[ad_1]
بینش مشتری باید جزئی جدایی ناپذیر از هر استراتژی بازاریابی باشد. با این حال وقتی نوبت به توسعه خدمات و محصولات جدید یا بازاریابی این محصولات و خدمات می رسد بسیاری از شرکت ها واقعاً سعی در درک مصرف کنندگان ندارند.
درک اساسی درباره چگونگی جذب یک محصول خاص از جمعیت کافی نیست. کسب و کارها باید درک کنند که چرا مصرف کنندگان به گونه ای رفتار می کنند چه چیزی درک و برداشت آنها را تشکیل می دهد و چگونه آنها اطلاعات را با یکدیگر به اشتراک می گذارند.
در مباحث رسانه ای این استراتژی بازاریابی به شدت ناکافی است.
در نحوه انتخاب کار با مارک ها و شرکت هایی که از آنها پشتیبانی می کنند امروز مصرف کنندگان به شدت تغییر کرده اند. آنها به روشهای جدید اطلاعات را پردازش و دریافت می کنند مبانی فرهنگی و پیش زمینه های مختلفی دارند و می خواهند در سطح شخصی تری برقراری ارتباط کنند. در صورت عدم جستجوی بینش مصرف کننده بازاریابان و شرکت ها قادر نخواهند بود که مشتریان بالقوه را برای تبدیل شدن به مشتری برقراری ارتباط یا تعامل با مشتریان بالقوه ترغیب کنند یا در درک پیشینه و گذشته خود موفق شوند.
برای درک فرهنگ مصرف کننده شرکت ها نیاز به یک رویکرد انسان شناختی برای بازاریابی دارند. بازاریابان می توانند به جای تلاش برای تغییر رفتارها و استفاده از اطلاعات به نفع خود یاد بگیرند که با آن بازی کنند. ایجاد یک رابطه عاطفی و فکری برای ایجاد یک برند ضروری است. توسعه دهندگان محصول برنامه ریزان تجارت و بازاریابان برای فعال کردن این موضوع باید زمینه فرهنگی را در نظر بگیرند. فرهنگ ترکیبی از ویژگیهای قبیله ای تاریخی و اساطیری است. این چیزی بیش از یک زبان است. در صورت وجود درک بیشتر از عوامل انسانی و بینشهای فرهنگی بازاریاب می تواند از عمل و الهام بخشیدن به تغییر رفتار استفاده کند.
برای رشد اقتصادی بازاریابان باید انتخاب ها یا طیف گسترده ای از خدمات محصولات سبک ها و رنگ ها را به مشتریان بی ثبات خود ارائه دهند.
آیا تاکنون فکر کرده اید که چرا برخی محصولات بیشتر فروش می کنند در حالی که سایر محصولات در قفسه ها قرار دارند؟ برای ایجاد هر محصول یا خدمات مورد نظر بازاریابان باید دید مشتری داشته باشند و همچنین تحقیقات عمیق در بازار انجام دهند.
در یکی دو دهه گذشته ترکیب مخاطب خرید به طرز چشمگیری تغییر کرده است. مصرف کنندگان اکنون ترکیبی از ژنرال Xers Baby Boomers و Gen Yers را تشکیل می دهند. هر گروه خواسته ها نیازها و خواسته های خاص خود را دارد. شرکت ها هرگز قادر نخواهند بود بدون جلب بینش در این گروه ها آنها را به شکلی که مورد توجه قرار گرفته یا محصولات مورد نظر خود را توسعه دهند ارتقا دهند. حتی در این گروه ها می توان ویژگی های متنوعی را ارائه داد.
دلیل متفاوت بودن هر گروه موضوعی است که شرکتها باید فرهنگ را بفهمند. همانطور که ریشه اخلاق و ارزش های آنها پدیدار شد؟
اقتصاد جدید جهانی به معمای پیچیده جمعیتی می افزاید. اکنون مصرف کنندگان در سراسر جهان گسترش یافته اند و در صورت داشتن ارتباط اینترنتی می توانند در هر مکانی خرید کنند. درک بینش مصرف کننده می تواند الگوهای خرید را در کشورهای مختلف شکل دهد. خواسته ها و نیازهای مصرف کننده آمریکایی و اروپایی ممکن است متفاوت باشد. در اروپا اختلافاتی وجود خواهد داشت. شرکت ها باید تفاوت های موجود در مناطق مختلف هر کشور را درک کنند. قبل از اجرای برنامه های بازاریابی بازاریابان باید درک کنند که چگونه هر جامعه با محصولات و خدمات مورد استفاده خود ارتباط دارد.
بدون بررسی پاسخ مصرف کننده در صورت معرفی محصولات یا خدمات به بازار این تجارت ممکن است با شکست مواجه شود.
بازاریابی متمرکز بر مصرف کننده یک ساعت نیاز است. جهان به سرعت در حال پیشرفت است. پسندیدن و پسندیدن مشتری به سرعت تغییر می کند و شرکت ها باید این واقعیت را درک کنند و سریع عمل کنند. این امر تنها درصورتی ممکن خواهد بود که چشم انداز رفتار مصرف کننده را افزایش دهند.
[ad_2]