کارآفرینی اجتماعی – معنای آن برای سازمانهای غیرانتفاعی چیست

[ad_1]

کارآفرینی اجتماعی اصطلاحی مدرن است که مهارت های کارآفرینی و مسئولیت اجتماعی را با هم تلفیق می کند. برخی از کارآفرینان اجتماعی با ایده کمک به سود غیر انتفاعی که به آن اعتقاد دارند مشاغل انتفاعی راه اندازی می کنند و برخی قصد دارند کالاها یا خدمات با قیمت پایین تری را به برخی از ساکنان ارائه دهند. بسیاری از انواع کارآفرینی ترجیح می دهند از مهارت های خود برای ورود به بخش غیر انتفاعی از طریق شرکت های خود استفاده کنند. مجری هرچه باشد کارآفرینی اجتماعی باید از نظر پایداری و همچنین نحوه انجام کار در دهه آینده تأثیر بسزایی در بخش غیرانتفاعی داشته باشد.

یکی از بزرگترین انگیزه های افراد برای شروع کار شخصی خود افزایش ثروت شخصی خود است. اما حقیقت این است که کسانی که در تجارت موفق می شوند وظیفه دارند به جامعه ای که به آنها در رسیدن به اهدافشان کمک کرده است بازگردانند و به نظر می رسد نسل جدید کارآفرینان (45- 25) این مسئولیت را پذیرفته اند. انواع و اقسام مشاغل کوچک به دنبال راه هایی برای مدیریت تأثیرات محیطی خود ایجاد فرصت داوطلبانه برای کارمندان خود و اختصاص بخشی از تجارت یا سود خود برای انجام کارهای خوب هستند.

سازمان های غیرانتفاعی از تشویق این روند و آماده سازی خود برای بهره مندی از امور خیرخواهانه کارآفرینی بهره مند خواهند شد. برنامه های شناسایی اهدا کنندگان باید ایجاد یا تمدید شوند تا اطمینان حاصل شود که این صاحبان مشاغل آن سازمان را به عنوان یک رابطه همزیستی بالقوه می دانند. نیازهای خاص این سازمان غیرانتفاعی باید مشخص و به صورت تخصصی ارائه شود … کارآفرینان موفق انتفاعی متخصص تجارت هستند و تمایلی به حمایت از سازمانی ندارند که به صورت تخصصی مدیریت نمی شود.

به همین منظور کارآفرینان اجتماعی که اقدام به راه اندازی موسسات غیرانتفاعی جدید می کنند به احتمال بسیار چشم انداز رهبری غیرانتفاعی را به میزان قابل توجهی تغییر می دهند. اگرچه موسسات غیرانتفاعی ذاتاً به برخی از سطح مدیریت بر اساس جهت گیری اجتماعی و اجماع مبتنی بر آن احتیاج دارند اما اتخاذ سبکهای اساسی مدیریت تجاری می تواند انتظارات را در داخل و خارج از سازمان افزایش دهد. به جای یک رویکرد منفعلانه انتظار و دیدن برای مدیریت برنامه ها باید جو پایبندی دقیق برای رسیدگی به مسئله موجود وجود داشته باشد. با کارمندان و داوطلبان نباید به گونه ای رفتار شود که گویی در حال ارائه خدمات غیر انتفاعی بسیار عظیم فقط با حضور در آنجا هستند که هیچ انتظاری از آنها نمی رود. در عوض آنها باید به عنوان کارمند در هر نوع تجارت دیگر با مجموعه مهارت های خاص مورد نیاز و اندازه و کیفیت خاص تولید مورد نیاز باشند.

برای موفقیت در تأثیرگذاری مطلوب بر جامعه باید عملیات غیرانتفاعی را همانند شرکتهای انتفاعی موفق و با تمرکز زیاد بر مبانی تجارت با تأکید بر نوآوری در هر حوزه سازمان مدیریت کرد. هر جنبه از سازمان غیر انتفاعی باید برای فرصت های نوآوری و ساده سازی مورد بررسی قرار گیرد. وجوه باید با یک سیستم حسابداری پیچیده و یک سیستم برنامه ریزی مالی که اغلب مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد مدیریت شود. حقوق و دستمزد باید متناسب با مسئولیت ها تعیین شود – با گذشت زمان شکوه کار برای بادام زمینی کمرنگ می شود و استعدادهای قوی همچنان ادامه نخواهند داد. و گرچه درآمد اهداكننده مهم است اما نباید هیچ اهدافی را برای اهداكننده مسلط كنید. با ایجاد چندین جریان درآمد برای موسسات غیرانتفاعی نیازی به شرکت در این مباحث اخلاقی نیستید … فقط در صورت وجود محدودیت های بیش از حد می توانید نه بگویید.

در پایان روز سازمان غیرانتفاعی هنوز یک تجارت است و باید از این طریق مدیریت شود تا موفق شود. سودآوری نیز دستخوش تغییر است بنابراین موفقیت منوط به برتری در رقابت با مدیریت یک کشتی محکم و همیشه جستجوی راه های ابتکاری برای رقابت است. همین اصول اعمال شده در بخش غیرانتفاعی منجر به تغییر بیشتر برای منافع عمومی بیش از گذشته خواهد شد.

[ad_2]

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا