انتخاب ایده موثر برای نوآوری سیستماتیک بسیار مهم است

[ad_1]

آمازون | آموزش

“نکته اصلی این است که مواردی را که فکر می کنید واقعاً مهم هستند انتخاب کنید و سپس مانند لیزر روی آنها تمرکز کنید.” جف بزوس ، بنیانگذار و رئیس آمازون دات کام

از میان تمام راه های کشف ایده های جدید ، شرکت والت دیزنی در طول سال های ایسنر یکی از غیرمتعارف ترین ها را داشت. مشابه نمایش تلویزیونی دهه 1970 ، نمایش “گونگ شو” دیزنی با استقبال کارکنان صفوف و پرونده ها روبرو شد. سالی سه بار ، آیزنر و دو نفر از دستیاران برجسته او روزی را برای گوش دادن به هر کس و همه – دبیران ، طراحان سایت و پرسنل پارک – اختصاص داده بودند که می خواستند ایده ای ارائه دهند. حداکثر 40 نفر مجاز به اجرا ، ارائه یا بازی کردن ایده های خود بودند تا اینکه با صدای بلند نشان داد که زمان تمام شده است. سپس ، پس از پخش همه ایده ها ، آیزنر و مدیرانش درباره هر یک بحث کرده و تصمیم گیری می کنند.

کمی بد بو ، بله ، اما به طرز شگفت انگیزی موفق است. به گفته پیتر اشنایدر ، رئیس بخش فیلم های دیزنی در آن زمان ، بیشتر فیلم های انیمیشن دیزنی از این جلسات نشات می گرفت ، همانطور که ایده فروشگاه های خرده فروشی دیزنی نیز همین بود. اکثر سازمان ها این ایده ها را جنجالی نمی دانند. آنها همچنین فوراً بازخورد نمی دهند یا سریع تصمیمات بله / خیر را نمی گیرند. نظرسنجی انجمن مدیریت آمریكا بر روی هزار و 356 مدیر جهانی به این نتیجه رسیده است كه “در بیشتر شركت ها هیچ استراتژی روشنی برای انتخاب یا حتی ارزیابی ایده ها وجود ندارد.” تقریبا نیمی از پاسخ دهندگان (48٪) اظهار داشتند که شرکت آنها “سیاست استانداردی برای ارزیابی ایده ها ندارد”. محبوب ترین پاسخ بعدی؟ حدود 17٪ گفتند كه از “فرآیند بررسی و ارزیابی مستقل” استفاده می كنند ، در حالی كه 15٪ اظهار داشتند كه ایده ها توسط مدیر واحد كه ایده ارائه شده ارزیابی شده است.

یک فرآیند انتخاب موثر ، “مسیر ایده” شما را به “مسیر ایده” شما پیوند می دهد. بدون آن ، این فرسایش تصادفی ، سلسله مراتبی و ناامیدکننده سازندگان احتمالی است.

مزایای یک فرآیند انتخاب قوی

در حالی که با شرکت هایی کار می کردم که تازه سفر نوآوری خود را آغاز می کنند ، من اغلب از مدیران می شنوم که می گویند آنها “ایده های زیادی دارند ، نه خیلی کم”. من می پرسم چگونه می توانید این همه ایده خوب بدست آورید. پس از بحث بیشتر ، آنچه که اغلب معلوم می شود این است که آنها بسیاری از ایده های نیمه کاره اضافی دارند که به دور خود می چرخند و به سرعت محو می شوند. من اغلب نظر “به نظر می رسد هرگز ایده ای را نمی کشیم” را می شنوم. آنچه این نشان می دهد این است که هیچ مکانیزمی ، هیچ هیئت یا کمیته بررسی برای بررسی ، فیلتر ، رد ، تشویق ، اولویت بندی ایده ها و در نهایت “چراغ سبز” به جلو وجود ندارد. همانطور که یوگی بررا می گوید: “اگر نمی دانید کجا می روید ، ممکن است در جای دیگری قرار بگیرید.”

80 تا 100 ایده اولیه لازم است تا یک یا دو ایده کافی برای پیگیری امیدوار کننده به نظر برسند. بنابراین وظیفه تیم انتخاب یک یا دو نفر است – اما این کار را بدون تضعیف روحیه کسانی که عقاید آنها پذیرفته نشده است انجام می دهد. تیم انتخاب نه تنها به عنوان هیئت منصفه ، بلکه به عنوان یک ابزار آموزشی نیز فعالیت می کند. در دیزنی ، همكاران منظم بر خجالتی بودن و ترس از امتناع از ایستادن به جای رئیس جمهور و فروش ایده های خود غلبه كردند. چرا؟ زیرا آنها می دانستند که در مورد اینکه چرا ایده آنها انتخاب نشده است ، سخنان منصفانه ، البته کوتاه ، شنیدنی و حداقل برخی صادقانه خواهند داشت. وقتی کارمندان می بینند که ایده هایشان شنوایی عادلانه ای پیدا می کند ، شروع به ارائه بیشتر آن می کنند. در گوگل ، ماریسا مایر و یک تیم اصلی از مدیران چندین بار در هفته با یکدیگر دیدار می کنند تا جریان بی پایان از زمین های تازه را بشنوند. کارمندان Google حداکثر پنج دقیقه وقت دارند تا GMail ، Froogle ، Search یا Google Earth بعدی را پیشنهاد دهند. اگر خجالتی باشند ، می توانند از طریق سیستم مدیریت ایده اینترانت شرکت ارسال کنند. وقتی نوبت به انتخاب می رسد ، هیچ یک برای همه وجود ندارد. سبک شما فقط باید متناسب با فرهنگ شما باشد و شفافیتی را برای افرادی که به احتمال زیاد کارآموز هستند ایجاد کند.

تنظیم استاندارد بسیار مهم است

اکثر شرکت ها هرگز برای روشن کردن ایده های مورد نظرشان بیرون نمی روند – بنابراین معیارهای آنها نامشخص است. بدون استاندارد ، هر ایده از ارزش یکسانی برخوردار است و منجر به تنگناها و درگیری بر سر منابع کمیاب و اینرسی می شود. نظر دیگری که اغلب می شنوم این است: “مردم هرگز از ایده های حیوانات خانگی در مورد این شرکت دست نمی کشند.”

از طرف دیگر ، می توان از معیارهای خوب طراحی شده برای بزرگتر اندیشیدن ، گسترش دامنه خود استفاده کرد. جف ایملت ، مدیر عامل جنرال الکتریک ، از هر بخش تولید سالانه سه موفقیت در تخیل را می پرسد – ایده های تغییر بازی که باعث ایجاد مدل های کاملا جدید تجاری یا تولید محصولات با ارزش 100 میلیون دلار درآمد عالی در مدت سه سال می شود. معیارهای انتخاب وقتی ساده و به یادماندنی باشند ، بهترین هستند. زمانی از ارزش بیشتری برخوردار است که در کل سازمان قابل درک باشد. در WL Gore & Associated معیارها به سه کلمه کاهش یافت: Real، Win، Worth. آیا فرصت واقعی است؟ آیا می توانیم آن را در بازار برنده شویم؟ آیا ارزش پیگیری دارد؟

در بانک آمریکا ، تیم های انتخاب در هر واحد تجاری ایده ها را با کارت امتیازی تبلیغ شده ارزیابی می کنند. با استفاده از یک نمره ساده از صفر تا پنج ، ایده ها بر اساس ابعادی مانند: سهولت اجرا ، تأثیر مشترک ، خوشحالی مشتری و البته پتانسیل درآمد ارزیابی می شوند. در یک شرکت فناوری ، استاندارد محدود به پنج سوال است:

1. آیا این ایده با استراتژی نوآوری ما سازگار است؟ 2. آیا ارزش جدیدی برای مشتریان ما ایجاد می کنید؟ 3. آیا تقاضای این نوآوری وجود دارد؟ 4- آیا دولت از آن پشتیبانی می کند؟ 5. آیا می توان راه حل را واجد شرایط دانست؟

افراد مناسب را در تیم انتخاب کنید

متأسفانه ، تیمهای گزینش اغلب توسط افرادی که ارتباط کمی با مشتری و یا نیاز بازار ندارند ، و درک درستی از نوآوری ندارند. تنظیم استانداردهای هوشمند ضروری است ، اما کسانی که استانداردها را برای ایده های واقعی اعمال می کنند ، باید مرزهای استاندارد را نیز بشناسند ، به ویژه برای ایده های نوآوری رادیکال. به عنوان مثال ، اگر استانداردها س questionال کنند که آیا “تقاضای این محصول / خدمات جدید” وجود دارد ، نه گفتن آسان است. اما نوآوری های تغییر دهنده بازی – تلفن همراه ، یادداشت پست و اینترنت – همیشه تقاضا ایجاد می کنند. و مشتریان تا زمانی که آن را نبینند و استفاده نکنند نمی دانند چه می خواهند. بنابراین ، گرچه معیارهای انتخاب مهم هستند ، داشتن افراد مناسب در تیم انتخاب / بررسی نیز قضاوت های شهودی را انجام می دهد.

رفتار تیم انتخاب نباید جریان ایده های جدید را کاهش دهد ، بلکه باید مشارکت بیشتر را تشویق کند. اعضای تیم را باید بی طرف ، کارآفرین (در ارتباط با بازارها و نیازهای مشتری) و ماهر در ایده پردازی دید و نه اینکه فقط قضاوت کنند. جلسات انتخابی باید جلساتی تعاملی باشد که در آن تمرکز روی سوالات و موارد ناشناخته به همان اندازه پاسخ ها ، روی سطح احساسات و تعهد به همان اندازه که روی سطح تجربه فردی است که ایده را ارائه می دهد. در یکی از بانکهای بزرگ جهانی که در اوایل این دهه با آن کار کردم ، تیم های مگنت را در هر کشوری که بانک در آن فعالیت می کند راه اندازی کردیم تا ایده را انتخاب و نظارت بر موارد انطباق و مدیریت ریسک را انجام دهیم. در برخی از مواقع ، ما شروع به شنیدن شکایات کردیم که این تیم ها بیشتر شبیه پلیس هستند تا مربیانی که به شما کمک می کنند طبق قوانین بازی کنید ، اما آنها همچنین می خواهند شما موفق شوید.

ایجاد یک فرآیند انتخاب تضمینی برای یافتن ایده های پیشرفت نخواهد بود ، اما از سفتی ایده ها می کاهد و به شما اجازه می دهد ، همانطور که جف بزوس می گوید ، “موارد بسیار مهم را انتخاب کنید و سپس مانند لیزر بر روی آنها تمرکز کنید.” جای تعجب نیست که انتخاب ایده برای شرکتهایی که قصد دارند نوآوری را در شرکت خود جاسازی کنند ، سریعاً به یک بهترین عمل اساسی و اساسی تبدیل می شود.

[ad_2]

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا