ساختمان و مسکن

بازدید از ایتالیا

با جشن پیام جهانی روز یکشنبه در کلیساهای کاتولیک در سراسر جهان و فصل پاییز در افق ، امسال بخشی از تعطیلاتم را برای بازدید از ایتالیا امتحان کردم. دوستم از برسکیا از من دعوت کرده بود که در طول اقامت در ایتالیا در کنار خانواده اش بمانم. بسیار خوشحال شدم که مرا در خانه آنها پذیرایی کردند و از من به عنوان یک عضو خانواده با من رفتار کردند. مهمان نوازی گرم آنها واقعاً با قلب عشق ، داستانی برای گفتن و یک خانه مشترک ساخته شده است که گروه های بزرگی با محوریت دوستی و رابطه خوب بین مردم را برجسته می کند.

من در آستانه هیجان از دست زدن به یک پایگاه با خانواده و دوستان به همراه برسیا به همراه برنامه خود برای بازدید از ونیز ، پیاچنزا ، میلان و پاسانو دل گرپا به برزیا آمدم. تلاش امسال برای کشف ونتو به عنوان دریچه ای از زمان نسبی بسیار بالا برای برقراری ارتباط با دوستان و بازداشت شدگان به وجود آمد. این سخنان قدیمی را به من یادآوری کرد ، که توسط پاپ جان XXIII ، شورای دوم واتیکان ، برای هدایت پاپ جدید نقل شده است: “وحدت در ملزومات ، آزادی در امور مشکوک ، و در همه امور خیریه.” من برخی از سایه های ارتباط را در گفتگو با برنامه روزانه خود با آنها دیدم.

به معنای واقعی کلمه رضایت بخش و پر از خاطرات خوب برای نزدیک شدن به قلب من بود. احساس کردم چطور دنیا حلقه قدردانی من را به عنوان پلی محکم بین خانواده و دوستی متصل می کند. مثل یادگیری نحوه مراقبت از دیگران و حفظ روابط شخصی با ایمان و اخلاص ، تجربه من با آنها قبلاً با حضور مسیح در قلب ما به اشتراک گذاشته شده است. این یکی از لحظات مورد علاقه من بود که در حال حاضر با آن زندگی می کنم. همانطور که Bk از ضرب المثل می گوید ، “چشمان خداوند در همه جا است ، به دنبال شر و عدالت است” (3: 15).

برشیا

من و دوستم به برسکیا سفر کردیم و از بعضی از مناظر اصلی مانند میدان قدیمی دلا لوگیا (Duomo Vecchio) و کلیسای جامع جدید (Duomo Novo) بازدید کردیم. ما همچنین از بقایای کاپیتول رومی که همان کلیسای روسی گوتیک سنت فرانسیس است ، بازدید کردیم و دارای یک نما و یک ابی گوتیک ، صندلی اسقف اعظم ، و Biblioteca Queriniana (حاوی نسخه های خطی ابتدایی نادر ، از جمله نسخه های خطی از دانته از قرن چهاردهم ، و برخی از موارد نادر نادر) (برولتو) پیش از این تالار استانی که بنای عظیم قرن دوازدهم و سیزدهم با برج برجسته است) ، و پیازا دل Foro که مهمترین گروه بقایای رومی در لومباردی است. اینها شامل معبد Capitoline ، ساخته شده توسط وسپاسیانوس در سال 73 میلادی است.

طبق تاریخ ، نسخه های اساطیری متنوعی از بنیاد برشیا وجود داشته است. می گوید یکی از آنها توسط فراری از محاصره تروی به هرکول و دیگری به آلیلیا (“امروز دیگر”) منتسب شده است. نسخه دیگر پادشاه Ligures Cidnus بود که در اواخر عصر برنز به دشت Padan حمله کرد. با این حال ، بسیاری از محققان تأسیس آن را به ایتروسها نسبت داده اند.

هنگامی که سنومن تسلیم ویرجینیا شد ، در 225 سال قبل از میلاد به یک شهر رومی Brescia تبدیل شد. در طول جنگهای کارتاژینین بود که معمولاً “بریشیا” با رومیان متحد می شد. در سال 202 قبل از میلاد ، آن را تا حدودی تحت اتحادیه سلتیك قرار داد كه بعداً تغییر یافت و بدین ترتیب حمله كرد. در 89 سال پیش از میلاد ، بریشیا عنوان رسمی خود را از civilitas (“شهر”) بدست آورد و در 41 سال قبل از میلاد ساکنان آن تابعیت روم را بدست آورد. آگوستوس و تیبریوس هر دو ابزاری برای ایجاد مستعمره غیرنظامی و ساختن کانال برای تهیه آن بودند.

