[ad_1]
مریلین نیز مانند نورا چرچیل را در دنیایی تحت تسلط مرد پیدا می کند اما مریلین فرضیات والدین این جهان را در اوایل زندگی خود نسبت به نورا رد می کند. چرچیل با ارائه گروهی از زنان اعم از جوآن که وانمود می کرد مرد پاپ است مقدمه ای طولانی برای اولین بار از فصل اول ارائه می دهد به خانم نایو که یک دختر ژاپنی قرن سیزدهم بود.
این زنان در مورد روابط متنوع و دشوار خود با مردان در زمانها و فرهنگهای مختلف بحث می كنند تا نشان دهند كه همه آنها بی عدالتی فرضیات ارزش ها و اعمال مرد را متحمل شده اند. این زنان همچنین از انعطاف پذیری و توانایی انطباق با شرایطشان برای تبدیل شدن به بهترین دختران در زمان خود نشان می دهند. نخبگان مریلین رابطه ای را که باید با این زنان نخست داشته باشیم نشان می دهند: همه ما مسیری طولانی را طی کرده ایم. برای شجاعت و نحوه تغییر زندگی و موفقیتهای قابل توجه ما.
اما چرچیل کمتر از مریلن تبریک می گوید. اگرچه بقیه نمایشنامه به بررسی بسیاری از موضوعاتی است که زنان خود مقصر باید در زمینه اکتشاف اقتصادی تبعیض شغلی حرکت رو به بالا و غیره با آن روبرو شوند – چرچیل نشان می دهد که زنان می توانند در تلاش خود برای صعود به قله مانند مردان بی رحمانه و خودخواه باشند. وقتی پسر نورا درهای شوهر و فرزندان خود را می بندد می دانیم که تصمیم او به همان اندازه که لازم است دردناک است اما وقتی یاد می گیریم ماریل از آنگی و ارزیابی سرد او از دخترش به عنوان یکی از ما این کار را نمی کنیم تسلیم کرد ما بیشتر از نیاز مطلق نورا برای تبدیل شدن به انسان از حساسیت توروالد یادآوری می کنیم.
مریلین یکی از پرشورترین و پرشور طرفداران محافظه کاران وابسته به تاچر و ریگان است زیرا معتقد است که آنها نمی توانند احمق تنبل یا ترس باشند. زندگی شخصی و ارزشهای سیاسی او آشکار می کند که او وفاداری خود را تنها به بقای مکانیک می دهد. او به جای رد حریص و استثمار دنیای مرد به گونه ای عمل کرد که می خواست اطمینان حاصل کند که در موقعیت قدرت است. همانطور که خواهرش جویس اشاره می کند ماریلین چیزی جز خودش فکر نمی کند و همانطور که آنجی سهواً او را در خطوط آخر خلاصه می کند مریلین ترسیده است.
[ad_2]