خلاصه کتاب سفید برفی ( نویسنده می می ساموئل )
کتاب سفید برفی، داستانی آشنا از برادران گریم است که می می ساموئل آن را با زبانی شیرین و دلنشین برای بچه ها بازآفرینی کرده. این داستان جذاب، ماجرای دختری مهربان با پوستی سفید مثل برف و موهایی سیاه مثل آبنوس را روایت می کند که قربانی حسادت نامادری اش می شود و برای نجات جانش به دل جنگل می زند.
داستان سفید برفی از آن قصه هایی است که نسل به نسل نقل شده و هنوز هم برای همه ما جذابیت های خاص خودش را دارد. کیه که اسم سفید برفی و هفت کوتوله به گوشش نخورده باشه؟ اما خب، هر قصه ای با لحن و قلم یه نویسنده جدید، رنگ و بوی تازه ای می گیره. می می ساموئل هم با بازآفرینی این قصه کلاسیک، یه نسخه دلنشین و خواندنی برای بچه های امروز آماده کرده. هدف اصلی این مقاله همینه که شما رو با خلاصه داستان سفید برفی می می ساموئل آشنا کنیم، جوری که هم خط اصلی داستان دستتون بیاد، هم بدونید این نسخه چه ویژگی های خاصی داره و چرا می تونه انتخاب خوبی برای کوچولوهاتون باشه. پس بزن بریم تا یه سفر کوتاه و هیجان انگیز داشته باشیم به دنیای پرماجرای سفید برفی!
می می ساموئل، قصه گوی نسل جدید و کتاب سفید برفی
حتماً برایتان سؤال پیش آمده که می می ساموئل کیست و چرا بازآفرینی او از داستان سفید برفی این قدر اهمیت دارد. می می ساموئل یکی از نویسنده هایی است که در زمینه ادبیات کودک کار کرده و با قلم روان و شیوا، داستان های کلاسیک را برای مخاطبان خردسال و نوجوان جذاب تر می کند. کار او فقط خلاصه کردن نیست، بلکه با انتخاب کلمات مناسب و لحنی دلنشین، کاری می کند که بچه ها هم از قصه لذت ببرند و هم پیام های اخلاقی آن را بهتر درک کنند. نسخه کتاب سفید برفی می می ساموئل که با ترجمه خوب زهرا محمدپور و توسط انتشارات فرشته منتشر شده، دقیقا همین هدف را دنبال می کند.
این کتاب برای گروه سنی 8 تا 12 سال طراحی شده و همین باعث می شود زبان داستان ساده تر و اتفاقات با جزئیات مناسب این سن روایت شوند. فرق اصلی این بازآفرینی با نسخه اصلی برادران گریم این است که می می ساموئل سعی کرده داستان را طوری تنظیم کند که برای ذهن حساس کودکان امروز مناسب تر باشد، بدون اینکه از هیجان و جذابیت های اصلی قصه کم کند. خلاصه رمان سفید برفی او، به بچه ها کمک می کند تا با یکی از داستان های کلاسیک کودکان آشنا شوند و همزمان مفاهیمی مثل مهربانی، دوستی و مواجهه با حسادت را یاد بگیرند.
کتاب سفید برفی انتشارات فرشته
همان طور که گفتیم، نسخه بازآفرینی شده سفید برفی اثر می می ساموئل را انتشارات فرشته به بازار آورده. این انتشارات معمولاً کتاب های با کیفیتی برای کودکان و نوجوانان منتشر می کند و این نسخه از سفید برفی هم از این قاعده مستثنی نیست. کیفیت ترجمه خانم زهرا محمدپور هم کمک کرده تا متن فارسی کتاب خیلی روان و قابل فهم باشد. این کتاب نه تنها یک داستان سرگرم کننده است، بلکه می تواند پلی باشد برای آشنایی بچه ها با شاهکارهای ادبیات جهان.
خلاصه کامل داستان سفید برفی (نسخه می می ساموئل)
حالا وقتشه که بریم سراغ بخش هیجان انگیز ماجرا! یعنی خلاصه داستان سفید برفی به روایت می می ساموئل. قراره مرحله به مرحله با سفید برفی همراه بشیم، از تولدش تا رسیدن به خوشبختی. آماده اید؟
۱. آغاز ماجرا و تولد سفید برفی
داستان از یه روز سرد زمستونی شروع می شه، وقتی ملکه کنار پنجره نشسته و داره گلدوزی می کنه. برف می بارید و همه جا سفیدپوش بود. ملکه حواسش پرت می شه و سوزن به دستش فرو می ره، سه قطره خون سرخ روی برف سفید می افته. با دیدن این صحنه، آرزو می کنه که ای کاش دختری داشته باشه با پوستی سفید مثل برف، لب هایی سرخ مثل خون و موهایی سیاه مثل چوب آبنوس. مدت زیادی نمی گذره که آرزوی ملکه برآورده می شه و دختری زیبا با همین ویژگی ها به دنیا میاد. اسمش رو می ذارن سفید برفی. اما متاسفانه، مادر سفید برفی کمی بعد از تولدش از دنیا می ره.
بعد از یه مدت، پادشاه دوباره ازدواج می کنه. ملکه جدید خیلی زیبا بود، اما یه مشکل بزرگ داشت: غرور و حسادت! اون نمی تونست ببینه کسی ازش زیباتره. سفید برفی هم روز به روز بزرگتر و زیباتر می شد، تا جایی که دل همه رو می برد.
۲. آینه جادویی و حسادت ملکه
ملکه بدجنس یه آینه جادویی داشت که هر روز ازش یه سوال می پرسید: آینه، آینه روی دیوار، بگو کی از همه زیباتره؟ آینه هم همیشه جواب می داد: شما، ای ملکه! و ملکه کلی خوشحال می شد. اما یه روز، وقتی سفید برفی هفت ساله می شه و زیبایی اش دیگه غیرقابل انکار بود، ملکه مثل همیشه سراغ آینه می ره و سوال همیشگی رو می پرسه.
آینه جادویی این بار یه جواب متفاوت می ده: ای ملکه، شما اینجا زیباترینید، اما سفید برفی هزار بار از شما زیباتره!
این حرف آینه مثل یه پتک رو سر ملکه خراب می شه. حسادت و خشم وجودش رو پر می کنه و دیگه نمی تونست سفید برفی رو تحمل کنه. تصمیم می گیره به هر قیمتی شده، سفید برفی رو از سر راه برداره.
۳. فرار سفید برفی به جنگل
ملکه بدجنس یکی از شکارچی های قصر رو صدا می زنه و بهش دستور می ده که سفید برفی رو ببره به جنگل، بکشتش و قلبش رو به عنوان مدرک برای ملکه بیاره. شکارچی که دل رحیمی داشت و از مهربانی سفید برفی باخبر بود، نتونست دل به این کار بده. وقتی سفید برفی التماس می کنه که جونش رو نجات بده، شکارچی دلش به حالش می سوزه. به سفید برفی می گه فرار کنه و دیگه هیچ وقت به قصر برنگرده. بعد هم برای اینکه ملکه رو فریب بده، قلب یه گراز وحشی رو به عنوان قلب سفید برفی برای ملکه می بره. سفید برفی بیچاره هم تنها و سرگردان تو دل جنگل وحشی، راه میفته و می دوه، بدون اینکه بدونه مقصدش کجاست.
۴. کلبه هفت کوتوله
سفید برفی اون قدر می دوه تا خسته و کوفته، چشمش به یه کلبه کوچولو میفته. از خستگی و گرسنگی زیاد، وارد کلبه می شه و می بینه همه چی اونجا کوچیکه و هفت تا از هر چیزی وجود داره: هفت تا بشقاب، هفت تا قاشق، هفت تا تخت. کلبه رو تمیز می کنه، غذا می خوره و از خستگی رو یکی از تخت ها خوابش می بره. شب که می شه، صاحبان کلبه از کار روزانه برمی گردن. هفت کوتوله معدنچی که تو کوه ها کار می کردن. وقتی وارد کلبه می شن، حسابی تعجب می کنن که چرا همه چی به هم ریخته و یکی هم رو تخت خوابیده! اونا خیلی زود سفید برفی رو پیدا می کنن.
اولش می ترسن، اما وقتی چهره معصوم و زیبای سفید برفی رو می بینن، دلشون به حالش می سوزه. سفید برفی هم وقتی بیدار می شه و داستان غم انگیز خودش رو برای کوتوله ها تعریف می کنه، اونا قبول می کنن که سفید برفی پیششون بمونه، به شرط اینکه کارهای خونه رو انجام بده. سفید برفی هم که دیگه جایی برای رفتن نداشت، با خوشحالی قبول می کنه و زندگی جدیدش رو با هفت کوتوله مهربون شروع می کنه.
۵. توطئه های ملکه بدجنس
ملکه بدجنس خیال می کرد که از دست سفید برفی خلاص شده. دوباره جلوی آینه جادویی می ره و سوال همیشگی رو می پرسه. اما آینه دوباره همون جواب رو می ده: سفید برفی در آن سوی کوه ها، پیش هفت کوتوله، هنوز هزار بار از شما زیباتره! ملکه حسابی عصبانی می شه و می فهمه که شکارچی فریبش داده. این بار تصمیم می گیره خودش کار سفید برفی رو تموم کنه و سه بار سراغش می ره:
- توطئه اول (بند کرست سمی): ملکه خودش رو ش