در سال 312 کنستانتین در برابر Maxentius پیشروی کرد و مجبور شد بیشتر از Verona حرکت کند. سپس در سال 402 ویزیگوتها در آلاریک شهر را ویران کردند و ژنرال گوتیک تئودریک بزرگ در سال 452 آنها را در برابر اوداوسر محاصره کرد.

Brescia توسط Lombards در سال 568 (569) به عنوان یکی از دوک های نیمه مستقل پایتخت شد. دوک های آلاچیس ، پادشاه آینده روتاریس و رودوالد ، آلاچیس دوم ، یک غیرت ضد کاتولیک بودند که در نبرد دورتات کرنات (688) کشته شدند. دسیدیروس آخرین پادشاه لومبارد شد. سپس ، در سال 774 ، شارلمانی این شهر را به دست گرفت و پادشاهی لومبارد را در شمال ایتالیا فتح کرد.

تحت حاکمیت لوئی دوم جوانتر ، برشیا در واقع پایتخت امپراتوری روم شد. اقتدار اسقف در آن زمان به عنوان امپریالیستی توصیف می شد اما به تدریج توسط شهروندان محلی و اشراف کاهش می یافت. در حدود قرن دوازدهم به یک کمون آزاد تبدیل شد. با گذشت سالها ، برشیا در حومه شهرهایی مانند برگامو و کرمانونا گسترش یافته است. سپس نبرد دیگری در پونتوگلیو و گرومور به سمت اواسط قرن دوازدهم روی داد.

نبردهای پراکنده بین شهرهای لومبارد و امپراطورها ادامه داشت. یکی از آنها نبرد Legnano بود. سپس نبرد کورتنوا (27 نوامبر 1237) دنبال شد. برخی از مسابقات قهرمانی کرمونا ، برگامو و مانتوا در سال 1238 توسط امپراطور فردریک دوم در مقابل برشیا جنگیدند. در سال 1311 امپراتور هنری هفتم به مدت شش ماه به برشیا حمله کرد. سپس ، اسکالیجر ورونا با کمک غیبلین های تبعید شده ، نبرد ماکلودیو (1427) ، فرانچسکو اسفورزا ، فرمانده ونیزی و دشمنی با خانواده های قدرتمندی چون مگی و پروکاتاتی ، برشیا دوباره مورد حمله قرار گرفت. برشیا این بار اقتدار ونیز را به رسمیت شناخت و بین سالهای 1512 تا 1520 ارتشهای فرانسه برشیا را اشغال کردند. بعداً ، ثروت جمهوری ونیز تا سال 1796 هنگامی که ارتش اتریش به دست گرفت ، مشترک بود. این در پی تخریب بود که صاعقه در کلیسای سن نظورو در سال 1769 رخ داد. این آتش سوزی عظیم ایجاد کرد که باعث انفجار گسترده شد و ششمین شهر را ویران کرد.

برشیا علیه دولت مشتری اتریشی به نام پادشاهی لومباردی ونیز قیام کرد. در آن زمان ، شاعر جیوسوی آن را “لئونسا دیتالیا” (“شیرهای ایتالیایی”) نامید ، زیرا این تنها شهر لومبارد بود که راهپیمایی علیه پادشاه بیرمونت ترتیب داد. در سال 1859 Brescia ورود خود را در پادشاهی تازه تأسیس ایتالیا بدست آورد.

دانستن تاریخ و پیشینه مردم جالب بود وقتی سعی کردم برخی از آثار مهم تاریخی برسکیا را کشف کنم. من همچنین مسابقه اتومبیلرانی Mille Miglia تاریخی را که در منطقه برگزار می شود در نظر داشته ام. من حتی به همراه دوست و پدرم برای دیدن اتومبیل های مسابقه Castrezzato رفتم.

در اینجا من به یاد برخی از بومیان برسس که در کار منتخب خود مانند جیووانی پائولی شرکت کرده بودند که مطبوعات آن را تحت آموزش آنتونیو دو مندوزا از اسپانیا در سال 1935 در دنیای جدید در مکزیکوسیتی آوردند. سنت آنجلا موریچی ، که در سال 1535 سفارش Uralsulines را در Brescia تأسیس کرد. Bartolomeo Beretta ، سازنده اسلحه و بنیانگذار شرکت اسلحه Beretta؛ جولیو آلنیو (1649-1582) ، مبلغی به نام “کنفوسیوس از غرب”؛ آرتورو بنتیتی ، میشل آنجلی ، پیانیست قرن بیستم ، پاپ پل ششم ، و جیکومو آگوستینی ، رانندگان موتور سیکلت در گرندپری مشهور جهان بین سالهای 1964-1977.

