[ad_1]
خوب همه ما می دانیم که سرقت ادبی که یک عمل کاملاً قابل قبول استفاده از ایده های شخص دیگر استفاده مجدد از مزایای آن استفاده است و سپس حتی زمانی که منبع اطلاعاتی ارائه نشده باشد یک کار رسمی بد است. با این حال بیایید به آن نگاه کنیم از دیدگاه شخصیت شناس.
در اینجا برخی از مزایای کار به عنوان spoofer آورده شده است:
صرفه جویی در مصرف انرژی – کپی و چسباندن از منابع بسیار کمتری نسبت به آنچه در مورد خودتان فکر می کنید استفاده می کند. هر احمق می تواند آن را ببیند.
- صرفه جویی در زمان کاملاً واضح است که زمانی که شما صرف تحقیق و تفکر خود نمی کنید می توانید برای سایر فعالیتهای با ارزش تر نیز هزینه کنید. به عنوان مثال افراد دیگری را پیدا کنید که از آنها سرقت کنند.
- احترام به همکاران – چه چیزی می تواند نویسنده در تحسین شخصی که می تواند مهلت های ماموریت را به طور مؤثر و مؤثر انجام دهد در حالی که در جستجوی آخرین تجارت است به او کمک کند؟ چه می شود خائن؟
- دوستان حرفه ای – محتوای سرقت ادبی در طولانی مدت (با تشکر از CopyScape) برای آشنایی دقیق با هر تعداد وکلا و سایر فیدرهای پایین. شاید شما مجبور شوید در کلوپ ها و چیزهایشان با آنها معاشرت کنید.
- تکامل یافته است از این گذشته انتحار کننده به فرزندان خود یاد می دهد که سوء استفاده از اموال شخص دیگر کاملاً قابل قبول است به خصوص اگر می توانید بدون نیاز به انجام جزئیات آزار دهنده مانند مجوز این کار را انجام دهید. مزایا برای افراد مسن کودک قطعاً از نظر سیاسی مشخص است.
البته بسیاری از مزایای دیگر نیز وجود دارد اما ذکر آنها صرفاً یک تمرین غیر ضروری در مقابله با سرقت ادبی روشن و توجیه پذیر خواهد بود.
با این حال وقتی مفهوم افتخار و رفتار شرافتمندانه را در نظر می گیریم احساس لغزش خیرخواهانه خود می کنیم. ما این حقیقت را تصور می کنیم که افتخار چربی است که به جامعه مدنی اجازه می دهد. ما همچنین فکر می کنیم سرقت ادبی یک عمل ناعادلانه است.
برنده شدن خود به ضرر دیگران یک عمل ضد اجتماعی است و بوده است و در اصل به عنوان سرقت تلقی می شود. این واقعیت که این یک سرقت است (برخلاف چیزی) نمی تواند بهانه ای شود. از این گذشته هیچ چیز هیچ چیز بیشتر چیزی کمتر از فکر اصلی. همین فکر را می توان در مورد فکر ثبت نام کرد هر نوع شکل از ثبت نام. فرقی نمی کند که این فکر ضبط شده برای سالهای خوانده نشده تا زمان آمدن شخصیت های مخفی دراز کشیده شده باشد. حقیقت نویسنده اصلی را باید شناخت. مطمئناً اگر از این فکر ثبت شده استفاده شود باید جبران خسارت انجام شود.
با شنیدن توجیه سرقت ادبی و سنگین کردن مفاهیم جامعه مدنی این داوری ماست که همه منتقدان محکوم به مشکلات نویسنده اصلی گوش فرا دهند.
[ad_2]