همهی ما به عشق در زندگی نیاز داریم تا بتوانیم در برابر مشکلات و سختیها بایستیم، گاهی اوقات رمان عاشقانه هم چنین کارکردی دارد. مطالعهی کتابهای عاشقانه علاوه بر سرگرم کردنمان میتوانند تجربهی تازهای از زندگی در اختیارمان بگذارند. در این مطلب با هفت رمان عاشقانه خواندنی آشنا میشوید.
۱- عشق در روزگار وبا؛ رمان عاشقانه معروف گابریل گارسیا مارکز
گابریل گارسیا مارکز با انتشار این رمان عاشقانه شاهکار دیگری آفرید. او در رمان «عشق در روزگار وبا» عشقی نافرجام را روایت میکند. عشقی افلاطونی که در چارچوب زمان و مکان نمیگنجد. از روزی که فلورنتینو آریزا دلش شکست و فرمینا دازا دست رد به سینهاش زد و با دکتر جوونال اوربینو ازدواج کرد، پنجاه و یک سال و نه ماه و چهار روز میگذرد. فلورنتینو در این سالها، آغوش باز زنان بسیاری را تجربه کرده اما به جز فرمینا، عاشق هیچکس نشده. او قسم خورده به عشق فرمینا وفادار بماند و به امید ابراز علاقهی دوباره به معشوقاش زندگی میکند. شوهر فرمینا، حین پایین آوردن طوطیاش از درخت انبه، سقوط کرده و کشته میشود. بعد از این اتفاق، فلورنتینو دوباره به فرمینا ابراز عشق میکند. اما عشقی افلاطونی بعد از سالها زنده مانده؟ مارکز در مصاحبهای در سال ۱۹۸۸ گفت: «سوژهی این کتاب لذتبخش را پدر بزرگ و مادربزرگم دادند. رمان میتوانست خیلی طولانیتر باشد چون روایت زندگی دو نفر تا بینهایت ادامه دارد اما کنترلش کردم.»
در بخشی از رمان «عشق در روزگار وبا» از بهترین رمانهای عاشقانه جهان که با ترجمهی کاوه میرعباسی توسط نشر کتابسرای نیک منتشر شده، میخوانیم:
«آن وقت نام گورستان وبا عوض شد و آن را قبرستان گل سرخ نامیدند. بعد شهرداری که عقلش کمتر از عوام بود داد تمام بوتههای گل سرخ را شبانه از ریشه در آوردند و روی سردر گورستان نوشتند:قبرستان عمومی
مرگ مادر بار دیگر فلورنتیو آریثا را به وسواس عادات خود افکند: اداره، ملاقات با عشاق همیشگی و بازیکردن دومینو در باشگاه تجارت. همان خواندن کتابهای عاشقانه و همان رفتن به قبرستان در روزهای یکشنبه. در آن یکنواختی داشت میپوسید؛ همان چیزی بود که آن قدر از آن وحشت داشت، چیزی که به هرحال نگذاشته بود متوجه گذر زمان بشود. یک روز یکشنبه در ماه دسامبر، وقتی فهمید بوتههای گل سرخ مغلوب قیچیها شدهاند، روی تیرهای چراغ برق که تازه نصب کرده بودند، متوجه چند پررستو شد و یکمرتبه دریافت که چه زمان طولانیای از مرگ مادر و به قتل رسیدن المپیا سوئلتا گذشته است. آری، چه مدت زمانی از آن ماه دسامبر گذشته بود، از زمانی که در یک بعد از ظهر، فرمینا داثا برای او نامهای فرستاده بود و در آن به او قول داده بود تا ابد دوستش خواهد داشت. تا آن موقع خیال کرده بود که زمان فقط برای دیگران میگذرد و نه برای او. همان یک هفته پیش بود که در خیابان به زوجی برخورد کرده بوذ که به خاطر نامههای عاشقانه او با هم ازدواج کرده بودند و فرزندارشدشان که پسر تعمیدی خودش بود را نشناخته بود. چهرهاش گلگون شده و با همان ستایش اقرار آمیز همیشگی مسئله را حل کرده بود:«ماشالله، چه بزرگ شدهای!» همان طور به زندگی ادامه میداد، حتی پس از آن که جسمش اعلام خطر میکرد، چون مثل تمام کسانی که لاغر مردنی هستند همیشه بسیار سالم بود. ترانزیتو آریثا خیلی قبل از آنکه حافظهاش مغشوش شود، مدام میگفت: تنها مرض پسر من وبا بوده و بس. طبعا عشق را با وبا عوضی گرفته بود. به هرحال در اشتباه بود چون او در خفا، شش مرتبه سوزاک گرفته بود، گرچه پزشکش میگفت شش بار نبوده و همان یک دفعه بوده که بار دیگر عود میکرده است.»
۲- پرنده خارزار؛ کتاب عاشقانه کالین مک کالو
«پرنده خارزار» عشق ممنوع قهرمان داستان مگی کلیری، تنها دختر خانواده و پدر رالف دوبریکاسار کشیشی که از او بزرگتر است را روایت میکند. قصه این رمان عاشقانه از جایی شروع میشود که مگی چهار ساله همراه خانواده به نواحی گرم و بیابانی استرالیا نقلمکان میکند. زندگی سه نسل از خانوادهی کلیریس که گلهدارانی سرسخت هستند و از سرزمینی زیبا و خشن زندگی طلب میکنند به تصویر کشیده میشود.
در بخشی از کتاب عاشقانه «پرنده خارزار» که با ترجمهی مهدی غبرایی توسط نشر نیلوفر منتشر شده، میخوانیم:
«پس از رفتن پشمچینها و در آستان زمستان، کارها سبکتر شد. نوبت نمایشها و مسابقههای تفریحی سالانه رسید. این بزرگترین واقعهی سال بود و دو روز ادامه داشت. فی چندان سردماغ نبود که کفش و کلاه کند. از این رو پدی مری کارسون را بهتنهایی سوار بر رولزرویسش کرد و به شهر برد. بیآنکه همسرش از او حمایت کند و یا مرد را به سکوت وادارد. پدی دریافته بود که خواهرش به دلیلی نامعلوم در حضور فی همیشه ساکت میماند. اکنون که فی نیامده بود او وضع نامساعدتری داشت. بچهها همگی راهی شدند. بهرغم خطری که جانشان را تهدید میکرد، همراه پت بشکه، جیم، تام، خانم اسمیت و خدمتکارها سوار کامیون شدند. اما فرانک صبح زود بهتنهایی با فورد مدل تی راه افتاد. بزرگسالها همگی منتظر روزم دوم بودند. مری کارسون به دلایلی که فقط خود میدانست، پیشنهاد رالف را مبنی بر اقامت در خانهی کشیشی رد کرد. اما پدی و فرانک را مجبور کرد که این کار را بکنند. این دو گلهدار و تام باغبان کجا ماندهاند، بر کسی معلوم نشد. اما خانم اسمیت، مینی و کت در گیلی دوستانی داشتند که جورشان را کشیدند.»
۳- جنگل نروژی؛ قصه عاشقانه هاروکی موراکامی
تورو واتانابه، شخصیت اصلی رمان عاشقانه «جنگل نروژی» خاطرات دوران دانشجوییاش در دههی شصت میلادی را روایت میکند. دورانی که سرشار از عشق، اشتیاق و از دست دادن است. ماجرای ارتباط عاشقانه او با دو زن کاملا متفاوت در حین اعتراضات دانشجویی و ناآرامیهای مدنی خواندنی است. موراکامی در گفتوگو با روزنامهی نیویورک تایمز گفت: «اگر نوشتن قصههای سوررئالیستی را ادامه میدادم، در آن ژانر شناخته میشدم. اما میخواستم وارد جریان اصلی شوم. بنابراین این رمان واقعگرایانه را نوشتم.»
در بخشی از رمان «جنگل نروژی» که با ترجمهی معصومه عمرانی توسط نشر نوای مکتوب منتشر شده، میخوانیم:
«- هجده سال گذشته بود، اما هنوز می توانستم تک تک جزئیات آن روز را در مرغزار به خاطر بیاورم. حافظه چیز مسخره ای است. زمانی که آنجا به سختی به آن توجه داشتم. هرگز فکر نکردم که آن لحظه، اثری دراز مدت روی من خواهد گذاشت. قطعا تصورش را هم نمی کردم که هجده سال بعد، آن منظره را با همه ی جزییاتش به خاطر خواهم آورد. آن روز، به منظره ی پیش رویم ذره ای هم اهمیت نداده بودم. به خودم فکر می کردم. به دختر زیبایی که کنارم قدم بر می داشت، فکر می کردم. به با هم بودن مان و دوباره به خودم فکر می کردم. در آن سن خاص بودم، در آن دوره از زندگی که هر منظره، هر احساس، هر فکری مانند بوم رنگ به خودم بر می گشت و بدتر از آن، عاشق بودم، یک عشق با تمام پیچیدگی هایش. تماشای منظره، آخرین چیزی بود که به ذهنم خطور می کرد.
– اگر ذهنم را آرام کنم، از هم فرو می پاشم. همیشه این گونه زندگی کرده ام و این تنها راهی است که برای ادامه ی زندگی بلدم. اگر برای یک ثانیه آرام بگیرم، دیگر هرگز نمی توانم راهم را پیدا کنم. تکه تکه می شوم و تکه هایم را باد با خود خواهد برد.
– به روش خودم از یک سالی که همراهم بودی، از تو سپاسگزارم. اگر هیچ چیز دیگر را باور نمی کنی، لطفا این را باور کن. این تو نبودی که به من صدمه زدی. من خودم این کار را کردم و این چیزی است که واقعا احساس می کنم. اما در حال حاضر آماده ی دیدنت نیستم. دوست دارم تو را ببینم، ولی برای این دیدار آماده نیستم. لحظه ای که احساس کنم آماده ام، برایت می نویسم. آن زمان شاید بتوانیم یکدیگر را بهتر بشناسیم. همان طور که گفتی،شاید این کاری است که باید انجام دهیم: بهتر شناختن یکدیگر.»
۴- دفتر خاطرات؛ رمان عاشقانه نیکلاس اسپارک
به جرات میتوان گفت نیکلاس اسپارکس جهان رمانهای عاشقانه را متحول کرد. میلیونها نسخه از آثارش فروش رفته و فیلمهایی که بر اساس قصههایش ساخته شدهاند بسیار دیده شده. یکی از بهترین کتابهای عاشقانه او «دفتر خاطرات» رابطهی قهرمان اصلی قصه نوح کالهون سالخورده را با آلی که از زوال عقل رنج میبرد را تعریف میکند. کالهان به معشوقاش دفتری میدهد تا خاطراتاش را بنویسد. الی نیز داستان عشق شورانگیز خود و همسرش را مینویسد.
داستان عشق نوح و آلی در این رمان عاشقانه معروف از پدربزرگ و مادربزرگ همسر نیکلاس اسپارک الهام گرفته شده است. نویسنده میگوید: «پدربزرگ همسرم وقتی به زناش نگاه میکرد چشمانش میدرخشید. دستش را میگرفت، برایش چای میبرد و شبانهروز ازش مراقبت میکرد. رفتارشان بعد از شصت سال دقیقا مثل رفتار عاشق و معشوقی بود که عمر رابطهشان دو ماه است.»
در بخشی از رمان «دفتر خاطرات» که با ترجمهی صدیقه طاهریان توسط نشر کتابسرای نیک منتشر شده، میخوانیم:
«- به مدت تقریبا یک دقیقه، در این سالگرد ازدواجمان هیچ حرکتی نمیکنم. دلم میخواهد به او بگویم چه احساسی دارم، اما ساکت میایستم تا بیدارش نکنم. از این گذشته، روی تکه کاغذی که روی بالش او خواهم گذاشت، آنچه را میخواهم بگویم، نوشتهام.
عشق من، در آخرین ساعات پر مهر حساس و خالص است. با از راه رسیدن سپیده با آن نور ملایم پر اقتدارش عشقی بیدار میشود که به یقین ابدی است.
– من کی هستم ؟و این قصه چه پایانی خواهد داشت؟ خورشید طلوع کرده و من کنار پنجره غبارالودی که نقش زندگی از ان رخت بر بسته است،نشسته ام.امروز پیراهن و شلوار کلفتی به تن دارم.شال گردنی دور گردنم پیچیده و ژاکتی را که سی سال پیش دخترم برای تولدم بافته بود،پوشیده ام. درجه حرارت شوفاژ اتاقم روی اخرین درجه است و بخاری کوچکی نیز درست پشت سرم قرار دارد که با ناله و سر و صدا،حرارت را مانند اتشی که از دهان اژدهای افسانه ها بیرون می اید،به اطراف می پراکند.با این حال،سر تا پایم از شدت سرمایی که از بدنم بیرون نمی رود،می لرزد. سرمایی که هشتاد سال است در وجودم ماوا گرفته است.هشتاد سال،بله،هشتاد سال،اگرچه باور کردن ان برایم دشوار است،تعجب می کنم که از زمان ریاست جمهوری جرج بوش هرگز گرم نشده ام.دلم می خواهد بدانم تمام هم سن و سال های من همین طور هستند یا نه.»
۵- غرور و تعصب؛ از بهترین رمانهای عاشقانه جهان اثر جین آستین
جین آستن با نوشتن یک رمان عاشقانه معروف که بعد از گذشت قرنها هنوز خوانده میشود، ناماش را ماندگار کرده. نویسنده در رمان «غرور و تعصب» زندگی و رسیدن شخصیت اصلی داستان الیزابت بنت به بلوغ عاطفی را روایت میکند. الیزابت بعد از لطمه خوردن از تصمیمهای غلط، عجولانه و احساسی بالاخره یاد میگیرد عاقلانه و از سر صبر تصمیم بگیرد. او و خواهرانش که از ثروت پدرشان بینصیب ماندهاند تنها راه رسیدن به رفاه و آسایش را در ازدواج با مردان ثروتمند میبینند.
در بخشی از رمان عاشقانه «غرور و تعصب» که با ترجمهی رضا رضایی توسط نشر نی منتشر شده، میخوانیم:
«- زمانی گذشت. از بینگلی و دارسی هیچ خبری نبود. جین به همراه دایی و زن دایی اش به «هانسفورد» رفت تا بتواند روحیه از دست رفته اش را بازیابد. پس از حدود یک هفته الیزابت هم پیش او رفت در آنجا با دارسی دیدار کرد. دارسی به او اظهار عشق و علاقه کرد؛ ولی الیزابت با رد درخواست او، از ستم های او به ویــکهام و جدا کردن چارلز از جین حرف زد. فردای آن روز دارسی در نامه ای به الیزابت نوشت: «خانم محترم! ویکهام فردی هوس باز و دروغگو است. او آن انسانی نیست که شما تصور می کنید او قصد فریب خواهر کوچک من را داشت که با تلاش های من موفق نشد.
– الیزابت خواست مادرش را به ماندن قانع کند، حتی کوشید با بهانه ای خودش را از این مخمصه برهاند، اما فرمان قاطع مادرش او را متوقف کرد. عاقبت وقتی تنها شدند آقای کالینز گفت: «دوشیزه الیزا، مطمئن باشید که بی تمایلی تان، شما را در نگاه من جذاب تر می کند. من تصمیم به ازدواج دارم؛ چرا که ازدواج مهم ترین وظیفه برای هر عضو کلیساست. از طرفی می خواهم با شما ازدواج کنم؛ چرا که پس از مرگ پدرتان این خانه به من می رسد و به گمانم بهترین تصمیم آن است که همسرم را از میان دختران بنت انتخاب کنم.
– کاملا درک می کنم. آن طور که مرسوم است دوشیزگان جوان در جواب به خواستگار مورد پسندشان پاسخ رد می دهند. اما با دومین درخواست پاسخشان مثبت خواهد بود.»
۶- جین ایر؛ کتاب عاشقانه شارلوت برونته
«جین ایر» که در کودکی پدر و مادرش را از دست داده و با عمهاش زندگی میکند، روزهای سخت و غمانگیزی دارد. او که در مدرسهی خیریهی لوودبر با رنج و درد درس خوانده، صداقت و درستی را زیر پا نگذاشته، سر اصولاش ایستاده و زیر بار هر رابطهای نمیرود. بالاخره به عشقاش میرسد و با مردی که دوست دارد ازدواج میکند.
در بخشی از رمان عاشقانه «جین ایر» از بهترین رمانهای عاشقانه جهان با ترجمهی رضا رضایی که توسط نشر نی منتشر شده، میخوانیم:
«- جان کتاب را از دستم بیرون کشید و آن را به سرم کوبید. با عصبانیت فریاد زدم، اما او من را به عقب هل داد و بار دیگر کتاب را محکم بر سرم کوبید. با این کارش طاقتم طاق شد؛ لگدی به سمتش پراندم و موهای اش را محکم کشیدم. مادر کمکم کنید! جین من را می زند! جیغ و فریاد جان، خاله رید را به کتابخانه کشاند. او با خشونت من را از جان دور کرد و ضربه ای محکم به گوشم نواخت. دل شکسته و هق هق کنان فریاد زدم: «جان کتاب را به زور از دستم گرفت و من را کتک زد! از او متنفرم! از همه تان متنفرم! می خواهم از گیتس هد بروم… برای همیشه!» خاله رید با خشم و نفرت به من خیره شد و پاسخ داد: «کجا می خواهی بروی؟ تو نه پدرومادر داری و نه خانواده ای غیر از ما. اگر وصیت شوهر مرحومم نبود لحظه ای در این عمارت نگهت نمی داشتم.
– همیشه ترجیح می دهم خوشحال باشم تا این که مورد عزت و احترام قرار گیرم.
– من مراقب خودم هستم. هرچه منزوی تر، کم دوست تر و بی ثبات تر باشم، از خودم بیشتر راضی خواهم بود.»
۷- مثل آب برای شکلات؛ رمان عاشقانه لورا اسکویول
«مثل آب برای شکلات» رمانی پر از اشتیاق است. مادر بد رفتار تیتا دخترش را از ازدواج منع کرده تا در کنارش باشد. اما این مانع از آن نمیشود دخترش عاشق همسایهشان پدرو شود. تیتا به کمک آشپزی انرژی لازم برای رها شدن از مشکلات و پیوندهای مادرش را به دست میآورد و به مردی که دوست دارد میرسد.
در بخشی از رمان عاشقانه «مثل آب برای شکلات» که با ترجمهی مریم بیات توسط نشر روشنگران و مطالعات زنان منتشر شده، میخوانیم:
«- با آن نگاه کاونده که جامه را می درید، دیگر هیچ چیز نمی توانست بر احوال سابق بماند. تیتا با تمام جسم خود دریافت که چگونه آتش عناصر را دگرگون می کند، چگونه یک چانه آرد ذرت به یک گرده نان تبدیل می شود و چگونه جانی که از آتش عشق گرما نیافته، از زندگی خالیست.
– مادربزرگم نظریهٔ بسیار جالبی داشت. می گفت هر یک از ما با یک قوطی کبریت در وجودمان متولد می شویم اما خودمان قادر نیستیم کبریتها را روشن کنیم؛ همان طور که دیدی برای این کار محتاج اکسیژن و شمع هستیم. در این مورد، به عنوان مثال اکسیژن از نفس کسی می آید که دوستش داریم؛ شمع می تواند هر نوع موسیقی، نوازش، کلام یا صدایی باشد که یکی از چوب کبریتها را مشتعل می کند. برای لحظه ای از فشار احساسات گیج می شویم و گرمای مطبوعی وجودمان را دربرمی گیرد که با مرور زمان فروکش می کند، تا انفجار تازه ای جایگزین آن شود. هر آدمی باید به این کشف و شهود برسد که چه عاملی آتش درونش را پیوسته شعله ور نگه می دارد و از آنجا که یکی از عوامل آتش زا همان سوختی است که به وجودمان می رسد، انفجار تنها هنگامی ایجاد می شود که سوخت موجود باشد. خلاصهٔ کلام، آن آتش غذای روح است. اگر کسی به موقع درنیابد که چه چیزی آتش درون را شعله ور می کند، قوطی کبریت وجودش نم برمی دارد و هیچ یک از چوب کبریتهایش هیچ وقت روشن نمی شود.»
منبع:mentalfloss
بسیاری از کتاب های داستایوفسکی جزو پرطرفدارترین آثار ادبی جهاناند. این رماننویس قهار روسی بیشتر آثارش را بر اساس واقعیت زندگی و اجتماع خودش نوشته است و در برهههای زمانی خاص، مانند دورانی که به زندان افتاد یا روزهایی که منتظر اجرای حکم اعدامش بود، در ذهنش بهدنبال جمعآوری ماجراهای خواندنی برای نگارش رمانهای جدید بود. به همین دلیل است که کتاب های داستایوفسکی عجیب بر دل مخاطب مینشینند. گویا از عمق وجودش کلمات و نوشتهها را آراسته تا آنها روزگار و سرگذشتش را به نسلهای بعد منتقل کنند؛ آن هم با هنری ظریف و قلمی گیرا طوری که مخاطب از خواندن لحظهبهلحظه ماجراهایش لذت میبرد.
فیودور داستایفسکی یکی از متبحرترین نویسندگان تاریخ جهان و یکی از بهترین نویسندگان روسی است که آثار ارزشمند بسیاری به دنیای کتابدوستان بخشیده است. اگر به دنبال بهترین کتاب داستایوفسکی هستید، پاسخ واحدی برایتان نداریم. اما در مطلب امروز، شما را با داستان های داستایوفسکی آشنا میکنیم. این ۱۰ کتاب را بر اساس سال نگارش مرتب کردهایم. شاید اگر شما هم بر همین اساس آنها را بخوانید، بهتر بتوانید سیر رشد قلم نویسنده را احساس کنید. البته که میتوانید با هر ترتیبی که مایل هستید کتاب های داستایوفسکی را بخوانید؛ اما هدف ما چینش بر اساس سال نگارش کتابها بوده است. تا پایان این مطلب با ما همراه باشید.
۱. بیچارگان
انتشارات: نی (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۲۰۸
ژانر: ترسناک
بهراستی چه زمانی است که بیچارگی و درماندگی آدمها را به لبه مرگ میکشاند؟ چه بر سر زندگی آدمها میآید که مرگ را بر زندگی ترجیح میدهند؟ این احساس و این نوع از درماندگی همان جنسی است که داستایوفسکی در اولین اثرش بهنام «بیچارگان» آن را شرح داده است، آن هم با قلمی بسیار گیرا و با داستانی متفاوت و جذاب.
این رمان در واقع نامههای مردی به همسرش است؛ همسری که همسن دخترش است. این نامهها، که هیچکدام بیجواب نماندهاند، ساختار اصلی رمان را شکل دادهاند. سیر داستان بیان غمها و دلزدگیهای این دو نفر است. این رمان آنقدر عمیق و تکاندهنده است که مخاطب، ضمن اینکه با کتاب ارتباط میگیرد، عمیقا تحتتأثیر فضای داستان قرار میگیرد.
چرا اصلا همیشه باید آدمهای خوب در بدبختی به سر ببرند، در حالی که خوشبختی ناخواسته بهسراغ آدمهای دیگر میرود؟
۲. همزاد از کتاب های داستایوفسکی
انتشارات: ماهی (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۲۱۶
ژانر/ نوع: رمزآلود، عاشقانه
رمان همزاد یکی دیگر از کتاب های داستایوفسکی است که داستان عشق کارمندی ساده به دختر فردی ثروتمند است، عاشقانهای رمزآلود و جذاب. شاید ورود رقیب کارمند ساده به قصه هم یکی از علتهای اصلی جذابیت این رمان باشد. اگر شما هم عاشق چنین رمانهایی هستید، آن هم نوشته نویسندهای بزرگ چون داستایوفسکی، حتما رمان همزاد را بخوانید؛ چراکه با شکل زیبایی از عشق و هراس در دنیای روسها آشنا خواهید شد.
هیچ دری نیست که روی آدم جسور باز نشود.
۳. شبهای روشن
انتشارات: ماهی (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۱۱۲
ژانر/ نوع: عاشقانه
رؤیاپردازی و بازهم خلاف عادت نوشتن. شب های روشن داستایوفسکی یکی از رمانهای معروف اوست که روایتگر رؤیاپردازیهای جسورانه یک جوان است. اگر با زندگی داستایوفسکی آشنا باشید، میدانید که بهنوعی این رؤیاپردازیها مخلوق ذهن خودش و در زندگی واقعی خودش هستند.
شب های روشن داستایوفسکی رؤیاهای پسر جوانی است که تنها زندگی کرده و در این تنهایی، با شهر دوست شده. با درودیوار شهر، با تاروپود آن ارتباط میگیرد و گویی هیچکس چون او با ذات شهر پترزبورگ آشنا نیست. این کتاب انتخاب خوبی برای علاقهمندان به قصههای عاشقانه و آرام است. در مسیر خواندن این رمان، اوج هیجان را در کنار آرامشی مثالزدنی تجربه خواهید کرد.
فقط کسی را میتوانم دوست بدارم که آزاده باشد و احساسات مرا بفهمد و محترم بدارد.
۴. خاطرات خانه مردگان
انتشارات: علمی و فرهنگی (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۳۹۸
ژانر/ نوع: خاطرهنویسی، زندگینامه خودنوشت
چرا خاطرات خانه مردگان؟ این کتاب جالب بخشی از زندگی شخصی داستایوفسکی است. دورانی که او و دوستانش بهجرم شرکت در جنبشی به اعدام محکوم شدند، به محل اعدام اعزام شدند و در طی مراسمی نمایشی در لحظه آخر بخشیده شدند تا فقط آنها را ترسانده باشند. سپس به زندان منتقل شدند و مدتها در آنجا ماندند.
زندگی بسیار سخت و طاقتفرسای آن سالها را در کتاب خاطرات خانه مردگان میخوانیم. رمانی پر از وحشت و واقعیتهای نگرانکننده ولی ملایم و نرم، که آن هم هنر نویسنده قهار آن است که چنین موضوعی را تا این حد زیبا و جذاب نوشته است. برای شناخت بیشتر داستایوفسکی و آنچه در آن سالها به سرش آمده است، میتوانید این کتاب خوب را بخوانید.
فقط یک چیز، یک تمایل سوزان به رستاخیز و تجدید وضع و ادامهدادن به زندگی تغییرشکلیافته، به من همت و جرئت صبرکردن و امیدواربودن میداد.
۵. یادداشتهای زیرزمینی
انتشارات: علمی و فرهنگی (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۵۶۶
نوع: روانشناختی
کتابی بسیار متفاوت. شاید بهتر باشد بگوییم که برای وصف یادداشت های زیرزمینی داستایوفسکی فقط باید آن را خواند! البته توصیف مترجم این کتاب متفاوت، یعنی حمیدرضا آتشبرآب هم بسیار خواندنی و جالب است:
«آقایان! خانمها! گوش کنید! شما یکی از دشوارترین، دراماتیکترین و غیرقابلهضمترین رمانها را در دست دارید. اکنون چیزی بیش از ۱۵۰ سال از نگارش این اثر میگذرد، نخستین رمان تکگویی درونی و اولین جریان صدای وجدان که تاریخ ادبیات به خاطر میآورد. حتی پیش از ولوله جوشانِ جیمز جویس، ایتالو ازوو، روبرت موزیل، آلفرد دولبین و ژان پل سارتر. این رمان تسلایی اندک است که انسانهای باهوش را به هیچ نمیرساند، اما دیوانهها با آن حتما به جایی میرسند. دُزِ بسیار قوی و کشندهای دارد و برای بسیاری همان بهتر که هرگز آن را تورق نکنند.»
از دست عادت کار زیادی برمیآید! خدا میداند که عادت چهها با آدمی میکند.
۶. جنایت و مکافات
انتشارات: نگاه (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۷۱۱
ژانر/ نوع: جنایی، رمان خارجی
جنایت و مکافات نگرش واقعی داستایوفسکی به موضع کشورش روسیه است. این کتاب به راهحل او برای نجات روسیه از چنگال نهیلیسم اشاره دارد و در خلال داستان، از صدای وجدان آدمی صحبت میکند. در این کتاب، با اتفاقات زنجیروار و پیچیدهای روبهرو میشویم که کاملا در تاروپود هم قرار دارند.
این رمان قهرمانان و افراد شرور بسیاری را محک میزند؛ ولی بسیار جالب توجه است که رویکرد رمان طوری برنامهریزی شده که نه قهرمانان را بیعیب معرفی میکند و نه شرورها و گناهکاران را غیرقابل درک و بخشش! شاید بد نباشد اگر این کتاب خاص و جذاب را بخوانید و دنیای متفاوتی را با این نویسنده ماهر تجربه کنید.
آن کسی که وجدان دارد، اگر به اشتباه خود پی برد، رنج میکشد. این خود بیش از اعمال شاقه برایش مجازات است.
۷. قمارباز از کتاب های داستایوفسکی
انتشارات: چشمه (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۲۱۵
ژانر/ نوع: مجموعه یادداشت، نوعی زندگینامه خودنوشت
بازهم کتابی تودرتو اما بههمپیوسته و قابللمس برای مخاطب ماجراجو! ایوانویچ، معلم سرخانه بچههای ژنرالی روسی، در طی رفتوآمدهایش عاشق نادختری این ژنرال میشود. از طرفی، این ژنرال ورشکسته میشود و بدهی بسیاری بالا میآورد و تنها امیدش ارث مادربزرگش است. در رمان قمارباز نیز با لایههای داستانی متفاوت و با شخصیتهای بسیاری آشنا میشویم.
هیچچیز طبق پیشبینی مخاطب پیش نمیرود و کلی اتفاقات هیجانانگیز در این رمان رخ میدهد، از عشق مادربزرگ به شخص قمارباز گرفته تا حس صادقانه یک معلم به دختری جوان. اگر شما هم عاشق ماجراهای هیجانانگیز هستید، این کتاب را از دست ندهید. بسیاری آن را سرگذشت خود داستایوفسکی میدانند.
من حالا چه هستم؟ هیچ! صفر! فردا چه خواهم شد؟ فردا ممکن است باز از میان مردگان برخیزم و زندگی نویی شروع کنم. و «انسان» را، تا هنوز کاملا در من تباه نشده، کشف کنم.
۸. ابله از کتاب های داستایوفسکی
انتشارات: چشمه (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۱۰۱۹
ژانر/ نوع: ترسناک، جنایی
توصیف تکتک لحظات اعدام یک فرد شاهکاری است که در کتاب ابله به حقیقت پیوسته است. آنقدر فضای این رمان حقیقی و ظریف است که خواننده آن سخت میتواند به دنیای واقعی خارج از کتاب برگردد! در این کتاب، اثر تصمیم یک فرد بر سرنوشت جامعه اطرافش را بهخوبی احساس میکنیم و به ابعاد روانشناختی عمیقی از زبان شخصیت اصلی رمان سفر میکنیم؛ آن هم با همراهشدن با زندگی آخرین بازمانده خاندانی اصیل که مجبور است شرایط زندگی بسیار متفاوتی را تجربه کند.
کل این رمان رمز و هیجان است. منتها نه آنقدر که بهسختی بتوان ارتباطات را پیدا کرد. آنقدر صریح که لحظهای از ماجرا گسسته نمیشویم و آنقدر هنرمندانه که حتی یک حرکت بعدی هم برای مخاطب پیشبینیکردنی نیست!
اطمینان داشته باشید که خوشبختی کریستف کلمب زمانی نبود که آمریکا را کشف کرد، بلکه زمانی خوشبخت بود که میکوشید آن را کشف کند.
۹. شیاطین (جنزدگان)
انتشارات: نیلوفر (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۱۰۱۹
ژانر: سیاسی
داستان مردمانی که تلاش میکنند زندگی موفقی داشته باشند، اما هنر زندگی اجتماعی را نمیدانند و همین باعث میشود خودبهخود دنیایشان را نابود سازند. این رمان روایت اتفاقی واقعی است و داستایوفسکی با هنر نویسندگیاش آن را بهزیبایی هرچهتمامتر ساخته و پرداخته است.
در پشت جلد این کتاب آمده است: «شیاطین همیشه در جسم آن قربانی که در آن حلول کردهاند باقی نمیمانند. خدا بیدار است و روزی خواهد رسید که این انبوه درهم شوریده شیاطین درهم رانده شوند و در جسم خوکها حلول کنند، و خوکان دیوانهوار در دریاچه فرو افتند.» اگر شما هم به مباحث تاریخی و اجتماعی علاقهمندید، حتما این کتاب ویژه را در برنامه مطالعاتی خودتان قرار دهید. بدون شک از آن لذت خواهید برد.
بعضی صورتها هستند که همیشه، هربار که ظاهر میشوند گویی چیز تازهای در شما القا میکنند که پیش از آن به نظر شما نرسیده بود، ولو اینکه صد بار آنها را دیده باشید.
۱۰. برادران کارامازوف
انتشارات: مرکز (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۸۵۴
ژانر/ نوع: عاشقانه، ترسناک
آخرین اثر داستایوفسکی، که طرفداران او میدانند اثر متفاوتی است. عشقی واقعی و حقیقی. در کنار تمام ضعفها و نقصها، بهمعنای واقعی دوستداشتنی. آلکسی فیودورویچ قهرمان داستان برادران کارامازوف معرفی میشود. منتها در ابتدای رمان اشاره میشود آلکسی فیودورویچ فرد بزرگواری نیست.
مخاطب از همان ابتدا با این چالش روبهرو میشود که چطور کسی که میدانیم بهترین نیست قهرمان این رمان شده است؟ اگر شما هم دوست دارید با این داستان عاشقانه و ترسناک همراه شوید، حتما خواندن این کتاب را در برنامه خود قرار دهید.
من به مردم ایمان دارم و همیشه خوشحال میشم به انصاف با آنها رفتار کنم، اما هیچوقت رو بهشون نمیدم، این شرط لازمه.
سایر کتاب های داستایوفسکی
داستایوفسکی آثار بسیاری دارد و ما شما را با ۱۰ اثر پرطرفدار او آشنا کردیم. در ادامه، نگاهی خواهیم داشت به برخی دیگر از کتاب های داستایوفسکی:
رمانها و رمانهای کوتاه
- آزردگان؛
- نیه توچکا؛
- جوان خام؛
- رؤیای عمو؛
- همیشه شوهر؛
- روستای استپانچیکو؛
- خانم صاحبخانه (بانوی میزبان).
داستانهای کوتاه
- نازکدل؛
- پولزونکوف؛
- شوهر حسود؛
- دزد شرافتمند؛
- قهرمان کوچولو؛
- رمان در نُه نامه؛
- آقای پروخارچین؛
- یک داستان کثیف؛
- در پانسیون اعیان؛
- همسر مردی دیگر؛
- درخت کریسمس و ازدواج.
شما بگویید
در این مقاله، شما را با برخی از رمان های داستایوفسکی آشنا کردیم. اگر شما هم از دوستداران این نویسنده بزرگ روسی هستید و نظری درباره او یا آثارش دارید، لطفا نظر خود را در بخش «ارسال دیدگاه» با ما و مخاطبان سایت «چطور» در میان بگذارید.