رسانه های اجتماعی و مارک تجاری: مزایای نام تجاری چتر

[ad_1]
حقیقت آشکار در مورد بازاریابی در شبکه های اجتماعی این واقعیت است که بازار با سرعت زیادی در حال حرکت است. رسانه های اجتماعی مقیاس عظیمی را ایجاد می کنند. مقیاس منجر به صعود عظیمی شده است که امروز در بازار شاهد هستیم. راه ایجاد یک برند رسانه های اجتماعی این است که محصول خود را در اولویت قرار دهید. اندازه بازار باعث رشد آن می شود. این بدان معنی است که محصول دوباره نصب می شود. با ادامه نام تجاری ترمیم فضای جدیدی ایجاد می کند. به عنوان مثال تعریف صنعت خودرو است. دو بزرگ مرد این دوران هنری فورد از شرکت فورد موتور و بیلی دورانت بودند كه جنرال موتورز را تأسیس كردند. هر دو احساس می کردند که بازار اولیه به قیمت های پایین وابسته است. دورانت همچنین احساس کرد که قیمت های پایین باید سیگنال متغیری برای گروه های دیگر باشد. هنری فکر کرد این قیمت اصلی است و با مدل T. مدلی در کلاس جهانی ایجاد کرد. برای مدتی شرط بندی درست بود و بازار وقت اضافه تکامل یافت. با پیشرفت دهه در سال 1910 طبقه متوسط ​​توسعه یافت. با داشتن منابع زیاد مردم چیزی جز قیمت پایین خودرو نمی خواهند. نابرابری درآمد اهداف مختلفی را برای خودرو تعیین کرده است. این امر از طرق مختلف نیاز به خودروهای مارک دار را ایجاد کرده است. خوشبختانه برای جنرال موتورز بیلی دورانت این مارک های مختلف را ایجاد کرد. در مدل جنرال موتورز Chevy سطح ورود افراد کم درآمد است. Ponitac سطح بعدی است. طراحی شده برای افرادی که شغل خود را شروع می کنند و اولین تبلیغ را دریافت می کنند. برای Oldsmobile متوسط. برای این افراد آنها به سرعت می دانند که بیوک وجود دارد. و سرانجام برای کسانی که این کار را کرده اند یک کادیلاک وجود دارد. من فکر می کنم مدل GM مدلی است که باید در بازاریابی اجتماعی مدرن دنبال شود. گروههای مختلف درآمدی تولید خود را متفاوت تعریف می کنند. مارک ها به آنها کمک می کند تا خودشان را تعریف کنند. به این اصطلاح چتر آغازین است. آنها مارک های مختلفی از محصولات هستند که در رأس یک شرکت قرار دارند. این استراتژی به جنرال موتورز این امکان را داد تا برتری ظاهراً بی نظیر فورد را در دهه 1920 تسخیر کرده و به یک مارک محبوب خودرو تبدیل شود. داشتن یک مارک چتر چه فایده ای از داشتن مارک بزرگی مانند Model T دارد؟ مانند GM کتابخانه ها یک مزیت بزرگ است. در اعداد قدرتی وجود دارد. با بسیاری از مارک ها مانند خانواده GM ارتباط بیشتری با مارک GM وجود دارد تا ماشین GM. مانند مورد جنرال موتورز هیچ مارکی نمی تواند کل بازار را کنترل کند. این نبوغ آلبرت اسلون است. آلبرت اسلون بر اهمیت بازاریابی به عنوان یک هدف توزیع تمایز و نام تجاری تأکید کرد. کاملاً در تضاد با ادعای آقای فورد است که می توانید هر رنگی را که دوست دارید سیاه داشته باشید. تعدادی نشانه وجود دارد که از انفجار مارک جلوگیری می کند. در سال 1923 چندین شرکت خودروسازی وجود داشت که بیشتر آنها تحت یک مارک بودند. آقای اسلون با چندین مارک تجاری توانست بازار را تقویت کند از تلاش شرکت های کوچک برای گسترش برند و خروج از بازار جلوگیری کند و به GM اجازه دهد تا روی فورد تمرکز کند.بسیاری از مارک ها از وجهه تجاری خود محافظت می کنند. همه می دانند که GM ها Chevy Ponitac Olds Buick و Cadillac هستند. هر اتومبیل به تصویر GM کمک کرد. مارک فورد تنها مارکی بود که با فورد در مدل T. کار کرد. به عنوان تنها مارک آقای اسلون توانست مدل T را به عنوان یک مارک ساخته شده برای کشاورزان ارائه دهد. دین همبلتون dnhambleton@gmail.com
[ad_2].

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا