بازاریابی صاف با فروش – نمایش جامد برای فروشنده

[ad_1]

خدای من وقتی در جستجوی موتورهای جستجو هستید می توانید پیدا کنید.

آنچه در زیر می آید یک نسخه داستانی از گزیده ای از گفتگوی انجمن است که ما هنگام جستجوی عبارت فروش انعطاف پذیر کشف کردیم.

توجه: برای محافظت از هویت افراد درگیر گفتگو را به صورت داستانی ترجمه کردیم اما با نیت اصلی که در سایت تالار اتفاق افتاده صادقانه مانده ایم فروش آن بسیار دشوار است.

جیک این سؤال را در سال 2008 به انجمن رمز و راز ارسال کرد

سلام من علاقه مندم که اطلاعات بیشتری در مورد نسخه فروش که ممکن است فروش انعطاف پذیر نامیده شود کسب کنم. من در مورد آن کنجکاو هستم. آیا فکر می کنید وقتی کلاهبرداری های تجاری را که همه ما از متخصصان متقاعد کننده در رانندگی به چالش کشیدیم چشم پوشی کنید موثر است؟ گاهی اوقات می خواهم مطمئن شوم که خوانندگان احساس نمی کنند که کار می کنند یا فشار می آورند . برای خریدن چیزی.

مک پاسخ می دهد:

این یک فروش ناچیز است – حساس. لنگ است. او به جایی نخواهد رفت.

منظور من این است که شما نمی خواهید نسخه خود را در گلوی خوانندگان خود بچسبانید و مانند یک خوک واقعی می دانید بی قلب و حریص.

وی افزود: اما این چیزها بی سر و صدا می فروشند – نسخه بد است. همه کار درستی است. این فروش نیست! شما نمی توانید با زمزمه کردن و درخواست مجوز نزدیک شدن بادام زمینی را در این زمینه بفروشید.

وی گفت: جهانی است که مردم به دنبال دریافت یک نسخه از فروش باشند که از مواد اولیه خود بهره برداری می کنند – شما همه ترس از دست دادن چیزها احساس گناه احساس بی توجهی از همه چیز را می دانید – و کار برای همه – منظور من همه است. به همین دلیل شما باید از آن برای فروش مردم استفاده کنید. بسیار اساسی است.

چه چیزی که بازاریابان فروش سخت به دست نمی آورند؟

تکنیک های دشوار تر کردن رانندگی گاهی کار می کنند. البته آنچه مک نمی فهمید این است که فروش جدی فقط برای افرادی انجام می شود که به راحتی باعث ترس تهدید هویت اولیه و شخصیت بدوی آنها می شوند.

بنابراین دشوار است که شخصی را که می گوید بفروشند من از هرگونه ناامنی شما استفاده خواهم کرد و شما را لرزاند. سپس شما را در محافل دور می کنم و قول می دهم که راه حلی برای ناامنی شما یافتم. خیلی زود شما حتی متوجه نمی شوید که به دلیل اعتقاد من ذهن خود را از دست داده اید و کیف پول خود را نگه دارید و آزاد کردید. درخواست شما. اکنون می توانید با رضایت جشن بگیرید که دیگر در زندان جهنم عاطفی که یک نسخه را برانگیخته است زندانی نیستید.

کمی بیش از حد؟ شاید. اما آیا برای شما عجیب به نظر می رسد؟ انتظار نداشته باشید!

مطمئناً جمعیت در معرض این رویکرد به اندازه کافی بزرگ است که اگر ثروتمند نباشد بسیاری از بازاریابان فروشنده ی سخت به ثروت می رسانند.

اما آنچه که فروشندگان سخت آن را نمی گیرند این است که افراد زیادی وجود دارند که از این نوع تاکتیک های تهدید اساسی هیجان زده نمی شوند. من آنجا بودم. من انجامش دادم. چه کسی به آن احتیاج دارد!

بنابراین خیلی سریع هرچه خریدار آگاه تر باشد آگاهی بیشتری پیدا می کند.

آنها برای بازدید از یک سایت یا فروشگاه به آنجا رفتند که بتوانند از یک جمله احترام متقابل بین فروشنده و خودشان لذت ببرند – جایی که به مکانی رفتند که بتوانند خرید را انجام دهند نه به عنوان یک ترس از ترس بلکه به عنوان سرگرمی.

همچنین آنچه که مردم به سختی می فروشند این نیست که تعداد بیشتری از ما – به ویژه در جامعه فروش نامحدود – وجود دارند که می خواهیم وقتی درگیر خرید یا فروش هستیم از یک رابطه مناسب لذت ببریم.

سپس معنویت بازاریابی و فروش وجود دارد … اما این باید برای موقعیت دیگری باشد.

[ad_2]

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا