[ad_1]
این فرایند ساده است و می تواند تفاوت زیادی در تلاش های بازاریابی شما ایجاد کند.
طاقچه به سادگی یک بازار طاقچه است. منظور من از آن بازار خاصی است. بیایید یک لحظه به حرفه وکالت نگاه کنیم.
اگر وکیلی وکالت می کند اما متخصص حقوق خانواده است این تخصص وی است. یک قدم جلوتر بروید و بگویید او در نمایندگی کودکان از سیستم نگهداری از خانواده تخصص دارد. این قامت اوست. شما جلوی قانون خانواده را می گرفتید و به عنوان مکانی مناسب برای آن ادعا می کردید اما همیشه آن را به پایین ترین مخرج مشترکی که می توانید انجام دهید منتقل کنید.
یک کارگزار ممکن است خانه ها را بفروشد اما وقتی آنها در خانه های مسکونی و مجتمع های آپارتمانی تخصص دارند
این بازار طاقچه آنهاست!
شما همچنین می توانید در یک ورزش یا سرگرمی شرکت کنید که اتفاقاً مسابقه مناسبی برای آنچه دارید دارید.
یک بازاریاب شبکه ممکن است مشتری های بالقوه را استخدام کند اما وقتی آنها مادران خانه نشین را انتخاب می کنند این تخصص آنهاست.
اکنون می توان بر اساس علاقه شما به یک جمعیت خاص از افراد مانند مادر خانه در بالا یک بازار طاقچه را انتخاب کرد یا می تواند بر اساس سوابق کاری یا تجارب زندگی شما باشد.
یک راه آسان برای فهمیدن اینکه می خواهید کجا دنبال کنید تهیه لیستی از تمام کارهایی است که در زندگی انجام داده اید. شما احتمالاً از آنها درآمد کسب کرده اید و احتمالاً نتوانسته اید.
حال تصمیم بگیرید که به کدام یک علاقه خاصی دارید. شاید شما یک صنعت در داخل و خارج را بشناسید یا در صنعتی کار کنید که به دلیل عدم ارائه مزایایی که برای کارکنان خود دارد مشهور است.
هرچه هست آن را باریک کرده و سپس آن مکان را هدف قرار دهید. وقتی به جایگاه خود فکر می کنید از خود بپرسید که آیا به این قسمت از صنعت علاقه دارید یا خیر. حتی اگر آن را دوست دارید بسیار مهم است که مطمئن شوید آنچه که شما دارید مورد نیاز آنها است. وقت را در مکانی که نیاز به اقناع دارد هدر ندهید. آیا آنها شناخته شده اند که به آنچه شما دارید نیاز دارند یا آرزو می کنند؟ اگر پاسخ نه است پس ادامه دهید!
آسانترین هدف این است که یک منطقه مورد علاقه را که قبلاً آزمایش کرده اید هدف قرار دهید. یک بار هدف قرار گرفت
مراکز نگهداری از کودکان و خانه های سالمندان زیرا می دانستم که در بیشتر موارد این صنعت مزایای قابل توجهی برای سلامتی ندارد و در آن زمان دقیقاً همان چیزی بود که من بازاریابی می کردم.
شما مجبور نیستید به هیچ وجه کارمند این حرفه باشید یا آن را ردیابی کنید. فقط ممکن است دریابید که آنها به آنچه شما دارید نیاز دارند. تا آنجا که ممکن است در مورد صنعت و نحوه کار آن بیاموزید و سپس تعیین کنید که چرا آنچه شما دارید کاملاً مناسب آن است!
تمیز و ساده همین است.
فقط به یک نقطه احساس محدودیت نکنید اما مراقب باشید که به یک باره زیاد مصرف نکنید!
بهترین کار این است که انرژی متمرکز را به شناسایی و قرار دادن سرویس یا محصول خود در یک زمان در یک مکان اختصاص دهید تا پنل ها را روی یک چوب اجرا نکنید.
کار در مکانی که به خوبی آن را می شناسید و می تواند در چارچوب مرجع خود صحبت کنید می تواند سرگرم کننده باشد. این ارتباط بسیار خوبی با تصمیم گیرنده برقرار می کند.
از آنجا که صنعت آنها را می دانید می توانید ارائه خود را با توجه به نیازهای خاص آنها طراحی کنید. ثابت شده است که این دوربین بسیار پیوند دهنده و بستری برای ایجاد یک رابطه متقابل طولانی مدت است که می تواند در را برای محصولات یا خدمات آینده باز بگذارد.
[ad_2]