آستوریا ، اورگان: سفر دریایی روزانه با یک شخصیت

[ad_1]

روزانه | سفر

پسرم و همسرم اخیراً چند هفته برای بازدید به آنجا آمده اند. به نظر من ، بازدید آنها بدون رفتن به ساحل اورگان برای یک روز اکتشاف کامل نخواهد بود. از آنجا که رفت و آمد غرب به من بسیار تسکین نمی یابد ، این یک روز فوق العاده خواهد بود! به آستوریا رفتیم که یکی از قدیمی ترین شهرها در ساحل غربی است. در دهانه رودخانه کلمبیا واقع شده است و مملو از خانه های قدیمی ویکتوریایی است که در لایه هایی در اطراف تپه مرکزی مشرف به ایالت واشنگتن ، رودخانه کلمبیا و دریا قرار دارد.

وقتی اوایل ظهر رسیدیم ، گرسنه شدیم و خیلی زود رستوران “نان آلاسکا” را انتخاب کردیم ، رستوران شگفت انگیز در رودخانه کلمبیا که در آنجا خوب غذا خوردیم در حالی که می دیدیم چهار کشتی عظیم که در کنار ساحل اردک و مرغ دریایی در نزدیکی ساحل در حال پرواز بودند در ساحل قرار گرفتند.

غذای جذاب Blackened Albacore Tuna خارق العاده بود و البته ما غذا را با نان آلاسکا به پایان رساندیم. کیک شکلاتی گرم Gooey با یک قاشق چایخوری بستنی وانیلی که باعث شعله ور شدن به میز شد ، تصور فراموش نشدنی را رقم زد!

با این حال ، من لمس می کنم.

ما برنامه ریزی کرده بودیم که بعد از ناهار به آستوریا برویم ، اما تا زمانی که غذا را تمام کردیم ، مه غلیظ بالای تپه Cockscomb را پوشانده بود و تا زمانی که به سمت قله حرکت می کردیم ، بینایی فقط چند فوت فاصله داشت. زمان بسیار خوبی برای تماشای آن است! با این حال ، برای جلوگیری از این امر ، پسرم و همسرم شروع به بالا رفتن از پله های فلزی مارپیچی کردند. البته ، من دنبال کردم و خودم را پیدا کردم که متأسفانه گیر افتادم و دمیدم وائل قبل از قله لکه دار آن 165 قدم پشت سر من قرار گرفت. ستون آستوریا 595 فوت ارتفاع دارد و بنای تاریخی تاج گذاری نهایی در مجموعه ای از 12 یادبود است که در اوایل قرن بیستم بین سنت پل ، مینه سوتا ، و آستوریا ، اورگان ساخته شده است.

این 12 نقطه عطف پروژه Ralph Bode ، رئیس راه آهن شمال بزرگ واقع در میدوست بود. در سال 1925 بود که وی اعلام کرد که زمان آن رسیده است که “به درستی به کاشفان آستوریا و مهاجران اولیه برای نقش مهمشان در گسترش ایالات متحده به سواحل اقیانوس آرام بپردازیم” ، با کمک تاجران و دانشمندان. بنابراین ، او انجام داد.

این ستون در قسمت بالای کوه Coxcomb قرار دارد و با 14 تصویر در یک تکنیک اولیه تسکین به نام sgraffito (skrafe-to) پوشانده شده است. این چندین سال در طول سالها مرمت شده است تا سعی در حفظ نقاشی و مجسمه سازی داشته باشید. اگرچه این تکنیک در مناطق مدیترانه به خوبی کار می کند ، اما باد و باران شدید در آستوریا طی چند سال باعث خراب شدن می شود ، بنابراین برای جلوگیری از آسیب بیشتر ، ضد آب نصب شده است.

وقتی قدم به بالای قطب گذاشتم و در هوای سرد که شامل درختان کاج بود ، بیرون رفتم ، ابرها درست در مقابل ما حرکت کردند و منظره ها به زمین زیر ، به دریا و در میان کوه ها با خاکستری خاموش و سبز از زمستان در اینجا باز شد. ما در کنار هم ایستاده بودیم و تماشا می کردیم ، گویی یک جارو بزرگ عظیم بیل های بزرگ را از ابر بیرون می آورد.

با این حال ، در طی چند دقیقه ابرها به گردش در می آیند و پنجره مشاهده بسته می شود.

پس از ترک تپه ، به دلایل خوبی در گالری هنر RiverSea که برای اولین بار در آستوریا در آستوریا بود ، متوقف شدیم. اگرچه بسیاری از هنرمندان محلی به نمایش درآمده اند ، از سازندگان جواهرات گرفته تا مجسمه سازان و عکاسان تا نقاشان ، این اجراها توجه خود را جلب می کنند و از رنگ ها ، شکل و مخلوط های غیر منتظره عصبانی می شوند. ما قبل از عزیمت زمان زیادی را در آنجا گذراندیم تا به مقصد فورت كلتسوپ ، آخرین توقف پرواز لوئیس و كلارك پرواز كنید.

ما قبل از برنامه ریزی برنامه ریزی شده قلعه که بازیکنان در آن از عقب نشینی بازیکنان (لوییس ، کلارک ، اسکاویجا و فرزندش و همچنین دیگران) به Fort Clatsop (حدود 10 دقیقه رانندگی از آستوریا) رسیدیم ، آمدند – 33 نفر از آنها وجود داشت که زمستان در راه بازگشت در هنگام بازگشت باقی مانده است. (در اطراف ما) در مورد زمستان در آنجا ، رژیم غذایی آنها (تهیه شده با ماهی قزل آلا و مشتاق یک جگر یا نوعی ماهی قزل آلا) ، نگرانی ها ، تجربه و چگونگی اشتیاق به خانه رفتن. جالب بود که دیدگاه های آنها راجع به “چرخش زمان” شنیدیم.

و با پایان یافتن آنجا ، وقت کافی داشتیم تا 15 دقیقه دیگر به جنوب گرهارد برویم. من این ساحل را آنجا دوست دارم چون معمولاً خالی است ، مثل آن شب. ما در آنجا در سطح کم موج رفتیم و توانستیم 10 دلار شن شنی ناگسستنی پیدا کنیم! پسرم و دخترم هیجان زده شدند و من هم همینطور به نظر می رسد مانند آخرین باری که به ساحل رفتم ، یک دلار ماسه ای را به طور کامل دور پیدا نکردم. چه درمانی!

وقتی خورشید غروب می کند ، ماجراجویی خود را تمام می کردیم و به خانه می رفتیم. هر شهر در کنار ساحل شخصیت و تاریخ خاص خود را دارد و همچنین فروشگاه هایی را برای اکتشاف و طبیعت پذیرایی ارائه می دهد. نمی توانم برای برگشت صبر کنم!

[ad_2]

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا