سود در تمام هزینه ها: ارزش سهامدار در مقابل ارزش سهامدار

[ad_1]

در برهه ای از زمان بیشتر شرکت های آمریکایی نقش خود را در برابر ذینفعان خود پاسخگو می دانستند یعنی اینکه یک شهروند شرکتی خوب بودند و از سهامداران و کارمندان خود مراقبت می کردند. در دهه 1980 تغییری در جهت افزایش ارزش سهامداران ایجاد شد یعنی تغییر در ضرورت دیدن سود شرکت ها حتی اگر به بقیه سهامداران آسیب برساند. نمودار سمت راست نشان می دهد که چگونه این تغییر بر اقتصاد ما تأثیر گذاشته است. سود شرکت ها افزایش یافته حقوق مدیر عامل به طور قابل توجهی افزایش یافته و دستمزدها راکد مانده اند.

Walmart مثال خوبی برای این تغییر است. همانند بسیاری از شرکت ها فرهنگ شرکت با فوت بنیانگذار تغییر می کند. سام والتون اعتقاد داشت که شما باید محصولات آمریکایی بخرید و باید با کارگران رفتار عادلانه ای داشته باشید این یک سیاست به حداکثر رساندن ارزش سهامداران است. ظاهراً وراث وی معتقد بودند كه سود باید هدف اصلی و سیاست حداكثر سازی ارزش سهامداران و ثروتمند ساختن آنها به طرز افسانه ای در این روند باشد. این شرکت اکنون بسیاری از محصولات خود را وارد می کند و به کارگران خود حقوق ناچیزی می دهد. والمارت فقط اعلام کرد که ممکن است حداقل حقوق خود را به 8.50 دلار در ساعت برساند. هیئت تحریریه جهانی تولسا توافق کرد که اگر (کارگران) درآمد بیشتری کسب کنند آنها هزینه بیشتری خواهند کرد که این امر اقتصاد را تحریک می کند. همچنین کمتر به مزایای دولت مانند تمبرهای غذایی احتیاج خواهند داشت. درست است و گرچه ممکن است افزایش حقوق سخاوتمندانه به نظر برسد اینطور نیست. در سال 2009 وقتی حداقل دستمزد به 7.50 دلار رسید سهام والمارت برابر با 50 دلار در هر سهم بود. در سال 2014 کارگران هنوز فقط 7.50 دلار درآمد داشتند اما سهام در حال حاضر 88 دلار است. اگر دستمزد همگام با قیمت سهم باشد حداقل دستمزد 13.20 دلار خواهد بود.

سود شرکت ها یکی از دقیق ترین شاخص های سودآوری شرکت است. قیمت سهام نشان دهنده سود یا توانایی یک شرکت در کسب سود است. وال استریت از این طریق آن را دوست دارد زیرا ارزش شرکت را به یک عدد کاهش می دهد که می تواند برای آینده اندازه گیری یا تخمین زده شود. حقوق مدیر عامل با عملکرد سهام آنها ارتباط نزدیکی دارد که افزایش ارزش سهامداران را هدف اصلی شرکت می کند. این امر منجر به سیاست هایی می شود که سود شرکت و پرداخت مدیرعامل را در کوتاه مدت افزایش می دهد اگرچه ممکن است در طولانی مدت به شرکت آسیب برساند. به همین دلیل است که اکثر مدیران عامل اصرار دارند Golden Parachutes آنها را به طرز افسانه ای ثروتمند کند حتی اگر این شرکت در آینده دچار تزلزل شود. پاداش مدیران عامل برای افزایش سود منجر به سیاست هایی شد که شکاف گسترده ای در پرداخت ایجاد می کند. در حالی که در سال 1980 مدیرعامل 42 برابر درآمد متوسط ​​کارمندان درآمد کسب کرد این فاصله به 354 برابر افزایش یافته است.

حقوق و دستمزد بیشترین هزینه برای اکثر شرکت ها است و حفظ متوسط ​​حقوق کارمندان باعث افزایش سود می شود. اعلام اخراج گرچه ممکن است بهره وری شرکت را در آینده کاهش دهد اما اغلب با افزایش قیمت سهم پاداش می گیرد. برخی از شرکت ها به اقداماتی مانند انتقال سود به خارج از کشور ایجاد بهشت ​​های مالیاتی یا نادیده گرفتن مقررات ایمنی و زیست محیطی متوسل می شوند که اجرای آنها ممکن است هزینه بر باشد. این سیاست ها به کارگران آسیب می رساند به اقتصاد ایالات متحده آسیب می رساند و گاهی هزینه های شرکتی را به مودیان ایالات متحده معطوف می کند. بسیاری از شرکت ها این اقدامات را با بیان اینکه از قانون پیروی می کنند توجیه می کنند اما نباید فراموش کرد که بسیاری از قوانین توسط سیاستمداران تحت تأثیر لابی گران و پول ساخته می شوند. اگرچه آنها از قانون پیروی می کنند اما اخلاق و میهن پرستی این شرکت ها زیر سوال می رود.

اگرچه وال استریت و مدیران عامل ممکن است از تمرکز بر ارزش سهامدار بهره مند شوند سهامداران دیگری نیز در این شرکت وجود دارند که باید مورد توجه قرار گیرند. کارگران در شرکت سهیم هستند زیرا رفاه آنها به این امر بستگی دارد. با این حال دستمزد پایین زندگی کارگران را بیچاره می کند و بسیاری از آنها برای بدست آوردن شغل دوم مجبورند وقت خود را در کنار خانواده بگذرانند. مالیات دهندگان نیز در شرکت ها سهیم هستند. فرار مالیاتی و بهشت ​​های مالیاتی باعث کاهش درآمدهای مالیاتی و افزایش بدهی های ملی می شود. تغییر شغل در خارج از کشور به قدرت خرید کارگران آمریکایی لطمه می زند و سهم آنها را در مالیات بر درآمد کاهش می دهد. کارگرانی که توانایی تهیه بیمه درمانی یا غذای کافی برای خانواده خود را ندارند مجبور به درخواست کمک های دولتی می شوند. این امر مسئولیت مالیات دهندگان را کاهش می دهد و کاهش قدرت خرید باعث کندی اقتصاد می شود. گوشه گوشه گرفتن از ایمنی به معنای آسیب رساندن به زندگی و سلامت کارگران است و سنگینی بر دوش مراقبت های بهداشتی و سیستم جبران کارگران است. ما همه ذینفعان محیط زیست هستیم زیرا هوای پاک آب تمیز و محیطی مهمان نواز حق طبیعی ماست.

ایده اینکه شرکت ها باید به سهامداران پاداش دهند ناشی از قانون نیست بلکه ناشی از کار اقتصاددانان ایدئولوژیک است. این تحولی است که توسط وال استریت و مدیران شرکت ها انجام شده است زیرا آنها از مزایای خود بهره مند می شوند. آنها استدلال می کنند که سرمایه داری سهامدار بیشترین سود را برای جامعه ما خواهد داشت اما در واقع نابرابری اقتصادی ایجاد می کند که کیفیت زندگی اکثریت شهروندان آمریکایی را از بین می برد. در مقابل آلمان تأكید بر ارزشهای سهامداران را پذیرفته است. طبق قانون یک شرکت آلمانی ملزم به داشتن حداقل 50٪ کارگر ساعتی در هیئت مدیره شرکتها است. کارگران آلمانی در تصمیمات مربوط به دستمزد مراقبت های بهداشتی حقوق بازنشستگی اضافه کار تعطیلات و سایر تصمیماتی که بر آنها تأثیر می گذارد شرکت می کنند. کارگران قطعاً انگیزه ای برای دیدن موفقیت شرکت دارند و در مقایسه با ما امنیت و فرصت بیشتری دارند. آلمان قوی ترین اقتصاد را در بین کشورهای اتحادیه اروپا دارد و پس از مالیات از برابری اقتصادی بیشتری برخوردار است.

