[ad_1]
برنامه استراتژیک دارای سه سطح است: بنگاه اقتصادی بنگاه اقتصادی و فعالیت. استراتژی ها می توانند در همه سطوح سازماندهی شوند اما برنامه ها در هر سطح از سازمان باید هماهنگ شوند تا از حداکثر هماهنگی تلاش ها اطمینان حاصل شود. بدون هماهنگی بخش ها و کار آنها در جهت اهداف و استراتژی کلی شرکت کار نمی کند. در اینجا یک مرور کلی استراتژیک در مورد هر یک از سه سطح یک برنامه استراتژیک آورده شده است: سطح سازمانی: برنامه در این سطح باید جهت گیری استراتژیک کلی برای یک سازمان را ارائه دهد معروف به استراتژی اساسی. این بیان مختصری از رهنمودهای کلی است که رهبران ارشد قصد دارند در مأموریت یا چشم انداز اعلام شده خود به انجام برسانند. استراتژی مالی در سطح شرکت ها اغلب توسط مدیر عامل و هیئت مدیره تصمیم گیری می شود اگرچه سایر رهبران اصلی اغلب در تدوین استراتژی نقش دارند. انتخاب های استراتژیک در بخش تجارت ممکن است نیاز به تعهد زیادی در تملک مشاغل در دراز مدت داشته باشد و نتایج آن تأثیر بسزایی در سلامت سازمان در آینده خواهد داشت. برنامه ریزی استراتژیک در این سطح اغلب به تجزیه و تحلیل و شناسایی قوی گزینه های استراتژیک متعدد مبتنی بر جهان آینده نیاز دارد. در بسیاری از سازمانهای تجاری تجزیه و تحلیل عمیق تواناییهای شرکت انجام خواهد شد و مسئولیتهای محدودی بین شرکت و شرکت وجود خواهد داشت. استراتژی بازاریابی موقعیت فعلی شرکت را در تجارت فعلی آن منعکس می کند و روشهایی را می توان برای بهبود موقعیت شرکت در رابطه با رقبا به کار برد. راه های مختلفی برای رقابت یک شرکت وجود دارد اما این اغلب به USP شرکت (خدمات بازاریابی منحصر به فرد) بستگی دارد که شرکت و محصولات آن را از سایر رقبا متمایز می کند. اگر در محصول یا خدمات یک شرکت تفاوتی با رقبای دیگر نباشد کالا یا خدمات به یک کالا تبدیل می شود. رقابت بین شرکت های حمل و نقل اغلب در رقابت قیمت ریشه دارد و سرمایه گذاران کوچک اغلب این شغل را بر عهده می گیرند. از طرف دیگر شرکت های مستقل می توانند با یک سرویس بازاریابی واحد رقابت کنند. اگر آنها بتوانند نشان دهند که چرا متفاوت هستند و اختلافات چگونه می تواند سطح بهتری از خدمات یا محصول را ارائه دهد شرکت ها با دقت بیشتری می توانند سطح بالاتری از خدمات یا محصول را سفارش دهند. در اینجا ارزش افزوده و استراتژی های شرکت آورده شده است. آنها باید بر چگونگی استفاده شرکت از ارزش خود متمرکز شوند. سطح استفاده: سطح عملکرد نشان دهنده اثربخشی شرکت است: امور مالی بازاریابی تولید و منابع انسانی نمونه ای از سطح کار هستند. استراتژی های این حوزه باید برای حمایت از استراتژی کلی در بخش های شرکتی و شرکتی تعریف شود. اگر یک رهبر ارشد بتواند کار و اهداف شرکت یا تجارت خود را تعریف کند همه افراد در سازمان همسو می شوند و به اهداف و اهداف سازمان کمک می کنند. بنابراین به عنوان مثال یک رهبر که در IT یا HR کار می کند باید بپرسد آیا این با استراتژی کار آنها یا مسیر استراتژیک کلی شرکت مورد پشتیبانی یا کل شرکت مطابقت دارد؟ Micro-Strategic اهمیت سازگاری یک شرکت را در زمینه های استراتژی تجارت و استراتژی تشخیص می دهد.استراتژی سطح عمومی اگر استراتژی و استراتژی پشتیبانی با اهداف رهبر ارشد مطابقت نداشته باشد مثر نخواهد بود. بنابراین نه تنها انتخاب استراتژی مناسب برای بخش تجارت مهم است بلکه لازم است اطمینان حاصل شود که استراتژی ها و استراتژی های شرکت از استراتژی کلی سازمان پشتیبانی می کنند.
[ad_2].
0 خواندن این مطلب 2 دقیقه زمان میبرد