[ad_1]
بسیاری از خدمات مأموریتها و سازمانهای مسیحی برای تأمین نیازهای مالی خود صرفاً به کمکهای مالی و کمکهای اقتصادی متکی هستند زیرا این الگوی سنتی است. داستان جورج مولر و اینکه چگونه خداوند نیازهای آنها را در حمایت از تعدادی از یتیم خانه ها در بیش از هجده صد کودک یتیم خانه در بریستول انگلستان تأمین کرد واقعاً یک داستان الهام بخش و یک نمونه جالب است. با این حال بسیاری از مسیحیان هنوز آنچه را من می گویم الگوی جورج مولر تنها الگوی واقعی زندگی با ایمان می دانند.
با ایمان زندگی کنید
من شخصاً با این تفسیر کوچک که زندگی با ایمان به معنای اعتماد به خدا برای پول در حالی که از نظر اقتصادی منفی است بزرگ شده ام. با این حال او بعداً فهمید که زندگی با ایمان معنای فراتر از اعتماد به خدا برای پول دارد! زندگی با ایمان کاری نیست که فقط کارگران مسیحی تمام وقت و مبلغین مبلغی که حقوق ثابت دریافت نمی کنند انجام دهند! زندگی با ایمان یعنی زندگی در وابستگی کامل به خدا نه فقط برای درآمد ماهانه بلکه از هر جنبه از زندگی! هر مسیحی متولد شده باید با ایمان زندگی کند خواه حقوق معینی دریافت کنید هم یک شرکت را اداره کنید و هم اینکه به عنوان مبلغ تمام وقت و بدون حقوق کار کنید! اگر با ایمان زندگی نمی کنید این به این دلیل نیست که یک حقوق ثابت می گیرید بلکه به این دلیل نیست که درک می کنید در روحی که نفس می کشید چقدر به خدا وابسته هستید! … زیرا هر آنچه از ایمان نیست گناه است. (روم 14:23 NKJV)
فرم وزارت بازرگانی
هدف مقاله من این است که نشان دهم مدل دیگری برای تأمین مالی سازمان ها و مأموریت های مسیحی که می تواند بسیار مثر باشد مدل زندگی با ایمان است دقیقاً مانند مدل جورج مولر. من این را الگوی اداره تجارت می نامم. مدل وزارت بازرگانی شامل ایجاد یک شرکت واقعی است که به عنوان یک وزارتخانه (یا این یک وزارتخانه است که به عنوان یک تجارت اداره می شود؟) با هدف کسب سود به منظور حمایت مالی از یک وزارتخانه دیگر مدیریت می شود. لطفا توجه داشته باشید که من جایگزینی برای دهک دهی کمک های مالی و کمک های مالی ارسال نمی کنم – این بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مسیحیان است!
از این رو می خواهم مثالی از یک مدل تجاری موفق وزارت را به شما نشان دهم: مأموریت کوازیزابانتو در کوازولو-ناتال آفریقای جنوبی. این مأموریت دارای تاریخچه جالب توجهی از رنسانس است که در اواخر دهه 1960 و 1970 در میان زولو رخ داده است. اگر قبلاً این داستان را نشنیده یا نخوانده اید لطف کنید و از وب سایت آنها دیدن کنید.
مثال کوازیزابانتو
Kwasizabantu با ایجاد پروژه های درآمدزا در مزرعه خود شروع به حمایت از خود كرد. من تصدیق می کنم که آنها مزرعه ای دارند که به آنها شروع سریع می دهند. با این حال من در مقاله بعدی برای شما توضیح خواهم داد که چگونه می توان این اصل را برای هر وزارتخانه و مأموریت اعمال کرد. یک پروژه موفق باعث ایجاد دیگری شد و آنها در حال حاضر پروژه های زیر را در مزرعه اجرا می کنند:
- آنها حداقل 1200 نفر در هر روز در 340 هکتار از کشاورزی فشرده تغذیه می کنند.
- گلخانه که رشد فلفل قرمز و اسفناج برای زنجیره غذایی مجلل در میان دیگران.
- یک تولید کننده لبنیات که روزانه 1400 لیتر شیر از جمله کشک ماست و آب میوه حاوی محصولات لبنی تولید می کند.
- کارخانه ماکارونی.
- یک نانوایی مدرن که روزانه 2000 قرص نان می پزد.
- دو بار در سال بین 2 تا 8 تن عسل را برداشت و بسته بندی کنید.
- گیاه ماست.
- مغازه سفالگری.
- یک پروژه بزرگ گلابی آووکادو با یک کارخانه بسته بندی مدرن برای صادرات به اروپا.
- پروژه بافندگی برای صادرات.
- فروشگاه نجاری با کارخانه اره. در طول سال 2000 32 کیلومتر نئوپان فقط برای سالن پردازش شد. (این سالن که دارای 10 هزار صندلی است در طی سال 2008 در اثر آتش سوزی تخریب و تا آوریل 2009 بازسازی شد.)
- کارخانه تولید بطری آب چشمه با نام تجاری معروف در سراسر کشور توزیع می شود.
داستان Kwasizabantu است که در واقع یکی از بزرگ! این نه تنها به دلیل سابقه بهبودی آنها بلکه به دلیل هجوم اقتصادی ناشی از آن قابل توجه است. من فکر می کنم این یک نمونه شایسته از مسیحیت در عمل برای کل جهان است و یک نمونه عالی از یک مدل وزارت بازرگانی برای بودجه مبلغان مسیحی است.
[ad_2]