سرمایه گذاران با مسئولیت اجتماعی ارزش در نظر گرفتن همه ذینفعان یک شرکت را درک می کنند. بسیاری از صندوق های بازنشستگی و شرکت های سرمایه گذاری دارای صندوق های سرمایه گذاری مشترک اجتماعی هستند. سرمایه گذاری های صندوق به نفع شرکت هایی است که حافظ محیط زیست هستند. اختصاص داده شده به خدمت به جوامع محلی ؛ متعهد به استانداردهای بالاتر کار اختصاص داده شده به تولید محصولات با کیفیت و ایمن ؛ و کسانی که به روشی مثال زدنی یا اخلاقی اداره می شوند. اگرچه صندوقها با توجه به ارزشهای اخلاقی آنها انتخاب می شوند برخی از آنها عملکرد خوبی دارند. به عنوان مثال صندوق سهام عدالت انتخاب اجتماعی TIAA-CREF اکنون 2.6 میلیارد دلار دارایی در اختیار دارد و طی 5 سال گذشته سالانه با نرخ متوسط ​​15٪ رشد کرده است. صندوق های چک سوسیالیستی غالباً از نوسان کمتری برخوردار هستند زیرا در برابر نوسانات شدید قیمت سهام که هنگام انتشار گزارش سود اتفاق می افتد ایمنی بیشتری دارند.

یکی دیگر از عوامل محرک تغییر جهت سرمایه گذاری ذینفعان انتخاب بنگاه های اقتصادی با مسئولیت اجتماعی برای کنار گذاشتن شرکت هایی است که سابقه سو labor استفاده از کار یا محیط زیست دارند. در نشست سال 2014 خود در ژنو کمیته مرکزی شورای جهانی کلیساها (WCC) مشارکت بیش از 300 کلیسا به نمایندگی از حدود 590 میلیون نفر در 150 کشور برداشت سرمایه های سوخت فسیلی را تأیید کرد و توافق کرد که دارایی های خصوصی آنها را به تدریج از بین ببرد. وی اعضای آن را به انجام همین کار تشویق کرد.

بعید است ایالات متحده قوانینی را تصویب کند که نیازمند تمرکز بیشتر بر ارزشهای سهامداران باشد اما آغاز تغییر جهت در آن است. یک سمینار اخیر در مورد کارآفرینی کارآفرینی اجتماعی: تعادل دشوار بین انجام کار خوب و خوب انجام دادن را تبلیغ کرد. وی خاطرنشان كرد كه بیست و هفت ایالت قانونی را تصویب كرده اند تا شركتهای سودآور موسوم به B Corporation را ممكن سازند. اینها شرکتهایی هستند که مالیات را با هدف سود پرداخت می کنند و یک مأموریت صریح اجتماعی را در اساسنامه شرکت های خود دارند. یک نمونه از این موارد بانک گرامین سازمانی است که وام های خرد را گسترش داده است و به خانواده های فقیر در کشورهای در حال توسعه وام های خرد می دهد تا آنها بتوانند در مشاغل کوچک سرمایه گذاری کنند. م founderسس آن با دریافت جایزه نوبل مفتخر شد. مثال دیگر بستنی بن و جری با تمرکز آشکار بر روی مسائل اجتماعی مانند پرداخت هزینه بیشتر برای شیر قند تخم مرغ وانیل و شکلات با رشد پایدار ؛ مهار تغییرات آب و هوایی و برچسب گذاری اجباری موجودات اصلاح شده ژنتیکی. به نظر می رسد مردم مایل به پرداخت هزینه بیشتر برای محصول شرکتی هستند که بر ارزش سهامداران تأکید دارد.

(ج) 2014 جی سی مور

[ad_2]

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا