[ad_1]
همیشه نقشی که سیستم آموزشی در آماده سازی جوانان ما برای آینده موفق دارد وجود داشته است. انتقاد من این بود که در حالی که اصول سواد و عدد را پوشش می دهیم مهارت های حیاتی برای موفقیت در زندگی وجود ندارد. اما این دیدگاه از تعریف خودم از موفقیت ناشی می شود.
تعریف من از موفقیت فراتر از توانایی به دست آوردن و نگه داشتن شغلی است که حداقل دستمزد را پرداخت می کند یا حتی شغلی را که حقوق بالاتر از حد متوسط را پرداخت می کند. در عوض موفقیت توانایی استفاده از مهارت ها و توانایی های فرد برای دستیابی به آزادی مالی است.
من از تنها تحصیلات سکولار خود در یکی از بهترین دبیرستان های دولتی کالیفرنیا می دانم که فرصت های کارآفرینی هرگز مورد بحث قرار نمی گیرد. در طول تحصیلات دانشگاهی تمرکز من بر روی کار یافتن پس از فارغ التحصیلی بود. بازاریابی شبکه ای و مشاغل کوچک فقط به عنوان مخاطره آمیز معرفی شدند.
برنامه زندگی برای مدرسه دانشگاه و شغل الگویی است که بیشتر افراد آموزش می بینند از آن پیروی کنند. با این حال تنها درصد کمی از کسانی که این طرح را دنبال می کنند به هر میزان از ثروت یا رضایت مالی در زندگی دنیوی خود می رسند.
سپس کسانی هستند که حتی کالج یا درآمد قابل توجه را بعید می دانستند زیرا کسی را نمی شناختند یا کسی را که به این اهداف در زندگی رسیده باشد راهنمایی نمی کند. بنابراین آنها چشمهایشان را برای فکر بزرگ و رسیدن به نتایج خارق العاده باز نمی کنند. یا آنها بدون هیچ تلاش واقعی منصرف می شوند.
هدف من تساوی زمین بازی است. من آرزو دارم این کار را با بهره گیری از روش های درآمدزایی صرف نظر از سوابق اجتماعی و تحصیلی انجام دهم. ایده این است که بتوانید از ماهیت ناشناس اینترنت برای درآمدزایی استفاده کنید که می تواند بدون پول شروع شود بنابراین هیچ مانعی برای ورود برای کسی وجود ندارد. تا زمانی که به کامپیوتر در کتابخانه دسترسی داشته باشند می توانند برای خودشان کار کنند و از طریق پرداخت هزینه برای خود درآمد کسب کنند.
اشتباه نکنید مدرسه دانشگاه و مشاغل همه جای خود را در جامعه و اقتصاد دارند. اما این اطمینان کافی نیست که هرکسی که این برنامه زندگی را دنبال می کند بتواند هزینه های خود را تأمین کند آموزش و مراقبت های بهداشتی با کیفیتی را برای فرزندان خود فراهم کند و بازنشستگی را فراهم کند چه زود لذت بردن از زندگی یا دیر به دلیل کهولت سن.
موانع زیادی در استخدام تبلیغات و در دسترس بودن کار وجود دارد تا بتوانید حتی برای افرادی که CV یکسان دارند یک زمین بازی برابر باشد. من در کار خود بیش از یک بار به سقف شیشه ای برخورد کرده ام و به دلیل عدم صعود سریع از نردبان شرکت تمایلی به خفه شدن نیازهای دخترم ندارم. من نمی خواهم هیچ کارفرمایی باشد که بگوید دخترم در کدام مدرسه برای حضور در مدرسه خوب است. من می خواهم آن کنترل را داشته باشم.
تنها راهی که من برای دستیابی به این کنترل می بینم تساوی شرایط بازی است از طریق ایجاد چندین جریان درآمد آنلاین به طوری که یک منبع درآمد عمده نیاز مالی خانواده من را تأمین نمی کند. این وظیفه ای نیست که تحصیلات دنیوی من را آماده کرده است تا از آن پیروی کنم. اما این سفری است که به نظر من برای تأمین رفاه مالی خانواده ما ضروری است.
[ad_2]