بازاریابان: آیا ما احمق هستیم؟

[ad_1]

صبح بخیر همکاران بازاریاب! خوب شما مجبور نیستید این نگاه را به من بدهید همیشه یک صبح جایی می آید (چه کلیشه ارزان!)

بعدا آنلاین شدی؟ من فکر می کنم … آیا در هزاران سایت برای بازاریاب ها یا حداقل ادعای داشتن منابع مرتبط با بازاریابی چیزی برای شما ایجاد مزاحمت نکرده است؟ من شخصاً نمی توانم احساس ضعف مداوم پدیده عجیب نوشتن را متوقف کنم: مقدار زیاد مقالات دارای شماره در عناوین آنها. من هنوز نمی دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنم؟ در اینجا چند نمونه تکان دهنده آورده شده است: 5 مرحله آسان … 20 نکته برای بهتر … X – این Y – دیگران همه امیدوار کننده هستند که مخاطبان بازاریابی شما را به شدت افزایش می دهند فروش باور نکردنی برنامه عالی بازاریابی بزرگترین نامه فروش تا کنون تبلیغات ارزان قیمت. این لیست می تواند برای همیشه ادامه داشته باشد و همچنان شما را در حیرت بگذارد که اگر ما از این نکات قوانین و نکات پیروی کنیم زندگی برای یک بازاریاب چقدر آسان است.

درسته؟ آیا این نویسندگان نوعی خرد ساده را کشف کرده اند که بقیه ما هنوز نمی دانیم؟ به سختی امکان پذیر است … اگرچه این جنبه مردم را متحیر نمی کند در غیر این صورت چرا ما این همه نوشتن غیرحرفه ای را می بینیم؟

با استفاده از این نوع مقاله ها کتاب آسیب زیادی به دنیای بازاریابی حرفه ای وارد می کند. اول آنها این ایده را تبلیغ می کنند که بازاریابی یک کار ساده است. فقط اگر عقب مانده ذهنی باشید (به معنای آزردگی نیست) این قوانین ساده آسان و توصیه های باشکوه را نمی فهمید و نمی توانید از آنها استفاده کنید. کمی وقت بگذارید و به عناوین اصلی نگاه کنید: تقریباً همه آنها حاوی کلمات کمی ارزان مانند آسان ساده اشارات هستند که این ایده را برای در دسترس قرار دادن موضوع برای همه تحریک می کند. نه این نیست و ما باید با آن روبرو شویم.

دوم یک کارآفرین تازه کار که به دنبال اطلاعاتی در مورد چگونگی راه اندازی / چگونگی رشد تجارت خود است ممکن است به این نتیجه برسد که بازاریابی فروش و تبلیغات مناطقی هستند که برای مقابله با آنها نیازی به یک متخصص نیست و کافی است آنها نکات جالب را که به صورت آنلاین پیدا می کند گام به گام دنبال کنند. زاویه پس چرا وقتی بسیاری از مشاغل کوچک در اطراف ما فرو می ریزند تعجب می کنیم؟

سرانجام دانشجویانی که در هر رشته مرتبط با بازاریابی شرکت می کنند ممکن است در دام نظریه تفکر و مطالعه قرار بگیرند بسیار مهم نیست. با استفاده از برخی از ترفندهایی که دنیای اینترنت پر از آن است می توان هر مشکلی را حل کرد و در اینجا آنها بدون نیاز به فکر بدون نیاز به تدوین استراتژی وجود دارد … چرا آنها در وهله اول در دانشگاه های گران قیمت و وقت گیر ثبت نام کردند؟

ممکن است بگویید این به نظر می رسد پارانوئید است و زیاد اشتباه نمی کنید. گفته های پیش گفته با هدف اغراق برای به صدا درآوردن زنگ در نظر گرفته شده است.

مسئله دیگر مخاطب و هدف نوشتارهای مطرح شده در اینجا است. از آنجا که آنها بیشتر در سایتهایی منتشر می شوند که ادعا می کنند منابع بازاریابی حرفه ای را ارائه می دهند ممکن است فرض کنیم این مخاطبان شما باشد. با این حال جای تردید است که متخصصان واقعی علاقه مند به خواندن مطلبی به نام فروش خود را افزایش دهند – 10 نکته آسان هستند مگر اینکه به دلیل برخی از کنجکاوی های وسواسی یا شوخ طبعی عجیب و غریب باشد. چرا؟ از آنجا که آنها می دانند هیچ چیز جدیدی در زیر آفتاب وجود ندارد این نکات فقط اصول قدیمی هستند که دوباره بازنویسی شده اند همان مطالب در یک پوشش متفاوت. با نگاهی بهتر به محتوای آثار جرم انگاری می توان با اصول تدریس شده در مدرسه آشنا شد که اکنون بسیار انتزاعی و ساده است در سطح زبانشناسی قابل دسترسی نوشته شده و در بیشتر موارد به عنوان ذهنیت نویسندگان ارائه می شود . خوب اگر جوانب مثبت مخاطب نبودند پس چه کسی می توانست باشد؟ دانش آموزان؟ آنها در کتاب های عظیم خود گیر کرده اند و سعی می کنند فیلیپ کوتلر بعدی شوند … شاید صاحبان مشاغل؟ نه … آنها حتماً کسی را استخدام کرده اند یا خودشان مشغول اداره شغل بوده اند از تعداد نکاتی که Z منتظر خواندن آنها است بی اطلاع هستند.

این بدان معنی است که ما به اولین فرض یعنی تعداد مقالاتی با عنوان بازاریابی حرفه ای بازمی گردیم. سلام من تقریباً فراموش کردم که ذکر کنم نویسنده در بیشتر موارد یک متخصص بازاریابی است (من از این نقطه عطف وحشت دارم!) از این مرحله به بعد نگرانی های واقعی آغاز می شود: از آنجا که سطح حرفه ای بودن بسیار افت کرده است؟ آیا ما فکر خلاق خود را از دست می دهیم؟ دیگر نمی توان چیز جدیدی اختراع کرد؟ آیا برای تبلیغات خود به این مشاغل ارزان قیمت نیاز داریم؟

سرانجام ما احمق شده ایم؟

[ad_2]

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا