باطل است.»

مثال کاربردی: فرض کنید قولنامه ای برای فروش «یک دستگاه آپارتمان» بدون ذکر طبقه، واحد، پلاک ثبتی و آدرس دقیق نوشته شده باشد. این قولنامه به دلیل ابهام فاحش در موضوع معامله، باطل است.

۴. نامشروع بودن جهت معامله (در صورت تصریح)؛ هدف نامبارک!

همانطور که قبلاً گفتیم، جهت معامله، همان انگیزه و هدف اصلی طرفین است. قانون به این انگیزه کاری ندارد، مگر اینکه این انگیزه نامشروع باشد و تازه، صریحاً هم در قولنامه قید شده باشد:

  • شرط بطلان: بطلان فقط زمانی اتفاق می افتد که جهت نامشروع صراحتاً در خود قولنامه نوشته شده باشد. یعنی مثلاً قید شده باشد: «ملک فوق به قصد تاسیس مرکز قمار خریداری شد».
  • تفاوت با انگیزه پنهان: اگر هدف نامشروع باشد ولی هیچ کس آن را در قولنامه قید نکند و فقط در ذهن طرفین باشد، آن قولنامه باطل نمی شود. مثلاً اگر کسی خانه ای را بخرد برای انجام کارهای خلاف، اما این را در قولنامه ننویسد، قولنامه اش معتبر است.

مثال کاربردی: اگر در قولنامه ای نوشته شود که «یک قطعه زمین به منظور کشت و تولید مواد مخدر به فروش می رسد»، این قولنامه به دلیل صراحتاً نامشروع بودن جهت معامله، باطل است.

سایر موارد و ملاحظات مؤثر بر بطلان قولنامه

غیر از آن چهار شرط اصلی ماده ۱۹۰ قانون مدنی، یک سری موارد دیگر هم هستند که می توانند باعث شوند در چه صورت قولنامه باطل است را به خوبی متوجه شویم یا حداقل قولنامه را زیر سوال ببرند و به دردسر بیندازند. حواس تان به اینها هم باشد:

تخلف از قوانین آمره و نظم عمومی

بعضی وقت ها خود قانون مستقیماً گفته که فلان نوع معامله ممنوع یا باطل است، حتی اگر همه شروط ماده ۱۹۰ هم ظاهراً رعایت شده باشد. اینها «قوانین آمره» هستند که هیچ کس نمی تواند خلافشان توافق کند. مثلاً معامله با کشورهایی که تحریم هستند، یا معاملات مربوط به قاچاق کالا. چنین قولنامه هایی مستقیماً باطل هستند چون خلاف نظم عمومی و قوانین اساسی کشور هستند.

جهل به ثمن (بهای معامله)

همانطور که موضوع معامله باید مشخص باشد، «ثمن» یا همان بهای معامله هم باید کاملاً معین و معلوم باشد. اگر قیمت ملک در قولنامه به قدری مبهم باشد که اصلاً نتوان آن را تعیین کرد (مثلاً بنویسند «قیمت توافقی»، ولی هیچ معیاری برای توافق ننویسند یا اصلاً توافقی صورت نگرفته باشد)، قولنامه باطل است. چون یکی از ارکان اصلی هر بیعی، معلوم بودن بهای آن است.

فروش مال غیر به عنوان مال خود

این مورد خیلی ظریف است و باید خوب به آن دقت کنید. اگر کسی مال دیگری را به اسم مال خودش بفروشد، این «معامله فضولی» است. معامله فضولی، باطل نیست، بلکه «غیرنافذ» است. یعنی اگر صاحب اصلی مال، معامله را تایید کند (اجازه بدهد)، معتبر می شود وگرنه بی اعتبار می ماند. اما اگر کسی چیزی را بفروشد که اصلاً وجود ندارد، یا خودش هم مالک نیست و نمی تواند آن را به دست آورد و تحویل بدهد، و این موضوع هم واضح و مشخص باشد، در این صورت می تواند به سمت بطلان هم برود.

فروش مال معین به عنوان جنس خاصی که آن جنس نباشد

ماده ۳۵۳ قانون مدنی می گوید اگر یک مال معین (مثلاً یک فرش خاص) را به عنوان یک جنس خاص (مثلاً فرش دستباف ابریشم) بفروشند و بعد معلوم شود که آن جنس نیست (مثلاً فرش ماشینی است)، در این صورت معامله باطل است. اینجا جهل به وصف اساسی مال وجود دارد که باعث بطلان می شود.

آثار حقوقی بطلان قولنامه

حالا که می دانیم در چه صورت قولنامه باطل است، بیایید ببینیم اگر یک قولنامه باطل اعلام شود، چه اتفاقاتی می افتد و پیامدهای حقوقی اش چیست. این بخش خیلی مهم است، چون تکلیف پول ها و اموالی که رد و بدل شده را مشخص می کند:

بی اثر بودن از ابتدا (Ex Tunc)

وقتی دادگاه اعلام می کند که یک قولنامه باطل است، این به این معنی است که آن قولنامه از همان لحظه اولی که تنظیم شده، هیچ وقت وجود نداشته و هیچ اثر حقوقی ای هم نداشته است. مثل این می ماند که هرگز قراردادی بسته نشده باشد. به این می گویند «بی اثر بودن از ابتدا». پس مثلاً نمی توانید ادعا کنید که با آن قولنامه مالک ملکی شده اید.

لزوم اعاده وضع به حالت سابق

یکی از مهم ترین پیامدهای بطلان، این است که هر چیزی که به واسطه آن قولنامه بین طرفین رد و بدل شده، باید به صاحب اصلی اش برگردد. اگر خریدار پولی پرداخت کرده، باید پولش را پس بگیرد. اگر فروشنده ملکی را تحویل داده، باید ملکش را پس بگیرد. به این عمل «اعاده به وضع سابق» می گویند. حتی اگر در این مدت، ملک منافعی داشته باشد (مثلاً اجاره داده شده باشد)، آن منافع هم باید به صاحب اصلی اش برگردد.

عدم استحقاق مطالبه خسارت عدم انجام تعهد

از آنجایی که قولنامه باطل، از ابتدا هیچ اعتباری نداشته، پس هیچ تعهدی هم برای طرفین ایجاد نکرده است. نتیجه اش این می شود که هیچ کدام از طرفین نمی توانند به خاطر «عدم انجام تعهد» یا «نقض قرارداد» از دیگری خسارت مطالبه کنند. چون اصلاً تعهدی وجود نداشته که بخواهد نقض شود و به آن خسارت تعلق بگیرد. البته اگر بطلان ناشی از فریب یا تدلیس باشد، ممکن است فرد فریب خورده بتواند از راه دیگری خسارتش را مطالبه کند، اما نه به دلیل عدم انجام تعهد قراردادی.

نحوه اثبات بطلان در دادگاه

برای اینکه یک قولنامه باطل اعلام شود، باید به دادگاه مراجعه کنید و با مدارک و دلایل کافی، ثابت کنید که یکی از شرایط قانونی برای صحت آن وجود نداشته است. این دلایل می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • مدارک کتبی: مثلاً گواهی پزشکی قانونی برای اثبات جنون یا بیهوشی در زمان امضا.
  • شهادت شهود: در مورد قولنامه های عادی (دستی)، شهادت افرادی که هنگام تنظیم قولنامه حضور داشته اند، می تواند خیلی مؤثر باشد.
  • کارشناسی: در برخی موارد، ممکن است نیاز به نظر کارشناس رسمی دادگستری باشد، مثلاً برای تشخیص عدم مالیت یا ابهام در موضوع معامله.

تفاوت بطلان قولنامه با فسخ و عدم نفوذ

برای اینکه بفهمید در چه صورت قولنامه باطل است، باید تفاوت آن را با دو مفهوم حقوقی دیگر، یعنی «فسخ» و «عدم نفوذ» خوب درک کنید. اینها سه سرنوشت متفاوت برای یک قولنامه هستند که هر کدام قواعد و پیامدهای خودشان را دارند. بیایید با یک جدول مقایسه ای این تفاوت ها را برایتان روشن کنیم:

ویژگی بطلان (Nullity) فسخ (Rescission) عدم نفوذ (Inoperativeness)
وضعیت قرارداد از ابتدا از همان ابتدا فاقد هرگونه اعتبار قانونی بوده است. (مثل نوزادی که مرده به دنیا می آید.) از ابتدا صحیح و معتبر بوده، اما بعداً به آن پایان داده می شود. (مثل بیماری که فوت می کند.) از ابتدا کامل و مؤثر نیست و اثر حقوقی اش معلق است. (مثل نوزادی که در کماست و امکان حیات یا مرگ دارد.)
دلیل وقوع فقدان یکی از ارکان اساسی صحت معامله (ماده ۱۹۰ ق.م) مثل نبود قصد یا اهلیت. وجود خیارات قانونی (مثل خیار غبن، عیب، تدلیس) یا توافق طرفین برای فسخ. فقدان اجازه یا اذن شخص ثالث (مثل معامله فضولی یا معامله سفیه بدون اذن ولی/قیم).
آثار حقوقی هیچ اثر حقوقی از ابتدا ایجاد نمی کند. هر آنچه رد و بدل شده باید برگردد. آثار حقوقی قرارداد تا زمان فسخ برقرار بوده، اما پس از فسخ، قرارداد بی اثر می شود و به حالت قبل برمی گردد. با تنفیذ (تایید) شخص ثالث، معتبر و با رد او، بی اعتبار می شود.
نیاز به دادگاه معمولاً برای اعلام بطلان به دادگاه نیاز است. اعمال خیار توسط ذی نفع، یا توافق طرفین. در صورت اختلاف، به دادگاه نیاز است. نیاز به اجازه (تنفیذ) یا رد شخص ثالث دارد. در صورت اختلاف به دادگاه نیاز است.

همانطور که می بینید، مهم ترین تفاوت این سه حالت در «زمان بی اعتبار شدن» و «علت بی اعتباری» است. بطلان، از اولِ اول، قولنامه را بی اعتبار می کند؛ فسخ، یک قولنامه صحیح را از بین می برد و عدم نفوذ هم منتظر یک تایید یا رد از سوی یک نفر دیگر می ماند.

چگونه از بطلان قولنامه پیشگیری کنیم؟ (راهکارهای عملی)

حالا که می دانیم در چه صورت قولنامه باطل است و چه دردسرهایی دارد، بیایید چند تا راهکار عملی و حسابی را با هم مرور کنیم تا از همان اول، جلوی باطل شدن قولنامه هایمان را بگیریم و با خیال راحت معامله کنیم. این توصیه ها مثل واکسن زدن قبل از بیماری هستند؛ پیشگیری همیشه بهتر از درمان است:

  1. مشاوره حقوقی تخصصی: این مهم ترین قدم است! قبل از اینکه هر قلمی روی کاغذ ببرید و هر امضایی بکنید، حتماً با یک وکیل یا مشاور حقوقی متخصص مشورت کنید. او می تواند بندهای قولنامه را بررسی کند، شرایط معامله را بسنجد و مطمئن شود که همه چیز از نظر قانونی روبه راه است. این هزینه، سرمایه گذاری برای جلوگیری از ضررهای خیلی بزرگتر در آینده است.
  2. احراز اهلیت طرفین: قبل از معامله، خوب مشخصات طرف مقابل را چک کنید. کارت ملی اش را ببینید، از اینکه بالغ، عاقل و رشید است، مطمئن شوید. اگر طرف مقابل خیلی جوان به نظر می رسد یا رفتار غیرعادی دارد، حتماً با ولی یا قیم او صحبت کنید یا از مراجع قانونی استعلام بگیرید.
  3. دقت در مشخصات ملک و ثمن: جزئیات ملک را مو به مو در قولنامه بنویسید. پلاک ثبتی، آدرس دقیق، متراژ، حدود اربعه و هر مشخصه دیگری که ملک را منحصر به فرد می کند. مبلغ معامله (ثمن) هم باید کاملاً مشخص، با عدد و حروف و نحوه پرداخت آن (نقد، چک، زمان بندی) دقیقاً قید شود. از اصطلاحات مبهم خودداری کنید.
  4. استفاده از فرم های استاندارد و بنگاه های املاک معتبر: سعی کنید قولنامه را در بنگاه های املاک دارای مجوز و پروانه کسب رسمی تنظیم کنید. فرم های استاندارد قولنامه معمولاً تمام جزئیات لازم را دارند. مشاورین املاک معتبر، هم تجربه دارند و هم مسئولیت پذیرتر هستند.
  5. مطالعه دقیق تمامی بندهای قولنامه: حتی اگر قولنامه در بنگاه تنظیم شده، خودتان تک تک بندهایش را بخوانید و مطمئن شوید که همه چیز را فهمیده اید. اگر قسمتی مبهم است، از مشاور یا وکیلتان بخواهید برایتان توضیح دهد. هیچ وقت عجله ای امضا نکنید.
  6. عدم امضا تحت فشار، عدم هوشیاری یا عدم آگاهی کامل: هیچ گاه تحت تهدید، فشار، در حالت مستی یا بیهوشی، یا وقتی که نمی دانید چه چیزی را امضا می کنید، پای هیچ سندی را امضا نکنید. در این شرایط، حتی اگر بعداً باطل شود، روند قضایی سختی در پیش خواهید داشت.
  7. انجام استعلامات لازم: برای ملک، حتماً استعلام ثبتی بگیرید تا از مالکیت فروشنده، عدم وجود رهن یا بازداشت و سایر مشکلات مطمئن شوید. استعلام از شهرداری و دارایی هم می تواند جلوی بسیاری از مشکلات را بگیرد.
  8. حضور شهود معتبر: خصوصاً در قولنامه های عادی (دستی)، حتماً دو نفر شاهد عاقل و بالغ که بی طرف باشند، زیر قولنامه را امضا کنند. این شهود می توانند در صورت بروز اختلاف، به عنوان گواه در دادگاه حاضر شوند و به اثبات صحت یا بطلان قولنامه کمک کنند.

با رعایت این نکات، می توانید تا حد زیادی از گرفتار شدن در دام قولنامه های باطل و پیامدهای ناگوار آن جلوگیری کنید. یادتان باشد، معاملات ملکی و مالی، شوخی بردار نیستند و هر امضا می تواند آینده شما را تحت تأثیر قرار دهد.

نتیجه گیری

همانطور که با هم دیدیم، قولنامه سند مهمی است که اگر درست تنظیم نشود، می تواند دردسرهای زیادی برایمان بتراشد. شناخت اینکه در چه صورت قولنامه باطل است، مثل یک چراغ راهنما در تاریکی معاملات عمل می کند و به ما کمک می کند تا از افتادن توی چاه بی اعتباری و زیان های مالی و حقوقی جلوگیری کنیم.

مهم ترین چیزی که باید همیشه توی ذهنمان داشته باشیم، چهار شرط اصلی ماده ۱۹۰ قانون مدنی است: قصد و رضای طرفین، اهلیت، موضوع معین و مشروع و در نهایت، مشروعیت جهت معامله (اگر ذکر شده باشد). نبود هر کدام از اینها، یعنی قولنامه از همان ابتدا باطل و بی اثر بوده و تمام پولی که داده ایم و تمام اعتباری که روی آن گذاشته ایم، مثل باد هوا می شود.

یادتان باشد، دانش حقوقی و مشورت با یک وکیل متخصص، بهترین سپر دفاعی شما در برابر معاملات پرخطر است. قبل از هر امضا، تحقیق کنید، سوال بپرسید، استعلام بگیرید و هرگز عجله نکنید. آینده مالی و آرامش خیال شما، ارزش این دقت و توجه را دارد.

پس دفعه بعد که خواستید پای قولنامه ای را امضا کنید، این نکات را به خاطر بیاورید و هوشمندانه عمل کنید. یک قولنامه درست و محکم، می تواند یک معامله موفق و بی دردسر را برایتان رقم بزند.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا