فاعل در رابطه چیست؟
فاعل در رابطه، در ساده ترین تعریف، به کسی گفته می شود که در یک رابطه جنسی، نقش دخول کننده رو به عهده می گیره، چه مقعدی و چه دهانی. اما این فقط ظاهر ماجراست و این اصطلاح، مثل خیلی چیزهای دیگه در روابط انسانی، ابعاد عمیق تر و پیچیده تری هم داره که به هویت، ترجیحات و حتی فرهنگ ما گره خورده.
تاحالا شده به این فکر کنی که توی یک رابطه جنسی یا عاطفی، نقش های مختلف چقدر می تونن متنوع باشن؟ خب، اصطلاحاتی مثل فاعل، مفعول و سوئیچ دقیقاً همین تنوع رو نشون میدن. این مفاهیم فقط به پوزیشن های فیزیکی توی سکس محدود نمی شن، بلکه می تونن بخشی از هویت جنسی و عاطفی یک فرد هم باشن. درک درست این اصطلاحات به ما کمک می کنه تا روابط سالم تر و محترمانه تری داشته باشیم و بتونیم همدیگه رو بهتر درک کنیم، فارغ از هر برچسبی. توی این مقاله می خوایم یک سفر عمیق به دنیای این نقش ها داشته باشیم و همه چیز رو بی طرفانه و خودمونی برات توضیح بدیم.
تعاریف پایه: نقش های کلیدی در رابطه
برای شروع، بریم سراغ تعاریف اصلی. دونستن این ها مثل داشتن نقشه راهه تا بتونیم توی این بحث پیچیده گلیم خودمون رو از آب بکشیم بیرون.
فاعل (Top) چیست؟
وقتی می گیم فاعل، اولین چیزی که به ذهن خیلی ها میرسه، همون نقشیه که در طول یک عمل جنسی، عمل دخول رو انجام میده. حالا این دخول می تونه مقعدی باشه یا دهانی. معمولاً این اصطلاح در مورد مردان همجنس گرا و دوجنس گرا بیشتر به کار میره.
ولی صبر کن! فاعل بودن فقط به یه عمل جنسی خاص محدود نمیشه. گاهی وقتا این واژه نشون دهنده یک ترجیح پایدارتر یا حتی یک هویت برای فرده. یعنی ممکنه کسی همیشه و با هر شریکی دوست داشته باشه نقش فاعل رو داشته باشه. به این آدم ها میگن کاملاً فاعل (Pure Top). اما یه عده دیگه هم هستن که ترجیحشون فاعل بودنه، اما بعضی وقت ها ممکنه دوست داشته باشن نقش مفعول رو هم تجربه کنن. به این گروه میگن معمولاً فاعل (Top-preferred/Versatile Top).
نقش فاعل فقط به دخول فیزیکی محدود نمیشه؛ توی روابط همجنس گرا و دوجنس گرا، فاعل ممکنه نقش فعال تر و حتی «پیش برنده» رابطه رو به عهده بگیره، مثلاً در تصمیم گیری ها یا برنامه ریزی ها. البته این به این معنی نیست که مفعول منفعل و بی نقشه، نه، فقط دینامیک رابطه به شکلیه که یکی بیشتر تمایل به گرفتن ابتکار عمل داره.
مثلاً تصور کن توی یک رابطه، فاعل می تونه کسی باشه که پارتنرش رو به پوزیشن سگی قرار میده و از پشت دخول رو انجام میده. یا توی یک پوزیشن دیگه، شریکش روی پشت دراز کشیده و پاهاش رو روی شانه های فاعل گذاشته و فاعل کار خودش رو می کنه. این ها فقط چندتا مثال ساده اس.
مفعول (Bottom) چیست؟
حالا بریم سراغ مفعول. مفعول دقیقاً برعکس فاعله؛ یعنی فردی که در طول رابطه جنسی، دخول (مقعدی یا دهانی) رو دریافت می کنه. این نقش هم، مثل فاعل، بیشتر در روابط مردان همجنس گرا و دوجنس گرا استفاده میشه.
همون طور که فاعل چند نوع داشت، مفعول هم همین طوره. اگه کسی همیشه و بدون استثنا دوست داشته باشه نقش مفعول رو داشته باشه، بهش میگن کاملاً مفعول (Pure Bottom). اما بعضی ها هم هستن که معمولاً دوست دارن مفعول باشن، ولی خب گاهی وقتا هم از فاعل بودن لذت می برن. این دسته رو صدا می زنن معمولاً مفعول (Bottom-preferred/Versatile Bottom).
نقش مفعول هم فقط به جنبه فیزیکی ختم نمیشه. توی بعضی روابط، مفعول ممکنه کسی باشه که از کنترل شدن یا تسلیم شدن در برابر شریکش لذت می بره. این اصلا به معنی ضعف نیست، بلکه یه انتخابه و می تونه خیلی لذت بخش باشه. مفعول بودن نشونه ای از زنانه بودن یا ضعف نیست؛ این یه ترجیح جنسیه که کاملاً طبیعی و معتبره.
مثلاً، توی همون پوزیشن سگی که گفتیم، شریکی که روی زانوها و آرنج هاش قرار گرفته و دخول رو دریافت می کنه، نقش مفعول رو داره. یا در یک پوزیشن دیگه، مفعول ممکنه روی شکم دراز کشیده و باسنش رو به بالا خم کرده باشه تا فاعل بتونه دخول رو انجام بده. باز هم تأکید می کنم، این ها فقط مثال هستن.
سوئیچ (Switch) یا دوطرفه (Versatile) چیست؟
حالا می رسیم به یه دسته جذاب و انعطاف پذیر: سوئیچ یا دوطرفه. این افراد کسایی هستن که نه تنها از هر دو نقش فاعل و مفعول لذت می برن، بلکه می تونن توی یک رابطه یا حتی در طول یک سکس، بین این دو نقش جابجا بشن. یعنی امروز فاعل باشن، فردا مفعول، یا حتی توی یه سکس، اول فاعل باشن و بعد مفعول بشن. واقعاً عالیه، نه؟
اهمیت سوئیچ بودن توی انعطاف پذیری و سازگاریه. این افراد معمولاً می تونن رابطه رو متنوع تر و هیجان انگیزتر کنن، چون به خودشون اجازه میدن تا هر دو جنبه لذت جنسی رو تجربه کنن. این نقش نشون میده که هویت جنسی ما ثابت و یکدست نیست و می تونه خیلی پویا و سیال باشه.
اصطلاح ورساتایل یا منعطف هم همون معنای سوئیچ رو میده و گاهی به جای هم استفاده میشن. در واقع، این ها نشون دهنده آزادی عمل و انتخاب بیشتر توی روابط هستن.
نقش سافت یا کنار (Side/Soft) چیست؟
یه نقش دیگه هم هست که کمتر شناخته شده، اما به همون اندازه مهمه: سافت یا کنار. این اصطلاح برای افرادی به کار میره که تمرکزشون روی فعالیت های جنسیه که لزوماً شامل دخول نمیشه. یعنی ممکنه از سکس دهانی، لمس کردن، بوسیدن، مالش دادن و انواع دیگه صمیمیت فیزیکی لذت ببرن و لزوماً دنبال دخول نباشن.
این نقش تأکید زیادی روی صمیمیت، ارتباط عاطفی و لذت های حسی داره. سافت بودن اصلاً به معنی کمتر بودن یا کامل نبودن نیست؛ بلکه نشون دهنده طیف وسیعی از تجربیات جنسیه که می تونه برای خیلی ها بسیار ارضاکننده باشه. این افراد می تونن یک رابطه عمیق و پر از عشق رو تجربه کنن، بدون اینکه لازم باشه به سمت دخول برن.
نقش ها فراتر از سکس: ابعاد هویتی و روانشناختی
همون طور که قبلاً هم اشاره کردم، فاعل، مفعول یا سوئیچ بودن فقط به پوزیشن های توی رختخواب خلاصه نمیشه. این ها می تونن بخشی عمیق از هویت شخصی یک فرد و حتی اولویت های عاطفی و جنسی اش باشن. این نقش ها می تونن توی انتخاب شریک زندگی، نوع ارتباطی که فرد دنبالشه و حتی دینامیک قدرت و ارتباطات غیرکلامی توی رابطه، تأثیر زیادی بذارن.
بعضی ها از همون اول می دونن که ترجیحشون چیه و این ترجیح براشون خیلی مهمه. مثلاً ممکنه یک فاعل فقط دنبال یک مفعول باشه و برعکس. این ترجیحات نقش مهمی توی سازگاری بلندمدت یک رابطه دارن. وقتی شریک ها از نظر نقشی با هم سازگار باشن یا حداقل نسبت به ترجیحات هم آگاه و محترم باشن، رابطه خیلی راحت تر و رضایت بخش تر پیش میره.
گاهی اوقات، این نقش ها می تونن احساسات پیچیده ای مثل قدرت، آسیب پذیری، اعتماد و تسلیم رو توی رابطه ایجاد کنن. برای بعضی ها، فاعل بودن حس قدرت و کنترل رو میده، در حالی که برای بعضی دیگه، مفعول بودن حس رها کردن و اعتماد رو به ارمغان میاره. همه این ها جنبه های سالمی از روابط انسانی هستن، به شرطی که با آگاهی، احترام و توافق متقابل همراه باشن.
فاعل، مفعول و BDSM: بررسی همپوشانی و تمایز
اصطلاحات فاعل و مفعول، گاهی اوقات با مفاهیم دیگه هم ترکیب میشن، مثلاً در دنیای BDSM. اگه بخوایم خیلی خلاصه بگیم، BDSM یک طیف گسترده از فعالیت های جنسیه که شامل Bondage و Discipline (اسارت و انضباط)، Dominance و Submission (سلطه گری و سلطه پذیری)، و Sadism و Masochism (سادیسم و مازوخیسم) میشه.
در BDSM، اصطلاحات اصلی Dominant (سلطه گر) و Submissive (سلطه پذیر) هستن. حالا شباهت ها کجان؟ هم توی فاعل/مفعول و هم توی Dom/Sub، بحث کنترل، پذیرش، قدرت و تسلیم مطرحه. یک فاعل ممکنه تمایل به سلطه گری داشته باشه و یک مفعول ممکنه تمایل به سلطه پذیری. اما تفاوت های مهمی هم وجود داره.
نقش های فاعل/مفعول بیشتر به پوزیشن فیزیکی و عمل دخول توی سکس اشاره دارن. یعنی کسی که دخول رو انجام میده فاعله و کسی که دریافت می کنه، مفعول. اما Dom/Sub می تونه شامل طیف وسیعی از بازی های قدرت باشه که لزوماً شامل دخول نمیشه. مثلاً یک Dom ممکنه فقط با دستور دادن یا محدود کردن Sub خودش، احساس قدرت کنه، بدون اینکه نیازی به عمل جنسی خاصی باشه.
یک نکته خیلی مهم توی هر دو زمینه، چه در مورد نقش های فاعل/مفعول و چه در BDSM، مفهوم توافق آگاهانه (Consent) و حد و مرز (Boundaries) هست. بدون رضایت کامل و آگاهانه هر دو طرف، هیچکدوم از این فعالیت ها نباید انجام بشن. هر فردی باید حدود و مرزهای خودش رو بدونه و به شریکش اعلام کنه و شریک هم باید به این مرزها کاملاً احترام بذاره. این اصل، سنگ بنای هر رابطه سالم و لذت بخشیه.
مسائل فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی پیرامون نقش ها
حالا می رسیم به قسمت جذاب و البته گاهی دردناک ماجرا: تأثیر فرهنگ و جامعه روی این نقش ها. متأسفانه، همیشه هم نگاه جامعه به این تنوع نقش ها خوب نبوده و همین باعث شده که بعضی ها با چالش های روانی و اجتماعی روبرو بشن.
شرم مفعول بودن (Bottom Shame): ریشه ها و پیامدها
یکی از مهمترین مسائلی که توی این حوزه مطرح میشه، شرم مفعول بودن یا Bottom Shame هست. این یعنی یک فردی که ترجیح مفعول بودن داره، احساس شرم کنه، فکر کنه این گرایش برای اون عیب و عاره و لایق احترام، عشق و لذت کامل نیست. واقعاً غم انگیزه، نه؟
ریشه های این شرم خیلی عمیقه و معمولاً به هوموفوبیا (همجنس گراهراسی)، نگاه های مردسالارانه و فرهنگ هایی برمی گرده که نقش مفعول رو با زنانه بودن یا ضعف گره می زنن. توی بعضی فرهنگ ها، مفعولیت به معنای بی اراده بودن یا حتی زیر دست بودن تلقی میشه که این خودش بار منفی زیادی داره. متأسفانه، رسانه ها و حتی جوک های عامیانه هم می تونن به این شرم دامن بزنن و این باورهای غلط رو تقویت کنن.
پیامدهای این شرم هم خیلی مخربه. می تونه باعث بشه فرد از خودش متنفر بشه، عزت نفسش پایین بیاد، توی روابط جنسی اش نتونه لذت کامل رو ببره و حتی به مشکلات سلامت روان مثل افسردگی و اضطراب دچار بشه. جامعه و خانواده نقش مهمی توی شکل گیری این شرم دارن. خیلی ها از ترس قضاوت شدن یا برچسب خوردن، ترجیحات واقعی خودشون رو پنهون می کنن و این خودش باعث میشه که هیچ وقت نتونن خودشون باشن و به آرامش برسن.
برای مقابله با شرم مفعول بودن، اول از همه باید خودمون رو بپذیریم. هیچ نقشی ذاتاً شرم آور نیست. این فقط یک ترجیح جنسیه و مثل هر ترجیح دیگه، باید بهش احترام گذاشت. باید باورهای غلط رو کنار بذاریم و به یاد داشته باشیم که ارزش یک انسان به انتخاب ها و هویتش گره خورده، نه به نقشی که توی رختخواب داره. حمایت از همدیگه و ایجاد فضاهای امن و بدون قضاوت هم می تونه خیلی کمک کننده باشه.
نگاه فرهنگی در ایران به نقش های فاعل و مفعول
حالا بیایید کمی عمیق تر به فرهنگ خودمون نگاه کنیم. توی ایران، متأسفانه دیدگاه های سنتی و فاعل سالارانه، تأثیر زیادی روی تعریف مردانگی و شرف گذاشته. شاهین ایقانیان، توی یکی از نقدهایش، به خوبی این موضوع رو تحلیل کرده. اون می گه توی فرهنگ ما، مردی که توی رابطه جنسی با مرد دیگه نقش زنانه داره، مفعول تلقی میشه و این با مفاهیم مردانگی و شرف در تعارضه.
حتی توی ادبیات کلاسیک ما، مثل اشعار مولانا، هم این نگاه تحقیرآمیز دیده میشه. مولانا داستانی رو نقل می کنه از لوطی ای که مرد مخنثی رو برای تمتع جنسی به خونه میاره. وقتی لوطی از خنجر به کمر مخنث تعجب می کنه و می پرسه «این خنجر برای چیست؟»، مخنث جواب میده «برای آنکه هر که با من بد اندیشد، اشکمش بشکافم». اما مولانا در ادامه می گه:
چون که مردی نیست خنجرها چه سود چون نباشد دل ندارد سود خود
چون ز نامردی دل آکنده بود ریش و سبلت موجب خنده بود
از نگاه مولانا، حمل خنجر توسط مرد مخنث، خنده داره، چون از دید او، مردی که مفعول هست، حیثیت و شرفی برای حفظ و دفاع نداره یا اگر مردانگی نباشه، خنجر به کار نمیاد. اینجا مولانا ظاهراً فراموش می کنه که پاسخ مخنث می تونست این باشه: «خنجر برای دفاع در برابر کسی است که به او میلی ندارم و اگر به تو اجازه نزدیک شدن دادم به این معنی نیست که هر کسی خیال کند این فرصت را خواهد یافت.»
این دیدگاه نشون میده که توی اون زمان و متأسفانه تا حدی هنوز هم، نقش جنسی افراد، سهمشون رو از شرافت انسانی تعیین می کرده. این نوع نگاه، می تونه خیلی از معضلات اجتماعی و جنسی امروز ما رو توضیح بده، مثلاً اینکه چرا بعضی از مردان ایرانی به بی قیدی جنسی افتخار می کنن و نگاه تحقیرآمیزی به زنان و همجنس گرایان دارن. این ها همه از همون تقسیم بندی های سنتی و قضاوت گرانه نشأت می گیره.
باید یاد بگیریم از این برچسب ها و قضاوت ها فاصله بگیریم. ارزش واقعی یک انسان به هویتش، انتخاب هاش و ذات انسانی اش برمی گرده، نه به نقشی که توی رابطه جنسی داره. احترام به تنوع انسانی و انتخاب های فردی، راهی برای پیشرفت و همدلی بیشتره.
ارتباط و توافق: سنگ بنای روابط سالم و لذت بخش
تا اینجا حسابی راجع به نقش ها و ابعاد مختلفشون حرف زدیم. حالا می رسیم به مهم ترین بخش: چطور یک رابطه سالم و لذت بخش داشته باشیم؟ جواب سادست: ارتباط و توافق.
اهمیت گفتگو و شفافیت بین شرکای جنسی رو نمیشه نادیده گرفت. اگه می خوایم واقعاً همدیگه رو درک کنیم و از رابطه لذت ببریم، باید بتونیم درباره همه چیز حرف بزنیم، مخصوصاً درباره ترجیحات جنسی و نقش ها. خجالت یا شرم جایی توی یک رابطه سالم نداره.
چطور میشه درباره این ترجیحات صحبت کرد؟ خب، می تونیم با سوالات ساده شروع کنیم: تو توی رابطه جنسی بیشتر از چی لذت می بری؟ یا چه نقشی رو بیشتر دوست داری تجربه کنی؟ یا حتی دوست داری امروز یه چیز جدید رو امتحان کنیم؟. گاهی اوقات، فقط گوش دادن به حرف های شریکمون بدون قضاوت، خودش بهترین راهه. یادت نره، هر رابطه ای، یه مسیر کشف و یادگیریه.
یک نکته خیلی مهم دیگه اینه که نقش ها ثابت نیستن. ممکنه ترجیحات ما در طول زمان یا حتی با شریک های مختلف تغییر کنه. این کاملاً طبیعیه و باید بهش احترام گذاشت. یک سوئیچ می تونه امروز فاعل باشه و فردا مفعول. یک مفعول ممکنه بعد از سال ها، دوست داشته باشه فاعل بودن رو هم امتحان کنه. هیچ قانون سفت و سختی وجود نداره.
و باز هم تأکید می کنم، رضایت مستمر و احترام متقابل به حد و مرزهای شریک، حرف اول رو می زنه. هر زمان که یکی از طرفین احساس ناراحتی یا عدم رضایت کرد، باید بتونه بدون ترس از قضاوت، این رو بیان کنه و رابطه باید بر اساس این احترام متوقف یا تعدیل بشه.
آمار و حقایق (با احتیاط و ذکر منابع)
شاید برات جالب باشه که بدونی توی دنیا، چقدر فاعل، مفعول یا سوئیچ داریم. خب، متأسفانه باید بگم مطالعات علمی گسترده و کاملی، مخصوصاً روی مردان همجنس گرا و دوجنس گرا توی همه جوامع، خیلی کمه. اما یک مطالعه ای که روی پروفایل های سایت gay.com در ایالات متحده انجام شده، اطلاعات جالبی رو نشون میده:
- حدود ۲۶.۴۶٪ افراد ترجیح می دادن که فاعل باشن.
- حدود ۳۱.۹۲٪ افراد ترجیح می دادن که مفعول باشن.
- بزرگ ترین گروه، یعنی حدود ۴۱.۶۲٪، خودشون رو دوطرفه یا سوئیچ معرفی کرده بودن.
البته این آمارها توی ایالت های مختلف آمریکا هم فرق می کرده. مثلاً توی وایومینگ، فقط ۱۶٪ فاعل بودن، در حالی که ۴۴٪ مفعول و ۴۰٪ سوئیچ بودن. توی ویرجینیا غربی، با اختلاف کم، فاعل ها (۳۲٪) از مفعول ها (۲۹٪) بیشتر بودن و ۳۹٪ هم سوئیچ. توی اورگن هم، پروفایل های سوئیچ تقریباً نیمی از کل پروفایل ها (۴۸.۴۲٪) رو تشکیل می دادن.
ولی باید به این نکته خیلی دقت کنیم که این مطالعه فقط روی کاربران یک سایت خاص در آمریکا انجام شده و نمیشه نتایجش رو به همه جوامع و فرهنگ ها تعمیم داد. جوامع مختلف، فرهنگ ها و نگرش های متفاوتی دارن و نیاز به تحقیقات علمی گسترده تر و معتبرتر توی این زمینه واقعاً احساس میشه تا بتونیم تصویر جامع تری از این تنوع نقش ها داشته باشیم.
نتیجه گیری: پذیرش تنوع، احترام به انتخاب ها و پیشرفت فردی
خب، رسیدیم به آخر این سفر. امیدوارم تا اینجا تونسته باشیم کمی از ابهاماتت رو درباره فاعل در رابطه چیست و مفاهیم مرتبط باهاش، برطرف کرده باشیم. همون طور که دیدیم، نقش های جنسی و عاطفی توی روابط انسانی، طیف گسترده ای دارن و فقط به فیزیک محدود نمیشن؛ این ها بخشی از هویت ما هستن و می تونن حسابی روی زندگی شخصی و روابطمون تأثیر بذارن.
از فاعل و مفعول گرفته تا سوئیچ و سافت، هرکدوم از این نقش ها، زیبایی ها و ابعاد خاص خودشون رو دارن. هیچ نقشی ذاتاً برتر یا فرودست نیست. ارزش یک انسان، به انتخاب ها و هویتش گره خورده، نه به نقشی که توی یک رابطه داره. جامعه و فرهنگ ما هنوز راه زیادی داره تا به این درک عمیق تر برسه و باورهای غلط رو کنار بذاره، مخصوصاً وقتی صحبت از شرم مفعول بودن و نگاه های سنتی میشه.
یادمون باشه که مسیر رشد و آزادی فردی، توی احترام به خودمون و دیگران نهفته است. اینکه بتونیم خودمون باشیم، بدون ترس از قضاوت، و به انتخاب های دیگران هم احترام بذاریم، فارغ از نقش های جنسی یا هر برچسب دیگه ای. ارتباط و توافق، مثل یه پل محکم، می تونه ما رو از دنیای ابهامات و سوءتفاهم ها عبور بده و به روابطی سالم تر، عمیق تر و لذت بخش تر برسونه. بیاید با هم فضایی رو بسازیم که همه بتونن آزادانه و با احترام، خودشون باشن و زندگی کنن.