[ad_1]
آیا از آن داستانهایی که به پایان می رسد و بعد از آن با خوشحالی زندگی می کردند خوشش نمی آید؟ همه ما با آن داستانها بزرگ شدیم. این اغلب به افسانه ها گفته می شود. این کودکان با کودکان و نوجوانان سرهایی مملو از رؤیاها و امکانات را برای ما فراهم کردند. این خیلی بد بود که زندگی واقعی رو به رو شد.
کمتر از یک سال پیش با میرون گلدن ملاقات کردیم. ما برای شرکت در یک مدرسه تجاری شش رقمی به دالاس تگزاس سفر کرده بودیم. تلاش برای گرفتن میرون با کلمات بسیار دشوار است. این یک توپ انرژی ایده تشویق و چالش است. اگر نمی توانید کاری انجام دهید که فقط به این دلیل است که هنوز چیزی نمی دانید یکی از گفته های مورد علاقه وی است. (می دانم که من فقط آن را بازنویسی کردم اما شما ایده را می فهمید.)
آیا تا به حال در درک تجارت اصلی خود با چالش روبرو بوده اید؟ همه ما بزرگ شدیم و در این تربیت موقعیت تجاری ایجاد کردیم. بیشتر ما هیچ تصوری در مورد آن نداریم اما این درست است. من نفهمیدم تا اینکه شروع به بررسی گذشته ام کردم موضع من در مورد پول و موفقیت از کجا آمده است. من فکر نمی کنم که هر یک از والدین عمداً قصد دارند موقعیت اشتباه ایجاد کنند. به نظر می رسد که از زندگی روزمره بیرون می آید.
وقتی با میرون ملاقات می کنید به سرعت متوجه می شوید که نمی توانید از بهانه استفاده کنید. او در کودکی فلج اطفال داشت. او مجبور است تمام وقت از پشت پا پشتیبانی کند. خوب می توانید داستان او را در کتابهای منتشر شده خود بخوانید یا در یکی از سمینارهای متعدد وی شرکت کنید. آنچه برای شما مهم است نحوه انتقال از زباله به پول نقد است. بگذارید نه راهی را که تغییر کرده ام بیان کنم.
1. بازاریابی شبکه ای. بنابراین آیا این نکته اول شما را متوقف می کند؟ اگر معاون رئیس جمهور نیستید و یا برای یک شرکت کار کرده اید شاید بهتر باشد در موقعیت خود تجدید نظر کنید. من کاملاً می دانم که سازمان های متلاشی بسیاری وجود دارد اما اگر تحقیق کنید متوجه می شوید که فرصت های خارق العاده زیادی وجود دارد. بیشتر ما در بازاریابی شبکه ای شکست می خوریم زیرا ما مایل به یادگیری و ایجاد تغییرات لازم در زندگی خود برای موفقیت نیستیم. وقتی شکست بخوریم می توانیم آنها را مقصر بدانیم. آنها یک برنامه تجاری ضعیف دارند محصول همه چیز عالی بد بدون آموزش و غیره نیست.
2. بازاریابی اینترنتی. ممکن است شما نیز از این واقعیت بیدار شوید که دنیا در حال تغییر است و همچنین مدل کسب و کار. اگر از اینترنت می ترسید دلیل این است که شما آن را نمی فهمید. اینجا و اینجا برای ماندن است.
3. سمینارهای آموزشی. اگر در هر موضوعی پنج کتاب بخوانید بیشتر از نود درصد مردم آشنا هستید. یک موضوع را مطالعه کنید و شروع به ارائه سمینارهای مربوط به موضوع کنید.
4. eBay. من هنوز هم سرم را در این می لرزم. باورنکردنی است که مردم می توانند در سایت حراج پول زیادی بدست آورند. اما آنها این کار را می کنند. این یک مورد بود که قطعاً یاد گرفتم.
5- برچسب استاندارد. من نمی دانم چند نفر از ما این کار را می کنند اما برای میرون کار کرده است. او می تواند برای همکاری با یک نوازنده شعر بنویسد. شواهدی وجود دارد. به عنوان یک تیم کار کنید
6. حساب های بازرگان. این راهی است برای افرادی که مشاغل آنلاین دارند می توانند پرداخت کارت اعتباری را بپذیرند. یک شرکت مستقل که بودجه فروش شما را اداره می کند. شما در واقع می توانید با آنها همکاری کنید و وقتی به شخصی مراجعه می کنید درآمد نیز کسب می کنید.
7. تجارت سرمایه گذاری. وقتی شروع به درآمدزایی می کنید بهتر است راهی برای سرمایه گذاری آن یا از دست دادن آن داشته باشید.
8- آموزش. این چیز این روزها است. به نظر می رسد هر کسی با هر کسی مربی یا راهنمای شخصی دارد. وقتی در شغل خود خوب هستید می توانید دیگران را آموزش دهید و برای آموزش هزینه ای دریافت می کنید.
9- سمپوزی های تلفنی. چرا وقتی می توانید یک سمینار را از طریق تلفن دریافت کنید به همه دردسر و هزینه اجاره اتاق در مرکز کنفرانس یا هتل بروید. این زمینه دیگری برای تغییر است. در حقیقت شرکت هایی هستند که خط تماس تلفنی رایگان برای تماس های کنفرانس دارند. شما می توانید از افرادی که می آیند و محصولات خود را به کسانی که آمده اند یا هردو بفروشید شارژ کنید.
این نه کاری است که میرون گلدن برای رفتن از سطل زباله به صندوقدار انجام داده است.
جیمز هلر
[ad_2]