خلاصه کتاب کژ رفتاری: داستان شکل گیری اقتصاد رفتاری ( نویسنده ریچارد تیلر )
تا به حال به این فکر کرده اید که چرا گاهی وقت ها تصمیماتی می گیرید که کاملاً منطقی به نظر نمی رسند؟ مثلاً چرا یک لباس را با قیمت گزاف می خرید، در حالی که می دانید نیازی به آن ندارید؟ یا چرا برای پس انداز کردن این قدر مشکل دارید؟ ریچارد تیلر، برنده نوبل اقتصاد ۲۰۱۷ و یکی از پدران علم اقتصاد رفتاری، در کتاب جذاب و خواندنی اش «کژ رفتاری»، پرده از روی این معماها برمی دارد و به ما نشان می دهد که انسان اقتصادیِ عقلانیِ محض، فقط یک افسانه است!
مدت ها بود که اقتصاددان ها بر اساس یک فرض ساده اما مشکل ساز بنا شده بود: اینکه انسان ها موجوداتی کاملاً منطقی اند و همیشه بهترین تصمیم را برای منافع خودشان می گیرند. این آدم ها که به «انسان اقتصادی» یا «هومو اکونومیکوس» معروف بودند، همیشه اطلاعات کامل داشتند، هرگز اشتباه نمی کردند و تحت تاثیر احساسات و سوگیری های ذهنی قرار نمی گرفتند. اما اگر کمی به دور و برمان نگاه کنیم، می بینیم که این تعریف چقدر از واقعیت دور است. ما آدم ها همیشه منطقی نیستیم، اشتباه می کنیم، تحت تاثیر لحظه قرار می گیریم و گاهی تصمیمات عجیب و غریبی می گیریم که بعداً از آن ها پشیمان می شویم. اینجاست که «کژ رفتاری» ریچارد تیلر وارد عمل می شود.
تیلر در این کتاب، با زبانی شیوا و پر از مثال های واقعی و حتی شوخ طبعی، داستان شکل گیری یک رشته علمی جدید به نام اقتصاد رفتاری را روایت می کند. او نه تنها نظریه های خشک و پیچیده را به زبان ساده بیان می کند، بلکه خودش را هم وارد داستان می کند و از تجربیات شخصی اش در راه قانع کردن اقتصاددان های سنتی می گوید. این کتاب مثل یک سفر جذاب به درون ذهن خودمان است که به ما کمک می کند بفهمیم چرا این طور که هستیم، رفتار می کنیم و چگونه می توانیم با شناخت این «کژ رفتاری ها»، تصمیمات بهتری بگیریم.
اقتصاد رفتاری: نگاهی نو به تصمیم گیری انسان
تصور کنید اقتصاد، مثل یک ماشین پیچیده است که قرار است همیشه بهترین عملکرد را داشته باشد. مدل های سنتی اقتصاد می گفتند که این ماشین همیشه بدون نقص و با حداکثر کارایی کار می کند، چون همه قطعاتش (یعنی ما آدم ها) کاملاً منطقی و عقلانی اند. اما خب، این یک رویای شیرین بود! واقعیت این است که ماشین اقتصاد، گاهی خوب کار نمی کند، چون ما آدم ها همیشه آن طور که قرار است، رفتار نمی کنیم.
اقتصاد رفتاری چیست؟ ترکیب روانشناسی و اقتصاد برای درک رفتارهای غیرعقلایی
اقتصاد رفتاری دقیقاً از همین نقطه شروع می شود. این علم که ترکیبی از اقتصاد و روانشناسی است، به ما نشان می دهد که تصمیم گیری های ما فقط بر اساس منطق و حساب و کتاب نیست، بلکه عوامل روانشناختی، احساسات، سوگیری ها و حتی محیط اطرافمان هم روی آن ها تاثیر زیادی دارند. اقتصاددان های رفتاری، برخلاف اقتصاددان های سنتی، قبول دارند که ما آدم ها «کژ رفتاری» داریم؛ یعنی رفتارهایی از ما سر می زند که با پیش بینی های مدل های عقلانی اقتصاد همخوانی ندارد. اما نکته اینجاست که این کژ رفتاری ها، اتفاقی و تصادفی نیستند؛ آن ها الگوهای قابل پیش بینی دارند و می توانیم با شناخت این الگوها، تصمیمات هوشمندانه تری بگیریم.
«کژ رفتاری» چیست؟ انحرافات قابل مشاهده از پیش بینی های مدل های اقتصاد سنتی
عنوان کتاب «کژ رفتاری» (Misbehaving) خودش گویای همه چیز است. تیلر معتقد است که ما آدم ها، در اقتصاد، اغلب «بد رفتار» می کنیم یا بهتر است بگوییم «کژ رفتار» می کنیم. منظور او از کژ رفتاری، نه رفتارهای بد یا ناپسند اخلاقی، بلکه انحرافاتی است که از مدل «انسان اقتصادی عقلانی» دیده می شود. مثلاً وقتی یک آدم عقلانی باید همیشه به فکر سود حداکثری باشد، ما گاهی اوقات به خاطر حس انصاف، یا ترس از ضرر، از سود بیشتر چشم پوشی می کنیم. اینها همان چیزهایی هستند که تیلر به آن ها «عوامل ظاهراً بی ربط» می گوید، ولی در واقع تأثیرات بزرگی روی زندگی اقتصادی ما دارند.
از اقتصاددانان تا انسان های واقعی: تفاوت دیدگاه ها و لزوم درک روانشناسی
برای دهه ها، اقتصاددان ها روی مدل هایی کار می کردند که فرض می کردند همه ما مثل روبات های فوق العاده باهوش، فقط بر اساس منطق مطلق عمل می کنیم. اگر قیمت یک کالا بالا برود، مصرفش کم می شود؛ اگر دستمزد بیشتر باشد، بیشتر کار می کنیم. همه چیز مثل یک معادله ریاضی دقیق بود. اما تیلر و همکارانش فهمیدند که این قضیه این قدرها هم ساده نیست. آن ها دیدند که آدم ها، گاهی وقت ها به دلایلی که در مدل های اقتصادی جایی نداشت، تصمیمات متفاوتی می گیرند. مثلاً چرا بعضی ها برای خرید بلیط کنسرت کلی پول اضافه می دهند، در حالی که می توانند صبر کنند و شاید قیمت ها پایین بیایند؟ یا چرا وقتی یک چیزی را داریم، ارزشش برایمان بیشتر می شود؟ اینجاست که روانشناسی پا به میدان می گذارد و به اقتصاد کمک می کند تا به جای سر و کله زدن با انسان های خیالی، با «انسان های واقعی» کار کند.
سفری در ذهن انسان اقتصادی: مفاهیم بنیادین کتاب
ریچارد تیلر در کتاب «کژ رفتاری» با مثال های عینی و جذاب، پرده از روی چند مفهوم کلیدی برمی دارد که نشان می دهند چطور ذهن ما در تصمیم گیری های اقتصادی ما نقش بازی می کند. این ها همان «کژ رفتاری هایی» هستند که زندگی واقعی ما را از مدل های خشک و خالی اقتصاد سنتی متمایز می کنند.
عوامل ظاهراً بی ربط: چگونه جزئیات کوچک و غیرمنطقی بر تصمیمات بزرگ تاثیر می گذارند؟
حتماً برایتان پیش آمده که یک تصمیم بزرگ مالی گرفته اید، اما بعداً فهمیده اید که یک چیز کوچک و به ظاهر بی اهمیت، روی تصمیم شما تاثیر گذاشته است. تیلر به این ها می گوید «عوامل ظاهراً بی ربط». این ها چیزهایی هستند که طبق منطق اقتصادی نباید روی انتخاب ما اثر بگذارند، اما می گذارند. مثلاً فرض کنید می خواهید یک ماشین بخرید. قیمت، مصرف سوخت، و امکانات برایتان مهم است. اما شاید رنگ ماشین یا حتی اینکه فروشنده چقدر خوش برخورد بوده، ناخودآگاه روی تصمیم نهایی شما اثر بگذارد. اینجاست که می فهمیم مغز ما پیچیده تر از آن چیزی است که فکر می کنیم و گاهی جزئیات کوچیک، تصمیمات بزرگ را به سمت و سوی دیگری می برند.
اثر داشته (Endowment Effect): چرا چیزی که متعلق به ماست، برایمان ارزشمندتر می شود؟
یکی از معروف ترین مثال های تیلر برای توضیح «اثر داشته» همان «لیوان معروف» است. او در کلاسش یک لیوان را به یک دانشجو می دهد و از او می خواهد که قیمت فروش آن را بگوید. بعد از دانشجوی کناری می پرسد که حاضر است برای خرید آن لیوان چقدر پول بدهد. در کمال تعجب، قیمت فروش که دانشجو تعیین می کرد، همیشه خیلی بالاتر از قیمتی بود که دیگری حاضر بود بپردازد! این یعنی وقتی یک چیزی متعلق به ما می شود، حتی اگر فقط چند دقیقه مالک آن باشیم، ارزشش در ذهن ما به طرز عجیبی بالا می رود. انگار یک حس مالکیت ناخودآگاه باعث می شود از چیزی که داریم، بیشتر محافظت کنیم و حاضر نباشیم به راحتی از آن دل بکنیم. این اثر، در بازارهای مالی هم خودش را نشان می دهد؛ مثلاً سرمایه گذاران به راحتی سهام هایی که دارند را نمی فروشند، حتی اگر وقتش رسیده باشد.
حسابداری ذهنی (Mental Accounting): روشی که افراد برای دسته بندی و تخصیص پول در ذهنشان به کار می برند و تاثیر آن بر خرج کردن و پس انداز
آیا تا به حال پول هایتان را در ذهن خودتان به خانه های مختلفی تقسیم کرده اید؟ مثلاً بگویید این پول برای تفریح است، این یکی برای اجاره خانه، و آن یکی برای پس انداز؟ تیلر به این می گوید «حسابداری ذهنی». ما اغلب پول را با برچسب های ذهنی مختلف دسته بندی می کنیم، حتی اگر همه آن پول، ارزش یکسانی داشته باشد. مثلاً فرض کنید ۱ میلیون تومان حقوق گرفته اید و ۱ میلیون تومان هم جایزه برنده شده اید. خیلی ها پول جایزه را راحت تر خرج می کنند، چون در ذهنشان آن را به عنوان «پول اضافی» دسته بندی کرده اند، در حالی که پول حقوق را برای «هزینه های ضروری» نگه می دارند. این نوع دسته بندی ذهنی، باعث می شود گاهی در یک بخش زیاده روی کنیم و در بخش دیگر خسیس باشیم، بدون اینکه منطق مالی پشت آن باشد.
خودمهاری و مدل برنامه ریز-اجراکننده (Self-Control & Planner-Doer): کشمکش درونی انسان میان اهداف بلندمدت و لذت های کوتاه مدت
همه مان این کشمکش را تجربه کرده ایم: از یک طرف می خواهیم برای آینده پس انداز کنیم (برنامه ریز) و از طرف دیگر، همین الان دلمان می خواهد آن کفش گران قیمت را بخریم (اجراکننده)! تیلر در مدل «برنامه ریز-اجراکننده» توضیح می دهد که ذهن ما دو بخش دارد: «برنامه ریز» که به فکر اهداف بلندمدت است (مثل رژیم گرفتن یا پس انداز برای بازنشستگی) و «اجراکننده» که فقط به فکر لذت های لحظه ای است. مشکل اینجاست که «اجراکننده» همیشه قوی تر است و اغلب ما را به سمت تصمیماتی سوق می دهد که با اهداف بلندمدتمان در تضادند. به همین خاطر است که رژیم گرفتن سخت است یا پس انداز کردن پول به این سادگی ها نیست. شناخت این کشمکش درونی به ما کمک می کند تا راهکارهایی برای تقویت «برنامه ریز» و کنترل «اجراکننده» پیدا کنیم.
انصاف و عدالت در اقتصاد (Fairness): چگونه درک ما از منصفانه بودن قیمت ها و معاملات، بر رفتار اقتصادی ما تاثیر می گذارد؟
شاید فکر کنید قیمت گذاری فقط بر اساس عرضه و تقاضاست، اما در واقع «حس انصاف» ما هم نقش بزرگی بازی می کند. تیلر این موضوع را با مثال معروف «بیل برف روبی» توضیح می دهد. فرض کنید در یک روز برفی شدید، قیمت بیل برف روبی ناگهان از ۱۵ دلار به ۲۰ دلار افزایش پیدا می کند. از نظر یک اقتصاددان سنتی، این کاملاً منطقی است: تقاضا زیاد شده، پس قیمت هم بالا می رود. اما مردم عادی این کار را «غیرمنصفانه» می دانند و از فروشنده عصبانی می شوند. تیلر با نظرسنجی هایی نشان می دهد که ما آدم ها، حتی اگر منطقی به نظر نرسد، رفتارهای تجاری را بر اساس «انصاف» قضاوت می کنیم و این قضاوت بر تصمیمات خرید ما تاثیر می گذارد. فروشنده ای که در شرایط بحرانی قیمت ها را بالا می برد، شاید در کوتاه مدت سود کند، اما در بلندمدت مشتری هایش را از دست می دهد، چون حس انصاف آن ها جریحه دار شده است.
«احتمالاً شما هم فکر می کنید افزایش قیمت بیل برف روبی در شرایط بحرانی، منصفانه نیست؛ امّا اقتصاددان های سنتی معتقدند که این دقیقاً همان چیزی است که اتفاق می افتد و باید اتفاق بیفتد. این می تواند سؤال امتحانی دانش آموزان رشته اقتصاد باشد: «تعداد مشخصی بیل برف روبی وجود دارد و با افزایش ناگهانی تقاضا روبرو می شویم. آیا قیمت تغییر می کند؟» از نگاه اقتصاد سنتی، پاسخ درست این است که قیمت بیل به اندازه کافی بالا برود.»
داستان شکل گیری یک علم: سفر شخصی ریچارد تیلر
اقتصاد رفتاری، مثل خیلی از علوم جدید، یک شبه به وجود نیامده است. این علم حاصل سال ها مشاهدات دقیق، کنجکاوی های بی پایان، و البته سر و کله زدن با دیدگاه های سنتی و جا افتاده بود. ریچارد تیلر در «کژ رفتاری»، این سفر پر پیچ و خم را با جزئیات و از زاویه دید شخصی خودش روایت می کند.
جرقه های اولیه: مشاهدات شخصی تیلر و اولین سوالاتش درباره نقص مدل های اقتصادی
ماجرای تیلر از مشاهدات ساده روزمره خودش شروع شد. او به این فکر افتاده بود که چرا دوستانش، با وجود اینکه تحصیل کرده و باهوش بودند، در تصمیمات مالی شان گاهی رفتارهای عجیب و غریبی از خودشان نشان می دهند. مثلاً چرا بعضی ها برای پس انداز مشکل دارند، اما وقتی یک پول غیرمنتظره به دستشان می رسد، آن را بی ملاحظه خرج می کنند؟ یا چرا وقتی یک بلیط کنسرت را از دست می دهند، حس بدی به آن ها دست می دهد، حتی اگر ارزش بلیط کم باشد؟ این سؤالات کوچک، مثل جرقه هایی بودند که در ذهن تیلر روشن شدند و او را وادار کردند به مدل های اقتصادی سنتی، با دیده شک و تردید نگاه کند.
همکاری با پیشگامان: دنیل کانمن و آموس تورسکی، معماران نظریه چشم انداز
نقطه عطف سفر علمی تیلر، آشنایی و همکاری او با دو روانشناس برجسته، دنیل کانمن و آموس تورسکی بود. این دو نابغه، تئوری معروف «چشم انداز» (Prospect Theory) را ارائه کرده بودند که نشان می داد انسان ها چطور در موقعیت های ریسکی تصمیم می گیرند و چطور ترس از ضرر، برایشان قوی تر از امید به سود است. کار آن ها برای تیلر مثل یک راهنما بود. او دید که این تئوری ها، توضیح می دهند چرا آدم ها کژ رفتاری می کنند و چرا منطق محض، همیشه حاکم نیست. این همکاری ها، پایه و اساس نظری اقتصاد رفتاری را ساخت و نشان داد که روانشناسی و اقتصاد می توانند دست به دست هم بدهند تا دیدگاه کامل تری از رفتار انسان ارائه دهند.
چالش ها و مقاومت ها: روایت تیلر از نبردهای فکری با اقتصاددانان سنتی
مسیر تیلر اصلاً هموار نبود. او خودش می گوید که سال های زیادی را صرف قانع کردن اقتصاددانان سنتی کرد که مدل هایشان ناقص است و باید روانشناسی را هم وارد معادلاتشان کنند. خیلی از اقتصاددان ها، به تمسخر ایده های او می پرداختند و می گفتند که رفتار غیرمنطقی انسان ها، فقط «نویز» یا همان «پارازیت» است و نمی تواند پایه ای برای علم اقتصاد باشد. تیلر در کتابش با جزئیات و شوخ طبعی، از این نبردها و بحث های داغ در کنفرانس ها و دانشگاه ها می گوید. اما او تسلیم نشد و کم کم، با ارائه مثال های ملموس و شواهد قوی، توانست دیدگاه هایش را جا بیندازد و جایگاه اقتصاد رفتاری را در میان علوم تثبیت کند.
مالیه رفتاری (Behavioral Finance): چگونه اقتصاد رفتاری، انقلابی در درک بازارهای مالی ایجاد کرد؟
یکی از مهم ترین زمینه هایی که اقتصاد رفتاری در آن انقلاب به پا کرد، «مالیه رفتاری» بود. قبل از این، بازارهای مالی را کاملاً منطقی می دانستند و می گفتند قیمت ها همیشه منعکس کننده اطلاعات کامل اند. اما مالیه رفتاری نشان داد که سوگیری های شناختی انسان ها، می توانند روی تصمیمات سرمایه گذاران و در نتیجه روی نوسانات بازار تاثیر بگذارند. مثلاً پدیده هایی مثل «واکنش بیش از حد بازار» (Overreaction) به اخبار خوب یا بد، یا تشکیل «حباب های اقتصادی» که ناگهان می ترکند، دیگر فقط اتفاقات تصادفی نبودند؛ بلکه می شد آن ها را با تئوری های اقتصاد رفتاری توضیح داد. این علم کمک کرد تا بفهمیم چرا سرمایه گذاران گاهی از روی ترس یا طمع، تصمیمات غیرمنطقی می گیرند و چطور این تصمیمات، کل بازار را تحت تاثیر قرار می دهند.
تاثیر بر دنیای واقعی: از شیکاگو تا سیاست گذاری و سقلمه (Nudge)
ایده های تیلر فقط در حد تئوری نماندند. آن ها کم کم از دانشگاه ها (به خصوص دانشگاه شیکاگو که تیلر در آن تدریس می کرد) فراتر رفتند و وارد دنیای واقعی شدند. یکی از مهم ترین کاربردهای عملی این ایده ها، مفهوم «سقلمه» (Nudge) بود که تیلر با همکارش کاس سانستین در کتاب دیگری به همین نام مطرح کردند. سقلمه به معنی طراحی هوشمندانه محیط به گونه ای است که افراد را بدون اجبار، به سمت تصمیمات بهتر سوق می دهد. مثلاً اگر می خواهیم مردم بیشتر پس انداز کنند، به جای اینکه اجبارشان کنیم، سیستم را طوری طراحی کنیم که پس انداز به صورت پیش فرض فعال باشد، مگر اینکه خودشان آن را غیرفعال کنند. این ایده، تاثیر زیادی روی سیاست گذاری عمومی در دولت ها و حتی در کسب وکارها گذاشت و نشان داد که درک «کژ رفتاری ها» می تواند به ما کمک کند زندگی بهتر و هوشمندانه تری داشته باشیم.
کاربردها و پیامدهای کژ رفتاری در زندگی امروز
کتاب «کژ رفتاری» فقط یک کتاب آکادمیک و تئوری نیست؛ بلکه پر از درس های عملی است که می توانند زندگی روزمره ما را متحول کنند. درک مفاهیمی که ریچارد تیلر مطرح کرده، به ما کمک می کند تا هم خودمان تصمیمات بهتری بگیریم و هم دنیای اطرافمان را بهتر بشناسیم.
تصمیم گیری های شخصی: بهبود مدیریت مالی، انتخاب های سلامت و سبک زندگی
اولین و شاید مهم ترین کاربرد اقتصاد رفتاری، در زندگی شخصی خودمان است. وقتی متوجه می شویم که سوگیری های شناختی چطور روی ما تاثیر می گذارند، می توانیم آگاهانه تر عمل کنیم. مثلاً اگر می دانیم که «حسابداری ذهنی» باعث می شود پول جایزه را راحت تر از پول حقوق خرج کنیم، می توانیم جلوی این وسوسه را بگیریم و آن را برای اهداف مهم تری پس انداز کنیم. یا وقتی می فهمیم کشمکش بین «برنامه ریز» و «اجراکننده» چطور کار می کند، می توانیم برای رژیم غذایی، ترک سیگار یا شروع ورزش، استراتژی های بهتری بچینیم. به جای اینکه خودمان را سرزنش کنیم که چرا منطقی نیستیم، می توانیم با شناخت این نقص ها، برایشان راه حل پیدا کنیم و زندگی مالی و شخصی سالم تری داشته باشیم.
بازاریابی و کسب وکار: طراحی محصولات، قیمت گذاری و استراتژی های فروش با درک بهتر رفتار مشتری
برای صاحبان کسب وکار و بازاریابان، «کژ رفتاری» یک گنجینه واقعی است. با درک اینکه مشتریان چگونه تصمیم می گیرند، می توانند محصولات را بهتر طراحی کنند، قیمت گذاری هوشمندانه تری داشته باشند و استراتژی های فروش موثرتری بچینند. مثلاً، با استفاده از «اثر داشته»، می توانند به مشتریان این امکان را بدهند که محصول را برای مدتی امتحان کنند تا حس مالکیت در آن ها ایجاد شود و احتمال خرید بیشتر شود. یا با درک «حس انصاف»، می توانند قیمت ها را به گونه ای تعیین کنند که برای مشتریان قابل قبول باشد و اعتماد آن ها را جلب کنند، حتی اگر از نظر تئوری می توانستند قیمت بالاتری را تحمیل کنند. شناخت «حسابداری ذهنی» مشتریان هم کمک می کند تا پیشنهادات و بسته بندی های محصول را طوری طراحی کنند که با دسته بندی های ذهنی آن ها هم خوانی داشته باشد.
سیاست گذاری عمومی: طراحی مداخلات هوشمندانه برای بهبود رفاه عمومی بدون اجبار
مفهوم «سقلمه» که از دل اقتصاد رفتاری بیرون آمد، تاثیر شگرفی بر سیاست گذاری عمومی گذاشت. دولت ها متوجه شدند که به جای وضع قوانین سختگیرانه یا تحمیل مالیات های سنگین، می توانند با طراحی های هوشمندانه، مردم را به سمت رفتارهای مثبت سوق دهند. مثلاً برای افزایش نرخ پس انداز بازنشستگی، می توانند به جای اجبار، سیستم را طوری تنظیم کنند که مشارکت در طرح های پس انداز به صورت خودکار باشد، مگر اینکه شهروندان خودشان انتخاب کنند که شرکت نکنند. یا برای تشویق مردم به اهدای عضو، به جای اینکه از آن ها بخواهند فرم های پیچیده ای را پر کنند، فرض کنند همه اهداکننده هستند مگر اینکه خلافش را اعلام کنند. این رویکرد، به دولت ها کمک می کند تا با کمترین هزینه و بدون محدود کردن آزادی انتخاب، رفاه عمومی را بهبود بخشند.
اهمیت تاریخی کتاب: چگونه کژ رفتاری دیدگاه ما به اقتصاد و انسان را متحول کرد
«کژ رفتاری» فقط یک کتاب نیست، یک نقطه عطف در تاریخ علم اقتصاد است. این کتاب، همراه با آثار دنیل کانمن و آموس تورسکی، راه را برای انقلابی در درک ما از تصمیم گیری هموار کرد. این کتاب نشان داد که اقتصاد دیگر نمی تواند خود را از روانشناسی جدا بداند و برای درک واقعی رفتار انسان، باید به درون ذهن او سفر کرد. تیلر با نثر روایی و جذابش، این مفاهیم پیچیده را برای عموم مردم قابل دسترس کرد و باعث شد که تعداد زیادی از پژوهشگران، دانشجویان و حتی افراد عادی، به این حوزه علاقه مند شوند. تأثیر این کتاب چنان گسترده بود که امروزه اقتصاد رفتاری نه تنها یک رشته دانشگاهی معتبر است، بلکه به ابزاری قدرتمند در کسب وکار، سیاست گذاری و حتی زندگی شخصی تبدیل شده است.
نقاط قوت و نقدهای کتاب (از دیدگاه تحلیلی)
همانند هر اثر برجسته دیگری، کتاب «کژ رفتاری» ریچارد تیلر هم نقاط قوت بی شماری دارد و هم می تواند مورد نقدهایی قرار گیرد. یک نگاه تحلیلی به این اثر، به ما کمک می کند تا ارزش واقعی آن را بهتر درک کنیم و از خواندن آن حداکثر بهره را ببریم.
نقاط قوت: نثر جذاب و روایی، مثال های عملی و ملموس، عمق درک مفاهیم روانشناختی، اهمیت تاریخی در شکل گیری یک علم
از مهم ترین نقاط قوت این کتاب، نثر فوق العاده جذاب و روایی آن است. تیلر، یک اقتصاددان است، اما طوری می نویسد که انگار در حال شنیدن یک داستان هیجان انگیز هستید، نه یک درس اقتصاد. شوخ طبعی و صداقت او در بیان چالش هایش با اقتصاددانان سنتی، خواننده را به خود جذب می کند. مثال های عملی و ملموس، از دیگر ویژگی های برجسته کتاب است. از لیوان معروفش در کلاس درس گرفته تا داستان بیل برف روبی در برف سنگین، همه مفاهیم پیچیده را به ساده ترین شکل ممکن توضیح می دهند و آن ها را در ذهن خواننده ماندگار می کنند. این رویکرد، فهم مفاهیم روانشناختی دشوار را هم برای خواننده آسان می کند. علاوه بر این، عمق درک تیلر از مفاهیم روانشناختی و ارتباط آن ها با اقتصاد، نشان دهنده تخصص او در هر دو حوزه است. او فقط تئوری ها را معرفی نمی کند، بلکه ریشه های آن ها را در رفتار انسانی نشان می دهد. در نهایت، اهمیت تاریخی این کتاب در شکل گیری و تثبیت علم اقتصاد رفتاری غیرقابل انکار است. «کژ رفتاری» نه تنها یک شرح حال شخصی از زندگی علمی تیلر است، بلکه نقشه راهی برای نسلی از پژوهشگران شد که می خواستند انسان واقعی را در مدل های اقتصادی جای دهند. این کتاب، مسیر را برای دریافت جایزه نوبل توسط خود تیلر هموار کرد و تأثیر ماندگاری بر رشته اقتصاد گذاشت.
«کتاب کژ رفتاری: داستان شکل گیری اقتصاد رفتاری (Misbehaving: the making of behavioral economics) با تکیه بر ادبیاتی روایی، دوری از زبان پیچیده و نامفهوم، به کارگیری مثال هایی عینی و البته شوخ طبعی نویسنده، سعی دارد مخاطبان را صرف نظر از میزان آشنایی اولیه شان با علم اقتصاد، به خود جذب کند.»
نقدها و ملاحظات: آیا کتاب بیش از حد بر تجربیات شخصی نویسنده متمرکز است؟
با وجود تمام نقاط قوت، بعضی ها ممکن است نقدهایی هم به این کتاب داشته باشند. یکی از این نقدها می تواند این باشد که آیا کتاب بیش از حد بر تجربیات شخصی نویسنده متمرکز است؟ بله، تیلر بخش قابل توجهی از کتاب را به روایت شخصی خودش از شکل گیری اقتصاد رفتاری، بحث ها و چالش هایش با اساتید و همکاران اختصاص می دهد. این جنبه روایی، همانطور که گفتیم، یکی از نقاط قوت کتاب است و باعث جذابیت آن می شود. اما برای برخی خوانندگانی که شاید به دنبال یک رویکرد کاملاً خشک و آکادمیک باشند و بیشتر علاقه مند به نظریه های محض هستند تا داستان های شخصی، ممکن است این میزان از روایت شخصی کمی بیش از حد به نظر برسد. البته باید توجه داشت که این رویکرد، انتخاب آگاهانه نویسنده برای انسانی تر کردن و قابل فهم تر کردن مفاهیم بوده است و به اعتبار علمی کتاب لطمه ای نمی زند، بلکه آن را برای مخاطبان گسترده تری جذاب می کند.
یک نقد دیگر که شاید مطرح شود، این است که با وجود مثال های متعدد، گاهی عمق روانشناختی برخی مباحث می تواند بیشتر باشد. البته این نکته بیشتر به هدف کتاب بازمی گردد که قرار است یک معرفی جامع و داستانی باشد تا یک رساله دانشگاهی عمیقاً روانشناختی. در مجموع، هر چند ممکن است این نقدها وارد باشند، اما آن ها به هیچ وجه از ارزش کلی و تاثیرگذاری این کتاب نمی کاهند.
نتیجه گیری: چرا خواندن کژ رفتاری همچنان ضروری است؟
خب، تا اینجا با هم سفری هیجان انگیز به دنیای «کژ رفتاری» و علم اقتصاد رفتاری داشتیم. دیدیم که ریچارد تیلر چطور با نگاهی متفاوت به انسان و تصمیماتش، پایه های یک علم جدید را بنا نهاد و به ما نشان داد که انسان اقتصادی عقلانی، بیشتر یک آرزوست تا واقعیت. فهمیدیم که چطور سوگیری های ذهنی مثل «اثر داشته»، «حسابداری ذهنی» و کشمکش «برنامه ریز و اجراکننده»، روی تک تک تصمیمات ما تاثیر می گذارند.
درک این مفاهیم، مثل داشتن یک عینک جدید است که به ما کمک می کند دنیا را واضح تر ببینیم. دیگر وقتی یک تصمیم عجیب و غریب می گیریم، خودمان را سرزنش نمی کنیم، بلکه می دانیم این یک «کژ رفتاری» قابل پیش بینی است و می توانیم با شناخت آن، برای آینده تصمیمات بهتری بگیریم. این کتاب به ما یاد می دهد که هوشمندانه زندگی کنیم، نه فقط منطقی. این دانش نه تنها برای دانشجویان اقتصاد و روانشناسی، بلکه برای هر کسی که می خواهد رفتار خودش و دیگران را بهتر درک کند، حیاتی است.
ریچارد تیلر با «کژ رفتاری»، فقط یک کتاب ننوشت؛ او دیدگاه ما به اقتصاد، به انسان و به خودمان را متحول کرد. این کتاب یک یادآوری قدرتمند است که ما آدم ها، موجوداتی پیچیده تر از صرفاً اعداد و ارقام هستیم و درک همین پیچیدگی هاست که ما را به سمت تصمیمات بهتر و زندگی هوشمندانه تر هدایت می کند. پس اگر به دنبال فهم عمیق تری از چراهای رفتار انسانی و اقتصادی هستید، «کژ رفتاری» را از دست ندهید.
منابع و مطالعه بیشتر
اگر از خواندن این خلاصه لذت بردید و مشتاق شدید که بیشتر در مورد مفاهیم اقتصاد رفتاری و آثار ریچارد تیلر بدانید، منابع زیر می توانند برایتان مفید باشند:
- کتاب اصلی: کژ رفتاری: داستان شکل گیری اقتصاد رفتاری (Misbehaving: The Making of Behavioral Economics) – نویسنده: ریچارد تیلر. این کتاب در حال حاضر با چندین ترجمه فارسی در بازار کتاب ایران موجود است و می توانید آن را از کتابفروشی ها یا پلتفرم های کتاب الکترونیکی معتبر تهیه کنید.
- کتاب سقلمه (Nudge: Improving Decisions About Health, Wealth, and Happiness) – نویسندگان: ریچارد تیلر و کاس سانستین. این کتاب به طور عمیق تری به مفهوم سقلمه و کاربردهای آن در سیاست گذاری و زندگی روزمره می پردازد.
- معرفی سایر آثار مرتبط ریچارد تیلر: برای علاقه مندان به مباحث تخصصی تر مالی رفتاری، مقالات و پژوهش های علمی تیلر در ژورنال های معتبر اقتصادی نیز قابل دسترسی است.
- کتاب های دیگر در حوزه اقتصاد رفتاری:
- تفکر، سریع و آهسته (Thinking, Fast and Slow) – نویسنده: دنیل کانمن. این کتاب که توسط همکار و منتور تیلر نوشته شده، مرجع اصلی برای نظریه چشم انداز و سوگیری های شناختی است.
- اقتصاد رفتاری: مبانی و کاربردها – نوشته های آکادمیک در این زمینه برای عمیق تر شدن در مفاهیم تئوریک.