ونیز

مجبور شدم به ونیز بروم. من و دوستم با قطار اولیه از Rovato ، Brescia حرکت کردیم و به سمت ونیز حرکت کردیم. بیشتر مسافران جوان مجهز به ابزار و کوله پشتی هستند. همه آنها از مناطق مختلف آمده بودند. برای رسیدن به آنجا حدود دو ساعت و نیم طول کشید. سپس ما یک فنجان کاپوچینو را متقاعد کردیم که به عنوان بخشی از صبحانه صبحانه خود ، با نان کروسانسان مطابق با کافه متوقف شوید.

ونیز پایتخت زیبای ونتو در شمال ایتالیا است. از سال 2007 ، در ونیز 268993 نفر ساکن بودند که 47.5٪ آنها مرد و 52.5٪ زن بودند. بیشترین گروه مهاجران تا به امروز از دیگر کشورهای اروپایی (رومانیایی ها ، بزرگترین گروه: 3.26٪ ، آسیای جنوبی: 1.26٪ ، آسیای شرقی: 0.9٪) است. کاتولیک های رومی غالب هستند اما با توجه به روابط طولانی با قسطنطنیه ، تمایل زیادی بر وجود ارتدکس دارند. از لحاظ تاریخی به عنوان های “La Dumant” ، “Serenissima” ، “Queen of Adriatic” ، “City of Water” شناخته شده بودند. یک ستون نویس نیویورک تایمز ونیز را به عنوان “زیباترین شهری که مرد ساخته است” توصیف کرد. این 118 جزیره کوچک در دریاچه ونیز در امتداد دریای آدریاتیک در شمال شرقی ایتالیا ، که شامل 177 کانال در یک دریاچه کم عمق است ، پوشید. جمعیت تخمینی 272000 نفر شامل کل جمعیت کمون ونیز است.

جمهوری ونیز یک نیروی دریایی مهم در دوران قرون وسطی و رنسانس بود. این مکان جایی بود که جنگهای صلیبی و جنگ لپانتو در آن صورت گرفت. به عنوان مرکز تجارت ، ونیز عمدتاً برای تجارت ابریشم ، غلات و ادویه ها شناخته می شد. او همچنین به موسیقی کلاسیک و تاریخ مشهور بود و معجزه معروف او در این زمینه آنتونیو ویوالدی بود.

براساس تاریخ ، بومیان ونیزی متشکل از پناهجویانی از شهرهای رومی مانند پادوا ، آکیلیا ، آلتینو و کنکوردیا (امروزه Portugraro مدرن) بودند که در امواج پی در پی فتوحات ژرمن و شکارچیان گریخته بودند. اولین مهاجران در اینجا به عنوان ساکنان دریاچه شناخته می شدند و تعداد آنها به ویژه در هنگام حمله لمباردان به سرزمین های بیزانس که فرماندار محلی آنها در مالاموکو مستقر بود ، افزایش یافت.

در سال 775-776 ، صندلی کلیسا برای Olivolo (Heliopolis) ایجاد شد. دوک Agnello Bartesiaco (811-827) کرسی دالی خود را در جزیره ریالتو (Revalto ، “Shore High”) ، محل فعلی ونیز به عهده گرفت. این بار ، صومعه سنت زاکاری ، کاخ دوک اول و کلیسای جامع سنت مارک ساخته شده است.

ونیز از مدتها پیش با امپراتوری بیزانس و جهان اسلام ارتباط داشت. سیستم حکومتی تا حدودی شبیه به آنچه که روم باستان با یک رئیس اجرایی منتخب (دژ یا دوک) ، مجالس نجیب شباهت به سنا و توده ای از شهروندان با قدرت سیاسی محدود داشت ، بود.

بقایای سنت مارک انجیلی از اسکندریه در حدود 828 در کلیسای جامع جدید قرار گرفت. صندلی مردسالار همچنان به پیشرفت خود ادامه داد و همین امر به دستیابی به استقلال و آزادی منجر شد.

ده‌ها عکس را در میدان سن مارکو ، کلیسای سان مارکو ، کلیسای سنت لوسیا ، سانتا ماریا دلا سلام ، La Torre del Urologio (ساعت سنت مارک) ، خانه اپرای La Fenice و Bridge Rialto گرفتیم. من عاشق تماشای کبوترها در مرکز بودم در حالی که گردشگران از تغذیه آنها لذت می بردند.

تاریخ می گوید که از قرن نهم تا دوازدهم میلادی ونیز به یک شهر در شهر تبدیل شده است (تالاسمی ایتالیایی یا Repubblica Marinara. سه مورد دیگر جنوا ، پیزا و آمالفی). این مرکز به یک مرکز تجاری پر رونق بین اروپا و سایر جهان (به ویژه امپراتوری بیزانس و جهان اسلام) تبدیل شد.

در آن روزها ونیز با مهاجمان بی شماری همچون ترکها (1453) و نرمان ها سرو کار داشت اما آنها با قسطنطنیه نزدیک بودند. ونیزی ها ، معروف به كاتولیك های ارتدوكس رومی ، در دوره ضد اصلاحات به بدعت های مذهبی معرفی شدند. این اعتصابات به ترتیب در حدود سالهای 1348 و 1630 به ونیز منجر شد. افول آن در قرن پانزدهم و در دوره تلاش ناكام برای نگه داشتن تسالونیكی در برابر عثمانی ها (1423-1423) آغاز شد. این کشور در مرحله دوم رنسانس موقعیت خود را به عنوان مرکز تجارت بین الملل از دست داد ، زیرا پرتغال واسطه اصلی اروپا در تجارت با شرق بود. در حالی که فرانسه و اسپانیا برای تسلط ایتالیا جنگیدند ، ونیز تا اواسط قرن هجدهم به عنوان منبع اصلی محصولات کشاورزی باقی ماند و تا پایان قرن پانزدهم ، پایتخت چاپ اروپا به یکی از اولین شهرهای ایتالیا (پس از Subiaco و روم) تبدیل شد تا پس از آن چاپخانه داشته باشد. در آلمان تأسیس شده است.

در جریان جنگ چهارم صلیبی در سال 1204 ، ونیز به یک قدرت امپریالیستی تبدیل شد. امپراتوری بیزانس بسیار ضعیف شد و چیزهای زیادی به ونیز بازگردانده شد که شامل اسب برنز زرق و برقی بود که اکنون در بالای ورودی کلیسای جامع سنت مارک مشاهده می کنیم.

در واقع در دریای آدریاتیک ، منظره San Giorgio Maggiore را گرفتیم و در نهایت سوار بر اتوبوس آبی بخارپردازی شدیم که ما را به این مکان آورد. بسیاری از گوندولا ها را با نیمکت های مخملی مخملی و فرش های فارسی دیدیم. من شنیده ام که گوندولا معمولاً 80 و 100 یورو به مدت نیم ساعت در سفر در بعضی از کانال ها شارژ می کند. به خودم زحمت ندادم که سوار کسی شوم اما فقط عکس گرفتم. او این تفاوت را به من داد.

چند عکس از کلیساهای دیگر گرفتم و چند کارت پستال خریدم. هنگام تماشای کل مناظر پانوراما زنگ سنت جورجیو ، من به فکر آبهایی که پس از چند جزر و مد در ونیز در حال طغیان است ، می رود. من در مورد سرخ و جریان فکر کردم که به وضوح تهدیدی برای جمعیت در اینجا است. برخی از کارشناسان گفته اند که بهترین راه برای محافظت از ونیز ، در واقع بالا بردن شهر ونیز به ارتفاع بیشتر از سطح دریا است ، با پمپاژ آب به داخل خاک زیر شهر. سیستم بالابر همانطور که ادعا می کردند همیشه خواهد بود. حداقل آن را برای سالها از اسلحه محافظت می کند.

من واقعاً از دیدن این بناهای تاریخی با طراحی های معماری عالی لذت بردم. تاریخ و منشأ باستانی آنها. آن کاخ هایی مانند Palazzo di Doge ، Foscari ، Grassi ، Labia و Maliperio مرا به یاد دوران سلطنتی ثروتمندان و مشهور در این شهر می اندازد. در بسیاری از فروشگاه ها ، انواع مختلفی از ماسک ها را دیدم که این موسیقی “Fantom of Opera” را به من یادآوری می کردند. در طول کارناوال ونیزی معروف به ماسک های ونیزی پوشیده می شود. این کار سالانه دو هفته قبل از خاکستر برگزار می شود و سپس در روز سه شنبه در Shrove پایان می یابد. این قدمت فرهنگی و قابل ردیابی از قرنها قبل بود ، در قرن چهاردهم میلادی ، هنگامی که مردان ونیزی یک شلنگ رنگی باریک و باریک معروف به Compagnie della Calza (“کلوپ شلوار”) می پوشیدند.

ما بعد از جاده پرپیچ و خم یک مسیر طولانی به ایستگاه قطار پیاده کردیم که باعث تعجب ما شد که در مسیر صحیحی هستیم. با بازگشت به ایستگاه از برخی از افرادی که با آنها ملاقات کرده بودیم پرسیدیم. قبل از ساعت پنج عصر به آنجا رسیدیم. و قطار ساعت پنج حرکت کرد. ساعت 7 عصر به رواتو ، برشیا رسیدیم و وقتی به خانه رسیدیم ، ساعت 7:30 شب بود.

پیاچنزا

دو روز پس از بازدید از ونیز ، به پیاچنزا سوار شدیم. این شهر در منطقه Emilia Romagna و مرکز استان پیاکنزا است. از نظر جغرافیایی ، آن را در چهارراه اصلی در تقاطع جاده E35 / A1 بین بولونیا (معروف به دروازه ایتالیا شرقی) و میلان (دروازه آلپ) و E70 / A21 بین برشیا در پای آلپ و تورتونا قرار دارد که شاخه های آن به تورین در شمال منتهی می شوند. این یک شهر بزرگ صنعتی و Genova است که یک بندر بزرگ ساحلی است.

مدت ها قبل از تأسیس روم منطقه پیاچنزا ، اتروسک ها ، گالیک کل دره پو را به دست گرفت. اتروسکها به دلیل تمرین الوهیت توسط روده گوسفندان مشهور بودند. یک مجسمه برنزی از کبد به نام “کبد پیاچنزا” در سال 1877 در Gosolengo ، در جنوب پیاکنزا ، به عنوان مناطق کامل یافت شد. این امر با عمل هارسپایس ، که توسط رومیان اتخاذ شده بود ، مرتبط بود. تا به امروز ، کبد را می توان به شهرک مرکزی روم نسبت داد.

طبق تاریخ ، پیاچنزا و كرمونا به عنوان مستعمرات نظامی رومی در ماه مه از سال 218 قبل از میلاد تأسیس شدند. نبردی با گالیک ها ، لیگورین ها و شهرهایی که محاصره وحشیگری و خشونت بودند ، صورت گرفت. تخریب چندین بار اتفاق افتاد ، اما شهر همیشه بهبود یافت و در قرن ششم پروکوپیوس “شهر اصلی کشور امیلیا” نامیده شد.

دیوکلتیان در دوره اواخر دوران باستان در پیاکنزا (قرن چهارم / نهم میلادی) سلطنت طولانی داشت و ضد مسیحی ماند. مسیحیان در آن روزها در حال کشتار و قتل عام بودند و یكی از آنها آنتونینوس در سال 303 میلادی بود كه در Travo در وال تریپیا به سر (طبق سنت موریتز) بریده شد. نخستین اسقف پیاچنزا (322-357) ، سن ویتوریو ، اظهار داشت كه آنتونی حامی پیاده پیاكنسا است و اولین كلیسای باسیلیكا د آنتونیو را به احترام وی در سال 324 در مركز پیاكنزا ایجاد كرد. در سال 1101 بازسازی و بازسازی شد. در واقع ، بقایای اسقف و سرباز مقدس در کوزه ای در زیر محراب.

در دوران قرون وسطی ، پیاکنزا دستخوش تعدادی از فتح های بیزانسی ها ، لمباردها و فرانک ها (قرن نهم) شد. این امر پس از انتقال تدریجی قدرت از فئودالها به یک کلاس جدید ماجراجویی در حومه شهرها انجام شد.

در سال 1126 پیاکنزا یک شهرداری آزاد بود و به عضویت لیگ لومباردا درآمد. این شرکت در جنگ علیه امپراتور فردریک بارباروسا و در نبرد متعاقب آن با لگنانو در سال 1176 شرکت کرد. در قرن سیزدهم ، پیاکنزا توانست قلعه های خود را در ساحل لومباردی در رودخانه پو بدست آورد. مبارزات برای کنترل یک روش معمول در نیمه دوم قرن سیزدهم بود. خانواده های ثروتمند و قدرتمندی همچون اسکاتی ، پالاویچینو و اسكوتو (1231-1312) در این سیستم در قدرت و رهبری بودند و پیاچنزا تا سال 1499 به مالکیت اسفورزا تبدیل شد.

پیاچنزا تا سال 1521 توسط فرانسه اداره می شد ، و تحت پاپ لئو X ، بخشی از ایالت های پاپ شد. در سال 1545 ، او تحت اجبار خانواده فارنسی بخشی از دوشی های پارما و پیاکنزا شد.

این شهر به ویژه هنگامی که پایتخت دوبله بزرگ شد تا زمانی که اوتاویو فارنیز (1547-1547) آن را به پارما منتقل کرد ، دچار یک سلسله تحولات شد. بین سالهای 1732 و 1859 ، مجلس بوربن پیاچنزا و پارما را اداره می كرد. در قرن هجدهم ، تعدادی از بناهای هنری متعلق به خانواده های نجیب مانند اسکوتی ، لندی و وگلیانی ساخته شد.

در سال 1882 ، ارتش ناپلئون پیاچنزا را به امپراتوری فرانسه پیوست. شهر ، با راهزنان و سربازان فرانسوی ، با تعداد زیادی از آثار هنری غارت شد.

در سال 1848 ، نیروهای اتریشی و کرواسی پیاکنزا را اشغال کردند تا اینکه همه پرسی نشانگر آغاز شهر در پادشاهی ساردینیا بود. سپس این شهر در طول جنگ جهانی دوم توسط متفقین بمباران شد. جاده ها و پل ها در میان رودخانه های طرابلیا و پو رود به همراه حیاط راه آهن تخریب شد. پیاچنزا در اثر انفجار بمباران شدیدی برخورد کرد.

علی رغم همه بمب گذاری ها و ویرانی های جنگ جهانی دوم توسط بمب افکن های متوسط ​​متفقین از کرزیکا ، پیاچنزا یکی از شهرهای مشهور هنری ایتالیا بود. کاخ ها و بناهای تاریخی آن غالباً با باغ های زیبا احاطه شده اند.

با توجه به مدت زمان محدود بازدید از برخی از مناظر اصلی شهر ، با این حال ، من این فرصت را داشتم که پیازا کاوالی و نمای ایل گوتیو را ببینم که در آن دوستم و من چند عکس گرفتیم. ما از کلیسای Sant’Antonino عبور کردیم ، حامی پیاچنزا و Palazzo Comunale ، همچنین به عنوان ایل گوتیو شناخته می شوند. سپس ما همچنین Duomo di Piacenza را دیدیم. ما می خواستیم وارد نماز شویم اما بسته بود. بنابراین تصمیم گرفتیم که فقط از آن عکس بگیریم.

ما همچنین در کلیساهای دیگری مانند سانتا ماریا در کامپنا ، کلیسای رنسانس ، روبروی پیازا دل کروس (“میدان جنگهای صلیبی”) گذشتیم ، بنابراین به این دلیل نامگذاری شد که پاپ Urban II در سال 1095 اولین صلیبی را در اینجا احضار کرد. در سال 1522-1528 ساخته شده است تا مجسمه ای چوبی را بنا کند. معجزه ای برای مدونا. فضای داخلی کلیسا در ابتدا با نقشه ضربدری یونان بود اما بعداً به یک صلیب لاتین تغییر یافت.

ما نتوانستیم از کلیساهای سنت Sixtus ، یک کلیسای رنسانس با یک گروه کر گرانبها ، که توسط Alessio Tramillo در قرن 15 ساخته شده بود بازدید کنیم. کلیسای دیگری که توسط Tramillo طراحی شده است ، کلیسای مقدس مقبره است. این بنا دارای بقایای معروف ترین تمدن پیش از روم است که به عنوان کبد برنز پیاکنزا شناخته می شود. این بسیار مهم است زیرا این یک مدل کبد گوسفند برنز Etruscan است که از اواخر قرن دوم تا آغاز قرن اول قبل از میلاد قدمت دارد.

یادم می آید وقتی یک سال در اینجا زندگی کردم ، غذاهای ویژه ای که معمولاً پیازنتینی بود پانچینا (شکم گوشت خوک نورد شده شور ، ادویه و ادویه جات ترشی جات) ، coppa (گوشت خوک فصلی) و سالامی (گوشت خوک خرد شده با طعم ادویه و شراب ، ساخته شده در سوسیس). برخی دیگر آن را با پنیر گرگونزولا و روبیولا می خورند.

با گذشت شب ، تصمیم گرفتیم به خانه بروشیا برویم و به موقع برای شام با عموی دوستام شام بخوریم. زمان بسیار خوبی بود که از گشت و گذار و خرید پنجره صرف کردم. هر دو ما را متقاعد کردند که دیدار خود را با هزینه لباس یا سوغات دیگر ترکیب کنیم. این روز واقعاً در میان سکوت و تضاد استقبال از شهرهای شلوغ دیگر مانند میلان ، ونیز ، ویسنزا ، برشیا یا پادووا به پایان رسید. پیاچنزا مانند یک تصویر آرام از بدن و روح غوطه ور در هدایای کلاسیک صحبت کردن ماند. اوه پیاکنزا! شما هنوز هم سرشار از آرامش و آثار با ارزش هستید.

ویسنزا

این آخرین توقف برای برنامه سفر من در اینجا در شمال ایتالیا بود. من واقعاً تلاشی کردم تا وقت خود را برای بازدید از این مکانها افزایش دهم. اگرچه ممکن است خستگی بعضی اوقات مرا غرق کند و باعث شود من در خانه بمانم ، موتور داخلی من را در جاده بیرون می آورد. احساس کردم خوشحالم که اینجا هستم. زیبایی مکان و غنای آن در تاریخ و فرهنگ. خود مردم من را به یاد آنچه كه الیزابت كوبلر راس نوشت: “مردم مانند پنجره های شیشه ای رنگ آمیزی هستند. وقتی خورشید می رود ، می درخشند و می درخشند ، اما وقتی تاریکی می افتد ، زیبایی واقعی آنها فقط در صورتی نمایان می شود که نور در داخل باشد.” و من تعامل با مردم در فرهنگ ها را آسان کردم.

وفقا للتاريخ ، فيتشنزا هي عاصمة المقاطعة التي تحمل نفس الاسم في منطقة فينيتو ، في القاعدة الشمالية لجبل مونتي بريكو ، التي تمتد على طول Bacchiglione. وتبعد حوالي 60 kn غرب البندقية و 200 كم شرق ميلانو.

إنها مدينة عالمية بها العديد من المتاحف والمعارض الفنية والساحات والفيلات والكنائس وقصور عصر النهضة الجميلة. يمكن العثور على فيلات Palladian الشهيرة في Veneto و Teatro Olimpico هنا. المعالم التاريخية الأخرى هي: Basilica Palladiana ، Palazzo Thiene by Palladio ، Villa Almerico Capra ، كاتدرائية Santa Maria Annunciata ، Palazzo Chiericati ، Palazzo Porto ، Palazzo del Barbaran da Porto ، إلخ. ولد مخترع السيليكون ، Federico Faggin ، هنا . وهي ثالث أكبر مركز صناعي إيطالي من حيث الصادرات ، والهندسة / صناعة مكونات الكمبيوتر.

غزا الرومان هذه المنطقة عندما كان سكان الغال هنا في عام 157 قبل الميلاد. أطلقوا اسم Vicentia أو Vincentia ، بمعنى “المنتصر”. عندما سقطت الإمبراطورية الرومانية الغربية ، أهدر هيرولس ، ومخربون ، وهونز ، وألاريك وقوطه الغربيون المنطقة. في بداية القرن السادس تم بناء عدد من الأديرة البينديكتية هنا.

في عام 899 ، تم تدمير فيتشنزا من قبل غزاة ماجيار. تم تشكيل الدوري مع فيرونا ولومبارد لمواجهة الإمبراطور فريدريك الأول بارباروسا مما اضطر بادوفا وتريفيزو للانضمام. كانت هناك بعض التنافسات الداخلية مع بادوفا وباسانو ديل جرابا ومدن أخرى. في عام 1230 ، ذهب اتحاد لومبارد الثاني ضد الإمبراطور فريدريك الثاني الذي دفع إلى استعادة الهيكل السياسي للجمهورية الأوليغارشية القديمة.

خضعت فيتشنزا لحكم البندقية عام 1404. ولكن حاصرها الإمبراطور سيجيسموند وماكسيميليان الأول في 1509 و 1516. وشهدت فترة الإصلاح الميل المتزايد في الفن خاصة في زمن أندريا بالاديو الذي ترك العديد من الأمثلة البارزة على الفن مع القصور والفيلات في أراضي المدينة.

في وقت نابليون بونابرت في القرن الثامن عشر ، أصبح فيتشنزا دوقًا كبيرًا (ليس دوقية كبرى ، بل دوقية اسمية وراثية ، شرف نادر مخصص للمسؤولين الفرنسيين). ثم بعد عام 1814 ، كانت فيتشنزا تحت الإمبراطورية النمساوية. كانت إيطاليا لا تزال منقسمة في ذلك الوقت ولكن كجزء من مملكة لومبارديا فينيسيا ، كانت مرتبطة بإيطاليا بعد الحرب الثالثة من الاستقلال الإيطالي.

تضررت فيتشنزا بشدة من الحرب العالمية الأولى والحرب العالمية الثانية. ولكن بعد الحرب العالمية الثانية ، بدأ الاقتصاد يزدهر ببطء. والآن ، فيتشنزا هي موطن موقع الجيش الأمريكي Caserma Ederle ، المعروف أيضًا باسم الجيش الأمريكي Garrison Vicenza.

بعض الأشخاص المشهورين من هذه المنطقة هم: فلافيو ألبانيز ، مهندس معماري. روبرتو باجيو ، لاعب كرة قدم ؛ جوزيبينا م. بخيتا ، قديس ، فاليريو بيلي ، نحات ونقش ؛ ماريا برتيلا بوسكاردين ، قديسة ؛ وغيرها الكثير.

أ. باسانو ديل جرابا

بعد ذلك ، بذلت جهداً حقاً لزيارة Bassano del Grappa. إنه مكان حيث لدينا مدرسة. والآن هو مسكن من قبل كبار السن والمرضى. مخاوف في الجماعة. بالنسبة لي كانت مثل حلقة أخرى من إعادة التواصل ذات مغزى لدرجة أنني كدت تذرف الدموع عندما رأيتها.

إنها مدينة ومدينة في مقاطعة فيتشنزا ، منطقة فينيتو. البلديات المجاورة لها هي كاسولا ، ماروستيكا ، سولاجنا ، بوف ديل جرابا ، رومانو ديزيلينو ، كامبولونجو سول برينتا ، كونكو ، روزا ، كارتيجليانو ونوف.

تأسست المدينة في القرن الثاني من قبل روماني يدعى باسيانوس. كان تحت عائلة Ezzelinos في القرن الثالث عشر. تم الحصول عليها من قبل فيسكونتي في ميلانو عام 1368. أصبحت مشهورة في جميع أنحاء أوروبا بسبب طابعات ريمونديني.

خلال الحروب الثورية الفرنسية ، كان باسانو هو مقر المعركة. كانت جزءًا من مملكة إيطاليا الموحدة عام 1866. بقي نابليون بونابرت هنا في باسانو ديل جرابا لعدة شهور.

الاسم الأصلي لهذا المكان كان باسانو فينيتو. بسبب العديد من الضحايا خلال الحرب العالمية الأولى ، تم تغيير الاسم إلى Bassano del Grappa ، مما يعني Bassano of Mount Grappa. جاء هذا لتكريم هؤلاء الجنود الذين قتلوا خلال الحرب.

ذهبت أنا وصديقي إلى جسر ألبيني الذي صممه المهندس المعماري أندريا بالاديو عام 1569. وقد تم تدمير هذا الجسر عدة مرات. كان جنود جبال الألب ، أو Alpini يقدسون دائمًا الجسر الخشبي و Bassano del Grappa. كانت علامة تذكارية بالنسبة لهم ، مهمة جدًا لدرجة أنهم سيتذكرون الأغاني من أيامهم كجنود جبال الألب.

التقطنا عددًا من الصور حول هذه المنطقة. كان ذلك مفيدًا للغاية لدرجة أنني لم أستطع إلا أن أربطه أيضًا بالكلية. كان الأمر بمثابة جسر يربط بين القوى المقدسة – يجلب الحياة والأمل للكنيسة المحلية.

كانت هناك أيضًا مشاهد أخرى لرؤية مثل: الكاتدرائية (Duomo) التي بنيت حوالي عام 1000 ولكن تم تجديدها في عام 1417 ، The Castello Superiore (Upper Castle) ، كنيسة القديس يوحنا المعمدان التي تم بناؤها في القرن الرابع عشر وتم ترميمها في القرن الثامن عشر.

جعلتني الجوانب المتعددة لهذه الأماكن تعكس مجموعة القيم المختلفة لتعريف الجمال والحقيقة ، والإنجازات التي يتم الحكم عليها وفقًا للمعايير الشعبية مثل ثروة الأمة ، والسلطة ، والهيبة ، وعلى الجانب الآخر من العملة ، والإنجازات التي يتم الحكم عليها وفقًا للمعايير الإلهية مثل الخدمة أو الرحمة. يتمتع الجمال والتاريخ الهائل لإيطاليا بثروة هائلة لمشاركتها مع الناس من جميع الأعمار. كحاج على الطريق ، سأحتفظ في قلبي بأي وقت مضى بالأعمال الفنية والجمال الداخلي للناس وإيمانهم وتضامنهم مع استمرار الحياة والذاكرة عبر الزمان والمكان.

مثل العديد من الزوار إلى إيطاليا ، كنت أقول دائمًا ، “Ciao e ci vediamo.”

نمایش بیشتر

مجله خانواده هیلی بیلی

مجله علمی، سرگرمی هیلی بیلی علاقمند در زمینه های مختلف روز و علایق کاربران هر روز مطالب مورد علاقه خود را در این سایت به انتشار برای شما قرار میدهد.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا