خلاصه کتاب داوری زیباشناختی ( نویسنده نیک زنگویل )
کتاب «داوری زیباشناختی» نوشته نیک زنگویل، یک راهنمای عالی و عمیق برای درک مفهوم داوری ذوقی در فلسفه هنر و زیبایی شناسی است که به ویژه نظریات پیچیده کانت و دیدگاه های معاصر را به زبانی روشن شرح می دهد. این کتاب به ما کمک می کند تا بفهمیم وقتی می گوییم چیزی زیباست یا زشت، دقیقاً چه اتفاقی در حال افتادن است و چه روندهای فکری پشت این قضاوت ها پنهان شده اند. در واقع، این کتاب دریچه ای به دنیای تفکر درباره زیبایی شناسی باز می کند و به سوالات اساسی ما در این زمینه پاسخ می دهد.
همه ما تو زندگی روزمره، کلی داوری زیباشناختی می کنیم؛ از اینکه یه لباس چقدر قشنگه تا اینکه یه آهنگ چقدر جذابه. این قضاوت ها، بخش جدایی ناپذیری از تجربیات ما هستن. اما تا حالا فکر کردید که پشت این «قشنگه» یا «زشته» گفتن ها چه منطق و فلسفه ای خوابیده؟ نیک زنگویل تو کتاب داوری زیباشناختی
دقیقاً رفته سراغ همین سوالات مهم و حسابی موشکافیشون کرده. این کتاب، یه منبع توپ و تحلیلی تو حوزه فلسفه هنر و زیبایی شناسیه که بهمون کمک می کنه نظریات بزرگانی مثل کانت و دیدگاه های جدیدتر رو بهتر بفهمیم. اگه دنبال یه خلاصه کامل و کاربردی هستید که پیچیدگی های این حوزه رو براتون روشن کنه، جای درستی اومدید. قراره با هم یه سفر بریم به قلب داوری های زیباشناختی و ببینیم این فلسفه چطور کار می کنه!
نیک زنگویل: فیلسوفی که گره از کار زیباشناسی می گشاید
نیک زنگویل یکی از فیلسوف های تحلیلی برجسته و مهم دوران ماست که حسابی تو حوزه فلسفه هنر تخصص داره. اگرچه شاید اسمش به اندازه کانت یا هگل برامون آشنا نباشه، اما کارهای اون، به خصوص تو زمینه زیبایی شناسی، خیلی ارزش و اعتبار دارن. زنگویل سعی می کنه مفاهیم پیچیده فلسفی رو به شکلی روشن و منطقی بررسی کنه و خب، این هنر هر کسی نیست!
کتاب داوری زیباشناختی
که ما داریم در موردش حرف می زنیم، در واقع ترجمه ای از یکی از مدخل های معتبر دانشنامه فلسفه استنفورد
هستش. این یعنی چی؟ یعنی این متن، قبل از اینکه به صورت کتاب دربیاد، توسط یکی از معتبرترین مراجع فلسفی دنیا تأیید و منتشر شده. خب، این خودش نشون میده که چقدر میشه به محتوای این کتاب اعتماد کرد. برای همین، برای دانشجوها، پژوهشگرها و حتی هر کسی که به فلسفه هنر علاقه داره، این کتاب یه جورایی باید روی میز مطالعه ش باشه. زنگویل تو این کتاب، با یه نگاه دقیق و تحلیلی، وارد جزئیات داوری های زیباشناختی میشه و سعی می کنه یه نقشه راه برای فهم این مفاهیم برامون ترسیم کنه.
یه نگاه کلی به ساختار کتاب
زنگویل تو این کتاب، خیلی منطقی و مرحله به مرحله جلو میره. کتابش رو به چند بخش اصلی تقسیم کرده که هر کدوم، جنبه ای از داوری های زیباشناختی رو پوشش میدن. اول کار، می ره سراغ پدرخوانده زیبایی شناسی مدرن، یعنی ایمانوئل کانت. یه بخش گنده از کتاب رو اختصاص میده به شرح نظریات پیچیده و در عین حال بنیادی کانت در مورد داوری ذوقی
. بعد از اینکه حسابی کانت رو زیر و رو کرد، میره سراغ دیدگاه های جدیدتر و معاصر تو قرن بیستم و اون ها رو بررسی می کنه. در نهایت هم یه جمع بندی می کنه و بحثی رو مطرح می کنه تحت عنوان اخلاقیات زیباشناختی
که می تونه خیلی فکربرانگیز باشه. این ساختار کمک می کنه که از یه دیدگاه تاریخی و ریشه ای شروع کنیم و به نظریات امروزی برسیم و ببینیم چطور این مفاهیم تو طول زمان تکامل پیدا کردن.
فلسفه کانت و داوری ذوقی: یه سفر به دنیای زیبایی شناسی
خب، رسیدیم به بخش جذاب و البته کمی پیچیده ماجرا: نظریات ایمانوئل کانت! هر جا صحبت از زیبایی شناسی مدرن باشه، حتماً اسم کانت می آد وسط. اون واقعاً یه جورایی پدر این حوزه به حساب میاد و نظراتش، یه انقلاب تو طرز فکر ما نسبت به زیبایی و داوری های هنری ایجاد کرد. زنگویل هم بخش مهمی از کتابش رو به تفسیر و تحلیل دیدگاه های کانت اختصاص داده.
کانت، پدر معنوی زیباشناسی مدرن
قبل از کانت، خیلی ها زیبایی رو یه ویژگی عینی تو خود شیء می دونستن، یا صرفاً یه حس درونی که کاملاً شخصیه. اما کانت اومد و تو کتاب نقد قوه حکم
، یه مسیر کاملاً جدید نشونمون داد. اون داوری های زیباشناختی رو نه کاملاً عینی و نه کاملاً ذهنی دونست؛ بلکه یه چیزی بین این دوتا. اون بحث داوری ذوقی
رو مطرح کرد و گفت که این داوری ها یه سری ویژگی های خاص دارن که اونا رو از بقیه قضاوت هامون جدا می کنه.
داوری ذوقی چی میگه؟
داوری ذوقی از نظر کانت، قضاوت ما درباره زیبا
بودنه یه چیزیه. اما این قضاوت با بقیه قضاوت هامون فرق می کنه. مثلاً وقتی می گیم «این غذا خوشمزه ست»، این یه داوری تجربی و حسیه که خیلی شخصیه. یا وقتی می گیم «این میز مربع شکله»، این یه داوری شناختی و عینیه. اما داوری ذوقی، یه چیزی فراتر از این هاست. کانت برای داوری ذوقی چهار ویژگی اصلی قائل میشه که بهشون Moments
میگه و واقعاً فهم اونا کلید درک فلسفه زیبایی شناسی اونه.
ویژگی های چهارگانه داوری ذوقی از نگاه کانت
بی غرضی: وقتی لذت، بی چشمداشت می آد
اولین و شاید مهم ترین ویژگی از دید کانت، بی غرضی
یا Disinterestedness
هستش. این یعنی چی؟ یعنی وقتی یه چیزی رو زیبا می دونیم، این لذت ما از اون شیء نباید هیچ گونه علاقه ای
به اون داشته باشه. نه اینکه بخوایم اون شیء رو مال خودمون کنیم، نه اینکه به ما سود برسونه، نه اینکه بخوایم ازش استفاده ای ببریم. لذت از زیبایی باید خودش هدف باشه، نه وسیله ای برای رسیدن به چیز دیگه.
کانت می گفت لذت زیباشناختی، «لذت بدون علاقه» است. بذارید یه مثال بزنم: وقتی یه گل رو می بینیم و از زیباییش لذت می بریم، معمولاً به این فکر نمی کنیم که این گل رو بچینیم، یا بخوریم، یا باهاش پول دربیاریم. صرفاً از دیدن فرم، رنگ و هماهنگی اش حس خوبی بهمون دست میده. این فرق می کنه با لذت بردن از یه غذای خوشمزه که به خاطر ارضای گرسنگی و ذائقه ماست، یا لذت از داشتن یه ماشین لوکس که به خاطر کاربری و پرستیژ اجتماعیه. تو داوری زیباشناختی، کانت میگه ما فقط به فرم و شکل شیء نگاه می کنیم، بدون هیچ نفع شخصی.
کلی بودن بدون مفهوم: چرا سلیقه فقط مال من نیست؟
ویژگی دوم، کلیت بدون مفهوم
یا Universality without Concept
هستش. این یه تضاد به ظاهر پیچیده ست. کانت می گه داوری ذوقی یه حس شخصیه، سوبژکتیوه. اما وقتی می گیم «این منظره زیباست»، یه جورایی انتظار داریم بقیه هم با ما هم عقیده باشن، یعنی مدعی کلیت هستیم. اما این کلیت، مثل کلیت علمی نیست که با یه مفهوم یا قانون ثابت بشه. مثلاً وقتی می گیم «همه کلاغ ها سیاهن»، این یه مفهوم داره و میشه اثباتش کرد. اما زیبایی یه منظره، مفهوم خاصی نداره که بشه باهاش کلیتش رو ثابت کرد.
پس چطور کلیه؟ کانت میگه ما تو داوری ذوقی، یه جور حس مشترک
رو پیش فرض می گیریم. یعنی فرض می کنیم همه آدم ها، اگه تو شرایط ایده آل و بی غرض باشن، همین حسی رو که ما از زیبایی می گیریم، تجربه می کنن. این یه جور الزام به اشتراک حسیه، نه یه قانون منطقی. خیلی شبیه اینه که بگیم «همه آدم ها اگه سرما نخورده باشن، طعم آب رو حس می کنن»، با این تفاوت که اینجا در مورد یه حس عمیق تر صحبت می کنیم.
غایت مندی بدون غایت: یه طراحی هدفمند اما بی هدف!
ویژگی سوم غایت مندی بدون غایت
یا Purposiveness without Purpose
هستش. این یعنی چی؟ وقتی یه چیزی رو زیبا می بینیم، انگار یه جورایی «طراحی شده» به نظر میاد، یه نظمی، یه هدفی توش هست. اما در عین حال، هیچ هدف مشخصی هم ازش نمیتونیم پیدا کنیم. مثل اینکه یه اثر هنری رو می بینیم و حس می کنیم چقدر با فکر و دقت ساخته شده، اما هدف این اثر مثلاً این نیست که صرفاً به ما زمان رو نشون بده (مثل ساعت) یا یه وسیله کاربردی باشه.
این «فرم غایت مند» یعنی اینکه بخش های مختلف شیء طوری با هم هماهنگن که انگار برای یه هدفی کنار هم قرار گرفتن، اما اون هدف، خارج از خودِ زیبایی شیء نیست. مثل یه ساختمون قدیمی که با مهارت و ظرافت خاصی ساخته شده، انگار همه چیز سر جای خودشه و یه هدف نهایی تو معماریش داره. اما این هدف، فقط خودِ زیبایی و هماهنگی اونه، نه اینکه مثلاً بخواد صرفاً از ما در برابر بارون محافظت کنه.
ضرورت بدون قانون: حس مشترک زیبایی شناختی
ویژگی چهارم، ضرورت بدون قانون
یا Necessity without Law
هست. اینم یه جور دیگه ای از کلیت رو نشون میده. وقتی ما یه چیزی رو زیبا می دونیم و داوری ذوقی می کنیم، یه جورایی فکر می کنیم که این داوری، برای همه ضروریه
. یعنی همه باید این حس رو داشته باشن. اما این ضرورت، از یه قانون منطقی یا مفهومی نمیاد. یعنی ما نمی تونیم بگیم «چون فلان قانون وجود داره، پس این شیء زیباست».
این ضرورت، بر اساس همون حس مشترک
(Sensus Communis) انسانیه که کانت مطرح می کنه. یعنی ما یه جورایی باور داریم که همه انسان ها، از نظر قوه ادراکی، شبیه هم عمل می کنن و اگر بی طرفانه قضاوت کنن، به نتیجه مشابهی میرسن. پس این الزام به اشتراک حسی، یه ضرورت بدون پشتوانه قانونی سخته، بیشتر یه انتظار و پیش فرض مشترک بین انسان هاست.
سوبژکتیویته و کلیت: توازن ظریف کانت
یکی از شاهکارهای کانت اینه که چطور بین سوبژکتیویته
(ذهنی بودن) و کلیت
(عمومی بودن) تو داوری های زیباشناختی یه تعادل ظریف برقرار می کنه. داوری ذوقی، هم یه حس درونی و شخصیه، هم ادعای عمومی بودن داره. کانت میگه لذت از زیبایی، از هماهنگی بین قوه تخیل و قوه فاهمه ما ناشی میشه. این هماهنگی یه حس درونی و سوبژکتیوه. اما چون این قوای ادراکی در همه انسان ها مشترکن، پس میشه انتظار داشت که این حس هم به طور کلی، بین آدم ها مشترک باشه. این یه توازن خیلی پیچیده ست که کانت با نبوغ خودش، اونو توضیح داده.
هنجارمندی داوری های زیباشناختی: آیا زیبایی قانون داره؟
خب، اگه داوری های زیباشناختی سوبژکتیون و بدون مفهوم خاص، چطور می تونن هنجارمند
باشن؟ یعنی چطور میشه گفت یه داوری زیبا شناختی «درست» یا «غلط»ه؟ زنگویل تو این بخش، به توضیح دیدگاه کانت در مورد هنجارمندی می پردازه. کانت معتقده که ما وقتی یه چیزی رو زیبا می دونیم، در واقع داریم یه جور استاندارد
برای بقیه هم تعیین می کنیم. این استاندارد، از طریق همون حس مشترک
عمل می کنه.
کانت در مورد هنجارمندی داوری های زیباشناختی می گوید:
اگر من داوری کنم که یک شیء زیباست، انتظار دارم که دیگران نیز با من در این داوری شریک باشند؛ نه به این دلیل که مفهوم عینی از زیبایی دارم، بلکه به دلیل اینکه فرض می کنم آن ها نیز قوای ادراکی مشابه من دارند.
یعنی لذتی که ما از زیبایی می بریم، یه لذت صرفاً حسی نیست، بلکه یه لذت متعالی تره که یه جور ارزش و هنجار رو با خودش حمل می کنه. این یه بحث خیلی عمیقه که به مفهوم حقیقت زیباشناختی
هم گره می خوره؛ اینکه آیا زیبایی می تونه حقیقتی داشته باشه، حتی اگه این حقیقت مثل حقیقت علمی نباشه. زنگویل توضیح میده که کانت چطور این نوع حقیقت رو با هنجارمندی داوری های ذوقی مرتبط می کنه.
مؤلفه های مهم دیگه: فراتر از ذوق شخصی
زنگویل تو کتابش به چند تا مؤلفه دیگه هم اشاره می کنه که کانت تو داوری های زیباشناختی مطرح کرده. مثلاً صحت
داوری های زیباشناختی، یا استقلال داوری ذوقی از ذهن
. این استقلال به این معنیه که اگه یه چیزی زیباست، زیبایی اش مستقل از اینه که من الان چه حسی دارم یا چه افکاری تو سرمه. همچنین بحث وابستگی غیرزیباشناختی
هم مطرح میشه که منظور از اون، چیزایی مثل اصالت اثر، هدف هنرمند یا زمینه تاریخی اثره که نباید مستقیماً تو داوری زیبایی شناختی محض
ما دخیل باشن. البته این خودش یه بحث دامنه دار تو فلسفه هنر هست که آیا میشه این ها رو کاملاً از هم جدا کرد یا نه.
مفهوم امر زیباشناختی در گذر زمان: از کانت تا امروز
بعد از اینکه کانت یه مسیر جدید تو زیبایی شناسی باز کرد، طبیعیه که فلاسفه و متفکران زیادی سعی کردن نظریاتش رو ادامه بدن، نقد کنن، یا حتی مسیرهای کاملاً جدیدی رو در پیش بگیرن. زنگویل تو بخش دوم کتابش، دقیقاً میره سراغ همین تحولات.
تکامل دیدگاه ها بعد از کانت
با اینکه نظریات کانت پایه و اساس خیلی از بحث های زیبایی شناختی مدرن رو بنا نهاد، اما مثل هر نظریه دیگه ای، خالی از نقد و چالش نبود. فلاسفه بعد از کانت، از ایده آلیست های آلمانی مثل هگل گرفته تا متفکران قرن بیستم، هر کدوم به نوعی سعی کردن این مفاهیم رو بسط بدن یا تغییرش بدن. زنگویل تو این بخش، با دقت به این سیر تحول نگاه می کنه و نشون میده که چطور دیدگاه ها در مورد امر زیباشناختی
، از اون چارچوب های سخت گیرانه کانت خارج شدن و جنبه های جدیدی به خودشون گرفتن.
زیباشناسی قرن بیستم چی میگه؟
قرن بیستم، یه دوره پرهیاهو تو فلسفه و هنر بود. ظهور مکاتب هنری جدید و پیچیده، مثل هنر انتزاعی، هنر مفهومی و پست مدرنیسم، باعث شد تا فلاسفه هم مجبور بشن دوباره به مفهوم زیبایی و داوری های زیباشناختی فکر کنن. آیا با یه تابلوی انتزاعی هنوز هم میشه همون داوری بی غرضانه کانت رو داشت؟ یا با یه چشمه آبخوری که دوشامپ تو موزه گذاشته، چطور؟ زنگویل به خوبی به این چالش ها می پردازه و نشون میده که چطور مطالعات معاصر، تلاش کردن تا از محدودیت های نظریات کانت فراتر برن و یه تعریف جامع تر از امر زیباشناختی
ارائه بدن که بتونه هنرهای جدید رو هم پوشش بده.
مفهوم معاصر امر زیباشناختی: فراتر از زیبایی صرف
زنگویل توضیح میده که امروز، وقتی از داوری های زیباشناختی حرف می زنیم، معمولاً الگومون همون داوری های ناظر به زیبایی و زشتی
هستش؛ یعنی همون چیزی که کانت بهش می گفت داوری ذوقی
. اما یه تفاوت های مهمی هم هست. مفهوم معاصر، از یه جهت وسیع تر
از نگاه کانته. مثلاً الان ما ممکنه یه اثر هنری رو قوی
، تکان دهنده
، مبتکرانه
یا حتی زشت
اما باارزش
بدونیم و همه این ها رو جزو داوری های زیباشناختی به حساب بیاریم، نه فقط زیبا
بودن رو.
از طرف دیگه، ممکنه از جهاتی محدودتر
هم باشه. مثلاً شاید امروز کمتر روی اون جنبه ضرورت بدون قانون
یا کلیت بدون مفهوم
کانت اصرار داشته باشیم و بیشتر به تنوع و کثرت سلیقه ها احترام بذاریم. زنگویل با مقایسه دقیق این دو دیدگاه، به خواننده کمک می کنه تا نقاط اشتراک و افتراقشون رو بفهمه و درک جامع تری از مفهوم امر زیباشناختی پیدا کنه. او به این نکته اشاره می کند که چگونه فلاسفه معاصر سعی کرده اند تا معیارهای عینی تری برای داوری های زیباشناختی پیدا کنند یا حداقل، راه هایی برای توجیه عقلانی آن ها ارائه دهند که فراتر از صرفاً حس مشترک
کانت باشد.
اخلاقیات زیباشناختی: پایان بندی زنگویل
تو بخش پایانی کتابش، نیک زنگویل یه بحث جذاب و شاید کمتر شنیده شده رو مطرح می کنه: اخلاقیات زیباشناختی
. خب، این یعنی چی؟ یعنی آیا بین زیبایی شناسی و اخلاق، ربطی وجود داره؟ آیا یه اثر هنری که زیباست، لزوماً اخلاقی هم هست؟ یا برعکس، یه اثر اخلاقی، می تونه زیبا هم باشه؟
زنگویل تو این قسمت، سعی می کنه یه جمع بندی از کل مباحث قبلی ارائه بده و به این سوالات فکربرانگیز پاسخ بده. او به این موضوع می پردازد که چگونه داوری های ما در مورد زیبایی می تواند تحت تأثیر ارزش های اخلاقی ما قرار بگیرد و بالعکس. مثلاً، آیا یه تابلوی نقاشی که خشونت رو نشون میده، می تونه از نظر زیباشناختی زیبا باشه؟ یا زیبایی یه اثر هنری، می تونه ما رو به سمت فضایل اخلاقی سوق بده؟ این بخش، یه دیدگاه تازه به ما میده و نشون میده که چطور زیبایی شناسی، فقط یه بحث نظری خشک نیست و می تونه با جنبه های عمیق تر زندگی ما، مثل اخلاق، در هم تنیده بشه.
چرا کتاب داوری زیباشناختی رو باید خوند؟
اگر تا اینجا با ما همراه بودید، حتماً متوجه شدید که کتاب داوری زیباشناختی
نیک زنگویل، یه کار معمولی نیست. این کتاب، ارزش های زیادی داره که اونو برای هر کسی که تو حوزه فلسفه یا هنر فعالیت می کنه، ضروری می کنه.
اهمیت پژوهشی: یه مرجع دست اول
اولین چیزی که این کتاب رو مهم می کنه، اهمیت پژوهشی اون هستش. همونطور که گفتیم، این کتاب ریشه تو دانشنامه فلسفه استنفورد
داره که خودش یه منبع فوق العاده معتبر تو دنیای فلسفه ست. این یعنی اطلاعاتی که تو این کتاب ارائه شده، حسابی تحقیق شده و از اعتبار بالایی برخورداره. برای دانشجوها و پژوهشگرها، این کتاب یه جورایی یه میانبر محسوب میشه برای فهم عمیق نظریات کانت و رویکردهای معاصر، بدون اینکه مجبور باشن کل رفرنس های اصلی رو بخونن. البته که مطالعه منابع اصلی هم خیلی خوبه، اما این کتاب یه نقشه راه عالیه.
روش زنگویل: تحلیل دقیق و شفاف
یکی از نقاط قوت خود زنگویل، روش تحلیلی و شفاف
اونه. مفاهیم فلسفی، مخصوصاً نظریات کانت، می تونن خیلی پیچیده و نامفهوم باشن. اما زنگویل با یه زبان روشن و ساختارمند، این مفاهیم رو برامون شکافته و شفاف کرده. اون سعی می کنه ابهامات رو برطرف کنه و با یه تحلیل منطقی، خواننده رو به درک عمیق تری برسونه. این روش، واقعاً کمک می کنه که حتی اگه خیلی هم با فلسفه آشنایی نداریم، بتونیم از این کتاب بهره ببریم.
بینش های اصلی: درک جدید از داوری ها
با خوندن این کتاب، ما فقط یه سری اطلاعات حفظ نمی کنیم، بلکه یه درک جدید
از داوری های زیباشناختی به دست میاریم. یاد می گیریم که زیبایی شناسی فقط یه حس شخصی و سلیقه ای نیست، بلکه یه ساختار فکری پیچیده پشتشه. می فهمیم که چطور میشه از یه طرف یه چیزی رو از نظر شخصی دوست داشت و از طرف دیگه ادعای کلیت برای اون داوری داشت. این بینش ها، نه تنها تو دنیای هنر و فلسفه، که حتی تو زندگی روزمره مون هم می تونه بهمون کمک کنه که با دید بازتری به پدیده های اطرافمون نگاه کنیم و قضاوت های آگاهانه تری داشته باشیم.
نقاط قوت کتاب رو میشه تو سه چیز خلاصه کرد: جامعیت
(پوشش دادن از کانت تا معاصر)، تحلیلی بودن
(ورود به عمق مفاهیم) و ارائه دیدگاه های متوازن
(نه صرفاً طرفداری از یک دیدگاه).
حرف آخر: بازاندیشی در دنیای زیبایی
خب، رسیدیم به آخر این سفر زیباشناختی! کتاب داوری زیباشناختی
نیک زنگویل، یه فرصت عالیه برای اینکه دوباره به زیبایی و نحوه قضاوت هامون در موردش فکر کنیم. مهم ترین دستاورد این کتاب اینه که به ما یاد میده داوری های زیباشناختی، فراتر از یه حس ساده دوست داشتن
یا دوست نداشتن
هستن. اونا ریشه های عمیق فلسفی دارن و تحت تأثیر یه سری قواعد و اصول ذهنی و حتی جمعی عمل می کنن.
این کتاب بهمون نشون میده که چطور بزرگان فلسفه مثل کانت، تلاش کردن تا پیچیدگی های این حوزه رو رمزگشایی کنن و چطور دیدگاه ها تو طول زمان تغییر و تکامل پیدا کردن. اگه به فلسفه هنر و زیبایی شناسی علاقه دارید، یا حتی فقط می خواید با یه نگاه عمیق تر به دنیای اطرافتون نگاه کنید، خوندن این کتاب می تونه خیلی براتون مفید باشه. امیدوارم این خلاصه، براتون راهگشا بوده باشه و انگیزه ای بشه برای مطالعه کامل کتاب و تعمق بیشتر تو این حوزه جذاب.
واژه نامه تخصصی
داوری ذوقی
به قضاوت ما درباره زیبایی یا زشتی یک شیء اشاره دارد که کانت آن را از داوری های تجربی و شناختی متمایز می کند و دارای ویژگی های خاصی مانند بی غرضی و کلیت بدون مفهوم است.
بی غرضی
یکی از ویژگی های داوری ذوقی از دید کانت. به این معنی است که لذت ما از زیبایی یک شیء نباید با هیچ گونه علاقه یا نفع شخصی (مالکیت، منفعت یا کاربرد) همراه باشد.
کلیت بدون مفهوم
ویژگی دیگر داوری ذوقی. یعنی داوری زیباشناختی یک حس شخصی است اما مدعی است که باید برای همه انسان ها صادق باشد، بدون اینکه این کلیت از طریق یک مفهوم یا قانون مشخص قابل اثبات باشد (بلکه از طریق حس مشترک انسانی است).
غایت مندی بدون غایت
ویژگی سوم داوری ذوقی. به این معناست که یک شیء زیبا به نظر می رسد که دارای نظم و هدفمندی درونی است، اما این هدف، خارج از خودِ زیبایی و هماهنگی فرم آن نیست و کاربرد مشخصی ندارد.
سوبژکتیویته
به معنای ذهنی بودن یا وابسته بودن به ذهن و ادراکات فرد. داوری ذوقی از نظر کانت، سوبژکتیو است زیرا از حس لذت و نارضایتی درونی ما ناشی می شود.
هنجارمندی
توانایی یک داوری برای ایجاد یک استاندارد یا انتظار مشترک برای دیگران. داوری های زیباشناختی اگرچه ذهنی هستند، اما از نظر کانت هنجارمند هستند و انتظار می رود دیگران نیز با آن ها موافق باشند.
امر زیباشناختی
مفهومی کلی که به هر چیزی مربوط به زیبایی، هنر و داوری های ذوقی اشاره دارد. این مفهوم شامل ویژگی ها و کیفیاتی است که باعث می شوند ما یک شیء را زیبا، زشت یا دارای ارزش هنری بدانیم.