[ad_1]
شماره یک دلیل رابرت کیوساکی برای بازاریابی شبکه ای سیستم آموزشی وی است. عناوین مهم زندگی واقعی مانند ایجاد نگرش موفق مهارتهای رهبری مهارتهای ارتباطی و مهارتهای افراد نام چند مورد.
منطقه ای که ما می خواهیم فراموش کنیم یا از آن غافل شویم رشد شخصی و ایجاد نگرش صحیح است. بسیاری از ما وارد تجارت بازاریابی شبکه ای می شویم و انتظار داریم این اتفاق بیفتد. ما فراموش می کنیم که رهبران زمانی روی صندلی هایی که اکنون روی آن نشسته ایم نشستند. برای رسیدن به جایی که اکنون هستند باید دستخوش تغییراتی می شدند … تغییر شخصی. آنها باید به بهترین شخصی که می توانستند تبدیل شوند. ما به یک کنفرانس می رویم و همه چیز را روشن می کنیم به خانه می رویم و شروع می کنیم به همه و همه در مورد فرصت عالی خود بگوییم. ما فراموش می کنیم که مجموعه مهارتی که رهبران ما دارند را نداریم. ما آنقدر روی توسعه تجارت متمرکز بوده ایم که فراموش می کنیم برای موفقیت در تجارت در سمت راست کوادوس کیوساکی باید شخصاً توسعه پیدا کنیم.
راهنمایی به من گفت:شما فقط می توانید به اندازه حرفه ای رشد کنید به همان اندازه که می خواهید شخصاً رشد کنید – Jan Janzen
هنگامی که من برای اولین بار با بازاریابی شبکه ای شروع کردم یک نمودار برای من ظاهر شد:
A_______________B________C
A جایی است که شما شروع می کنید و C زمانی است که یک تجارت موفق داشته باشید. B را می توان در هر نقطه از این خط قرار داد. این می تواند دو هفته دو ماه دو سال یا کاملاً صادقانه باشد. سفر از A به B بین گوشهای شما 6 اینچ است و مهارتهای رشد فردی قسمت بزرگی از این معادله است. برخی از افراد با این مهارت ها وارد این صنعت می شوند و بیشتر آنها این کار را نمی کنند این مهارت های فروش نیستند که من در مورد آنها صحبت می کنم. در واقع فروشندگان اغلب در حین درخشش معلمان عملکرد خوبی ندارند. زیبایی این مهارت ها را می توان توسط بسیاری از شرکت های مورد تأیید کیوساکی آموخت و آموزش داد. فصل 4 Cashflow Quadrant را بخوانید.
کیوساکی همچنین می گوید تنها تفاوت بین 95٪ و 5٪ در طرز تفکر آنهاست. روش انجام این کار: از سمت چپ کوارتر به سمت راست کوارتر حرکت کنید. چگونه تفکر خود را تغییر دهیم؟ کتاب سی دی و وبینار. فکر می کنید خیلی گران است؟ بسیاری از ما از جمله خود من به دانشگاه رفتیم و برای ما اهمیتی نداشت که این مدرسه به ما چه پیشنهادی می دهد. ما تحصیل می خواستیم. با این حال به طور مکرر از من سال شد که آیا رهبران از کتاب و سی دی پول در می آورند؟ راستش اهمیتی ندادم. اگر کسی می خواست به من یاد دهد که چگونه از مسابقه موش فرار کنم من گوش می دادم. من در فلسفه J. Paul Getty مشترک هستم که ترجیح می دهد 1 درصد از تلاش 100 نفر به من پرداخت شود تا اینکه برای 100٪ از تنها تلاش من حقوق بگیرم. ما انتظار داریم که اساتید حقوق بگیرند و حتی کتابهایی را که می نویسند بخرند. با این حال ما در مورد یادگیری از 5 شخصیت تردید داریم. برو نتیجه گیری کن
من فقط کنجکاو هستم که ما هزاران دلار به دانشگاه اختصاص می دهیم زیرا هیچ تضمینی برای موفقیت یا اشتغال وجود ندارد. امروزه جوانان با مدارک بدهی هزاران دلار فارغ التحصیل می شوند. من شنیدم چند نمونه از فارغ التحصیلان دانشگاه هاروارد صد هزار دلار بدهی دارند! چند سال طول می کشد که آن را بپردازند؟ چند سال طول می کشد تا فقط یکنواخت شوند؟ اگر این یک مسابقه اسب سواری بود و بچه های ما بعد از فارغ التحصیلی از دروازه شروع خارج می شدند چه تعداد از آنها در نزدیکی خط اصلی نبودند چه برسد به مسابقه؟ حالا اینجا اشتباه نکن من نمی گویم تحصیلات دانشگاهی مهم نیست فقط می گویم مطمئن شوید که به دلایل درست پیش رفته اید. می بینیم افراد ثروتمند فرزندان خود را به دانشگاه می فرستند بنابراین تصور می کنیم این همان کاری است که برای پولدار شدن باید انجام دهیم. خطا افراد ثروتمند فرزندان خود را به دانشگاه می فرستند تا به آنها یاد دهند كه شغل ایمنی پیدا نكنند. افراد ثروتمند همچنین به بچه های خود می آموزند که چگونه با داشتن یک تجارت چهارجانبه B چگونه از خود سود ببرند. (اگر نمی دانید Quartet B که صفحه 4 Quadrant Cashflow را می خواند. داستان سطل های کیوساکی در مورد آب برای من یک لحظه تغییر دهنده زندگی برای یک لامپ اپرا بود) برای بیشتر افکار من در مورد دانشگاه این دانشگاه فقط یک جز component است و همه چیز نیست می توانید صفحه مرکزی من را در توماس فریدمن بخوانید.
مهم است که ما 5٪ خود را شخصاً در یک کتاب یا در یک CD مرتبط کنیم زیرا در غیر این صورت وقتی 5٪ صحبت می کنیم جمع نمی شود. حساب نمیشه. هیچ کس نمی خواهد بخشی از 95٪ باشد. هیچ کس عمداً انتخاب نمی کند که در رده افراد مرده ورشکسته یا هنوز کار کند. قانونی به نام قانون 95٪ وجود دارد که می گوید: 95٪ از هر آنچه شخصاً می دانید از افراد در گروه درآمد آموخته اید 95٪ است. اگر درست است پس باید در کدام کلاس درآمد قرار بگیرید؟ 95٪ تنظیم شده! پسرم در 13 سالگی پدر فقیر پدر بیچاره را خوانده است. وقتی کلاس نهم شروع شد او از مدرسه با فرم رضایت برای روزی که برای کار با پدر و مادر خود می روید به خانه آمد.
کتابها در بالا: نمونه دیگری از معلمانی که به ما یاد دادند کارمند باشیم نه کارفرما.
معلمان ما بالاخره کارمند هستند و آنها به راحتی می دانند چه می دانند. مسئله این است که اکثریت ما شغل داریم یا صاحب شغل هستیم (خود اشتغالی داریم) بنابراین این امر طبیعی تلقی می شود. تفکر طبیعی به آینده فکر نمی کند. ما می خواهیم غیرطبیعی باشیم. ما باید فکر کنیم که من باید بازنشسته شوم بنابراین اکنون باید کاری انجام دهم. من باید هم از نظر شخصی و هم از نظر شغلی پیشرفت کنم. من باید کتابهای خوبی بخوانم در وبینارها شرکت کنم تجارت خود را گسترش دهم زیرا من نیاز دارم و می خواهم بتوانم آنچه را که می خواهم انجام دهم و وقتی پول می خواهم مسلط نشوم.
وقتی مردم در بازاریابی شبکه ای شکست می خورند معمولاً این شرکت نیست که شکست می خورد اما آنها خودشان شکست می خورند و از آنجا که بسیاری از ما نمی خواهیم این موضوع را بپذیریم در مورد صنعت بد صحبت می کنیم. می بینید که مردم مشتاق بهبود شرایط هستند اما نه بهبود خود. هر کس بدون تغییر وقت و پول بیشتری می خواهد.
بنابراین در اینجا یک دستورالعمل وجود دارد:
تفکر خود را تغییر دهید = آینده خود را تغییر دهید
موضعی را اتخاذ کنید که اتفاق خواهد افتاد. ایجاد نگرش موفق.
5٪ ابتدا رویا را زندگی می کنند اهداف خود را در وهله دوم می نویسند سومین برنامه را برنامه ریزی می کنند سپس تلاش چهارم را اعمال می کنند
95٪ آن را معکوس کرد. آنها می پرسند که این چقدر تلاش می کند؟ سپس این کار را انجام می دهند هدف را تعیین می کنند و سپس خواب می بینند
به اندازه کافی جالب توجه است فقط 5٪ اهداف خود را یادداشت می کنند.
مدرسه به ما آموخت شکست یک چیز بد است اما چگونه دوچرخه سواری را یاد گرفتیم؟ اشتباه کردن راهی است که برای یادگیری طراحی شده ایم. کیوساکی می گوید از نظر اقتصادی از بیشتر افراد موفق تر است نه به این دلیل که باهوش تر است بلکه بیشتر شکست می خورد.
در بازاریابی شبکه ای ما شما را به اشتباه اصلاح یادگیری و رشد تشویق می کنیم. برای من این آموزش تغییر دهنده زندگی است. رابرت کیوساکی
تنها راه شکست واقعی در بازاریابی شبکه ای ترک زودهنگام سیگار است. در اینجا یکی از داستان های مورد علاقه من در مورد زود رها کردن است:
یک مرد در جاده با یک مرد موفق آشنا می شود. مرد می پرسد: کدام راه موفقیت است؟
یک مرد موفق صحبت نمی کند اما به یک مکان دور اشاره می کند.
مردی که از احتمال موفقیت سریع و آسان خوشحال شد در مسیر درست می شتابد. ناگهان صدای بلند SPLAT خارج می شود. در پایان این مرد لنگ پاره و مبهوت آمد با این فرض که حتماً پیام را سو mis تعبیر کرده باشد. او س hisال خود را از مرد موفق تکرار می کند که دوباره بی صدا به همان جهت اشاره می کند.
مرد با اطاعت دوباره راه می رود. این بار ضربه ناشنوا است و وقتی مرد به عقب خزید او خونین شکسته پاره و عصبانی است. او بر سر مرد موفق فریاد زد: از شما پرسیدم کدام راه موفقیت است. من مسیری را که به آن اشاره کردم دنبال کردم. تمام آنچه که به دست آوردم پراکنده بود! دیگر آن اشاره کردن! صحبت کن! فقط در این صورت است که مرد موفق صحبت می کند و آنچه او می گوید این است: موفقیت از این طریق است. فقط کمی اخطار گذشته.
بهترین تفکر ما را به جایی رسانده است که امروز هستیم. تعریف جنون این است که به همان شیوه فکر کنید و انتظار نتایج متفاوت را داشته باشید.
مشکلات بزرگی که با آنها روبرو هستیم با همان سطح فکری که هنگام ایجاد آنها داشتیم قابل حل نیستند. – آلبرت انیشتین
بهترین تفکر ما را به جایی رسانده است که امروز هستیم. برای موفقیت باید نگرش موفقیت را داشته باشیم یا رشد دهیم. دلیل اینکه رابرت کیوساکی از بازاریابی شبکه ای حمایت می کند این است که این عرصه ای است که می توانید در همه زمینه ها توسعه دهید. خودسازی در آموزش سنتی حوزه ای غفلت شده است. اگر مشغول بازاریابی شبکه ای هستید یا می خواهید تکالیف خود را انجام دهید. فقط با یک دوست ثبت نام نکنید. اگر شرکت شما پیشرفت شخصی را به شما نمی آموزد از اینترنت به عنوان راهی برای جذب مردم به خود استقبال کرده و به شما یاد می دهد که از منابع زیادی که در اختیار دارید برای استفاده از وقت خود استفاده کنید این پرچم قرمز را در نظر بگیرید. فکر می کردم بخشی از یک سیستم عالی هستم. آموزش آنها درباره رشد شخصی بسیار ارزشمند و قابل انتقال بود. عالی بود به جز یک جزئی جزئی. روش آنها برای یافتن افراد هنوز شامل تهیه یک لیست تماس با خانواده و دوستان و هنگامی که لیست ما خشک شد و برای رفتن به بازار بود.
بنابراین به هر حال شرکتی را پیدا کنید که شما را به توسعه شخصی ترغیب کند و شما را تشویق کند که در این راه شکست بخورید و در عین حال به شما یاد دهد که از وقت خود استفاده کنید و اینترنت را به عنوان ابزار اصلی برای استفاده از اهرم فشار معرفی کنید. همانطور که رابرت کیوساکی می گوید راز ثروتمندان نفوذ است.
[ad_2]