پنج نکته برتر برای ملاقات با یک متخصص

[ad_1]

بهترین راه برای دستیابی سریع به اطلاعات با کیفیت بالا برای وبلاگ یا وب سایت خود مصاحبه با یک متخصص است.

کارشناسان انبار وسیعی از دانش را در اختیار شما قرار می دهند که یک عمر یادگیری شما را می طلبد. در واقع به همین دلیل است که آنها متخصص هستند. آنها سالهای زیادی را صرف یادگیری تجارت خود کرده اند و احتمالاً خوشحال خواهند شد که تجربیات خود را به اشتراک بگذارند.

ملاقات با یک متخصص ممکن است ترسناک به نظر برسد بنابراین اجازه دهید آن را تغییر دهیم. شما با یک دوست جدید آشنا خواهید شد

من بیش از بیست سال در تولید تلویزیونی با همه مصاحبه کردم از سیاستمداران برجسته گرفته تا قاتلان روانپزشک. (خوب هیچ شوخی در مورد چگونگی عجیب بودن این دو شبیه نیست. :)

بعضی اوقات وقت داشتم که برای مصاحبه آماده شوم اما بارها این کار را نکردم.

در اینجا پنج چیز برتر یاد گرفته ام که برای موفقیت هر مصاحبه ضروری است.

1. به آنها کمک کنید تا احساس راحتی کنند.

بعضی از افراد جلوی دوربین نرمال هستند اما حدود 90 درصد ما نلی عصبی هستیم. شخصی که ترسیده یا وحشت زده باشد قادر به ارائه بهترین نتیجه خود نخواهد بود.

من همیشه اولویت اول خود را کمک به مردم برای احساس راحتی با من با دوربین و روند مصاحبه دانسته ام.

او عمدتاً این کار را با اطمینان دادن به اینکه زیبا و زیبا به نظر می رسند انجام داد. راستش گاهی اوقات این یک دروغ صریح بود اما به هر حال من آن را گفتم.

من قبلاً با استفاده از فیلتر باریک ویژه شوخی می کردم یا چیزی شبیه این جمله می گفتم: اکنون افراد در خانه نمی خواهند همیشه به آن مدل های لاغر تلویزیون نگاه کنند ترجیح می دهند افراد واقعی مثل من و شما را ببینند.

در آنجا. این دروغ نیست و به آرامش ضربان قلب آنها کمک می کند. به علاوه شامل خود من می شود یک متحد دلسوز. من هم خانم نیستم!

در دنیای روزنامه نگاری فقط برای صاف کردن موضوع خود نمی توانید دور بروید اما در تجارت محدودیتی وجود ندارد. به آنها اطمینان دهید که طرف آنها هستید. کار شما خوب جلوه دادن آن است. اگر می توانید به آنها بگویید که مقداری یا حتی کنترل کامل روی محصول نهایی دارند.

مردم اغلب از اعتماد به نفس و کنترل می ترسند. آنها می دانند که شما قدرت آن را دارید که اگر تصمیم بگیرید مهم نیست که به آنها احمق جلوه کند مهم نیست که در طول مصاحبه چه می گویند.

با آن روبرو شوید اگر کنترل کامل بر تولید را حفظ کنید احمقانه است که احساس عصبی نکنند. به آنها اعتماد کنید و به آنها اطمینان دهید که پیاده شما نیستند. یک فرد آرام می خواهد آنچه عمیق در قلب و ذهن آنها است را به اشتراک بگذارد.

2. مصاحبه خوب گفتگو است نه استیضاح.

س Questionال از شخصی با سبک پلیس سریعتر از هر چیز با او برخورد خواهد کرد. سوالاتی را بپرسید که گویی در یک مهمانی با این شخص ملاقات می کنید و شیفته کار او شده اید.

اکثر مردم دوست دارند در مورد علایق خود صحبت کنند. کار من خاموش شدن و گوش دادن بود.

درست مثل وقتی که در یک رویداد اجتماعی با کسی ملاقات می کنید این احتمال وجود دارد که اگر علاقه واقعی به او نشان دهید او خوشحال خواهد شد که مکالمه را از آنجا انجام دهد.

به خصوص اگر به مصاحبه کورکورانه بروم اولین سوال من بسیار گسترده خواهد بود مانند: بنابراین دکتر اسمیت در مورد تجارت خود بگویید. سپس من خوب گوش می دادم و سوال دوم من این است که به محض قطع صحبت کردن منطقی است. غالباً یک سوال به اندازه این سوال آنها را وادار می کند که پنج یا ده دقیقه صحبت کنند. بعضی اوقات این تنها چیزی بود که لازم داشتم. مصاحبه تمام شد!

غالباً س questionsالات من فقط س questionsالات نبودند – آنها بیانیه هایی بودند. پس از شنیدن کسی که سختی های خود را به من می گوید دوست دارم جملاتی مانند این را بگویم این کار برای شما خیلی سخت بوده است و سپس آنها شروع به پر کردن جزئیات می کنند. تنظیم س aالی مانند این به شما کمک می کند تا همدل به نظر برسید.

هر چند وقت یکبار در مورد خودم چیزی شخصی به اشتراک می گذارم. این قسمت همیشه بریده می شود اما انجام این کار به آنها کمک می کند احساس عجیب و غریب کمتری داشته باشند.

بیشتر توصیه های مصاحبه با تهیه لیستی از سوالات از قبل آغاز می شود. خوب من موافقم که انجام این کار فایده ای دارد مخصوصاً اگر مبتدی باشید. با این حال هیچ چیز شنونده را بیش از مصاحبه کننده ای که به لیستی از سوالات آماده می شود و نه راهنمایی مکالمه به روشی منطقی خسته نمی کند. اگر به لیست آماده شده خود پایبند باشید به نظر می رسد س questionsالات شما اغلب از دامنه سمت چپ خارج می شوند.

بهتر است از لیست سوالات تهیه شده به عنوان یادآوری در طول مصاحبه در مورد موضوعات و زوایای مورد نظر خود استفاده کنید. به ندرت س questionsالات از پیش تنظیم شده در وسط گفتگو مناسب به نظر می رسند. برای جریان بهتر آن را در حال حرکت دوباره تنظیم کنید.

3. ذهن را با مخاطب خود – نه خود شما – مصاحبه کنید.

مانند تمام اطلاعات ارسال یک متخصص باید با مخاطب شما مصاحبه کند. شما واقعاً با کی صحبت می کنید؟ پاسخ به این سوال زبان مورد استفاده شما و عمق سوالات شما را مشخص می کند.

آیا مخاطبان شما در زمینه موضوع حرفه ای هستند؟ اگر چنین است از زبان استفاده کنید و عمیق تر شوید. از طرف دیگر اگر مخاطب منظمی دارید از اصطلاحات اصطلاحات پرهیز کرده و عمومی بمانید. من با صدها پزشک مصاحبه کرده ام و مجبور بوده ام اغلب از آنها بخواهم موارد را با اصطلاحات ساده تری توضیح دهند. مهم نیست که من شخصاً فهمیدم که سکته قلبی به معنای حمله قلبی است. می دانستم هوادارانم احتمالاً این کار را نمی کنند.

4- هنگام س questionsال کردن همیشه به یاد داشته باشید که از چه کسی چه چیزی کی کجا چرا و چگونه بپرسید.

این 6 کلمه کوچک اصول روزنامه نگاری است و اغلب خلاصه همه چیزهایی است که می توان در مورد یک موضوع دانست.

چه کسی اهمیت می دهد؟ چه کسی تحت تأثیر قرار گرفته است؟ چه کسی نیست؟

چه عواملی بر آنها تأثیر می گذارد؟ تمام جنبه های آن را شناسایی کنید.

چه زمانی مرتبط است؟ برای افزودن چشم انداز زمان بندی بدهید.

جایی که به چندین روش قابل طرح است. بدیهی است که کجا اتفاق افتاده است؟ آنچه که مشخص نیست کجا مردم می توانند برای یادگیری بیشتر و کجا می توانند برای جلوگیری از آن مراجعه کنند؟

چرا نیز یک ویژگی کوچک و چند وجهی است. چرا این اتفاق می افتد؟ چرا این اتفاق نمی افتد؟ چرا مهم است؟ چرا این اتفاق می افتد؟ چرا این را می گویی؟

چه طور ممکنه؟ از کجا می دونی؟ چگونه مردم می توانند کمک کنند؟ چگونه همه اینها بر ما تأثیر می گذارد؟

هرچه بیشتر از مردم س askال کنید راحت تر می شود. واقعاً؟ لطفا بیشتر به من بگویید.

5- مصاحبه را با گفتن آیا چیزی وجود دارد که بخواهید اضافه کنید؟ پایان دهید.

از هر ده مورد نه بار بهترین پاسخ مصاحبه با این سوال آخر همراه است.

بعد از اینکه کسی تصویر بزرگ را توضیح داد تمام اطلاعات را در ذهن خود می چرخاند و در آن مرحله می تواند کل موضوع را در چند کلمه خلاصه کند. این همان چیزی است که تلویزیون کوتاه شیرین و در قلب ماجرا دوست دارد.

به عنوان یک مصاحبه کننده من شناخته شده بودم که مصاحبه را برای بیست دقیقه یا بیشتر بر اساس پاسخ به سوال آخرین سوالم ادامه می دهم. این اغلب جالب ترین جنبه ها را به منصه ظهور می رساند و من معمولاً به آن فکر نکرده ام.

برای اینکه یک ارتباط برقرار خوب باشم نمی توانستم به خودم اجازه دهم که فکر کنم همه چیز را می دانم. آنها متخصص بودند. شما فقط یک دوربین و میکروفون بارگیری کرده اید. هیچ راهی روی زمین نیست که بتوانم به هر سالی فکر کنم و این اشکالی ندارد. معمولاً کارشناسان من از فرصتی برای گشودن راه های جدید سپاسگزار بودند. البته مگر اینکه آنها را خسته کنم در این صورت آنها می گفتند: نه فکر می کنم همه این موارد را پوشش دادیم.

وسایل را جمع کنیم و به خانه برویم. این آسانتر از آن بود که فکر می کردم! سرگرم کننده تر بیش از حد.

[ad_2]

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا