[ad_1]
بحث گروهی در مورد خودشناسی در صفحه Mastermind Fans از روز آغاز شده است و پست زیر از جیمز مک الروی است:
تسلط بر خود …. hmmmmmmm من مطمئناً می خواهم درون نگری را در بالا قرار دهملیست. بدانید که چه کسی هستید چه فکر می کنید و واقعاً چه می خواهید
برای رسیدن به زندگی مراقبه روزانه تعیین هدف ضروری است.
سپس شروع کردم به بحث در مورد جزئیات ایده های او از این طریق.
ویکیپدیا ایالت ها
درونگرایی خود نظارت و گزارش افکار درونی تمایلات و احساسات آگاهانه است. این یک روند ذهنی آگاهانه و هدفمند است که معمولاً به تفکر استدلال و بررسی افکار و احساسات او و با روحیه ای معنوی تر بستگی دارد. همچنین می توان آن را بازتابی نامید و در تضاد با شناسایی است که مشاهده چیزهای بیرونی در مورد خود است. درون گرایی می تواند مترادف و به روشی مشابه به بازتاب خود استفاده شود.
1. می دانید که کی هستید -> بسیاری از افراد زندگی را می گذرانند که واقعاً این نیاز را درک نکرده اند … نیاز به دانستن کسانی که در زندگی هستند هدفشان سرنوشتشان است چرا کارهای خاصی انجام می دهند. آنها بی هدف پرسه می زنند برای شخص دیگری آرزو می کنند یا با ذهنیت فقر خود ابراز همدردی می کنند.
دانستن اینکه شما واقعاً چه کسی هستید یک فرایند دشوار و واقعی است. این روند برای ضعف قلب نیست. این اغلب دردناک است. فرآیندی که نیاز به پشتیبانی زمان انرژی و صداقت در مورد خود محیط ذهن و روابط خود داشته باشد و جایی که در هنگام مرگ ابدیت خود را سپری خواهید کرد.
شروع امروز با این فرایند برای فهمیدن اینکه واقعاً چه کسی هستید اولین گام برای رهایی از بردگی شخصی و بردگی ذهنی است. پیش بروید و از همه ترس ها و نگرانی ها خلاص شوید. کسی واقعاً شما را بیشتر از خود می شناسد (مزمور 139).
2. آنچه شما به آن اعتقاد دارید -> ایمان: این وضعیت روانی است که در آن فرد یک پیشنهاد یا فرضیه را به درستی انجام می دهد.
نظر شما در مورد زندگی درباره خودتان و چگونه فکر می کنید؟ چرا اعتقاد دارید چه می کنید؟ آیا تصور می کنید که ایمان ارتباطی با سیستم اعتقاد شما دارد؟
من اعتقاد دارم که ایمان و ایمان به طور واقعی پیوند خورده اند … در مجاورت یک تأیید با اطمینان من اعتقاد دارم ایمان لزوماً آن چیزی نیست که می توانم ببینم. بدون ایمان ایمانی وجود ندارد. برای ایمان به چیزی یا شخصی به ایمان نیاز دارید. ایمان اغلب از تجربیات شما ناشی می شود و این که چگونه این تجربیات به انگیزه های اطراف شما مربوط می شود.
مثلا:
سناریو 1: درون نگری و ایمان -> صندلی را که اکنون ممکن است در آن بنشینید در نظر بگیرید. شما اول اعتقاد دارید صندلی جلوی شما را می گیرد درست است؟ بعد از بسیاری از تجربه های موفق صندلی گیر کرده و شروع به باور می کند که هر بار که روی صندلی خود می نشینید این واقعیت دارد.
مگر اینکه چیزی از بیرون به نظر برسد (افزایش وزن تکه های صندلی شکسته سوء استفاده و غیره) معتقدید که صندلی مدام شما را عقب نگه می دارد. بنابراین افزایش خودآگاهی به این معنی است که می توانید به نوعی به این صندلی اعتماد کنید تا بتواند بر اساس یکنواخت درست کار کند.
این عقیده به دلیل تجربیات شخصی شما وجود دارد.
سناریو شماره 2: خودپردازی و توجه – اکنون شما هرگز روی یک صندلی نمی نشینید بلکه دیگران را که روی صندلی نشسته اند روزانه تماشا کنید. صندلی هر بار تمایل به حمل آن دارد. تمام اندازه های مختلف مردم بدون مشکل روی یک صندلی می نشینند.
با توجه به ایمان دیگران شروع کنید و با ایمان شروع کنید که اگر روی صندلی بنشینید شما را به خوبی حفظ می کند زیرا هرگز خودتان روی صندلی نمی نشینید.
آیا می توانید تفاوت HOW اعتقاد مربوط به تجربیات و مشاهدات را ببینید؟
با این حال من فکر می کنم این موضوع به طور مناسب در مورد بحث ما در مورد تسلط خود به این روش اعمال می شود:
1. هنگامی که اعتماد به نفس یا خودآگاهی خود را در مورد افکار و اعمال خود ایجاد می کنید و خود درونگرایی آنچه از ذهن آگاهانه و ناخودآگاه شما وارد و خارج می شود به دلیل تجربیات خود کاملاً با عقاید خود هماهنگ می شوید.
فکر می کنید شما یک شخص خاص هستید کسی که یک هدف داشته باشد و این که شما و شما می توانید تفاوت ایجاد کنید. شما اقدامی می کنید و از این تجربیات درس می گیرید!
2. هنگامی که اعتماد به نفس یا خودآگاهی خود را در مورد افکار و اعمال خود ایجاد می کنید و خود درونگرایی آنچه از ذهن آگاهانه و ناخودآگاه شما وارد و خارج می شود با عقاید خود کاملاً هماهنگ می شوید زیرا متوجه می شوید که چه کاری برای افراد دیگر مؤثر است.
شما با گفتن به خودتان شروع می کنید اگر آقای X و خانم Y می توانند این کار را بصورت آنلاین انجام دهند من هم می توانم این کار را انجام دهم.
نکته جالب در مورد ذهن متبحر با سایر افراد همفکر و ایجاد روشی برای درون گرایی این است که شما در گذشته تجربیات خود را در مورد موفقیت و شکست به اشتراک می گذارید. همه ما از یکدیگر یاد می گیریم. ایجاد احترام و وابستگی متقابل جایی که رابطه تفاهم متقابل یا اعتماد و توافق بین مردم وجود دارد.
در تلاش خودمختاری و خودپسندی با جیمز مک الروی موافق هستم که همه باید بدانند شما کی هستید و آنچه فکر می کنید هستید.
سرانجام:
ایمان -> ایمان -> تغییر در رفتار -> عمل -> موفقیت
[ad_2]