تاکتیک ها و استراتژی های رهبری

[ad_1]

الگوهای رفتاری سازگار بر سبک های رهبری حاکم است. تاکتیک های خاصی وجود دارد که یک رهبر برای تأثیرگذاری بر پیروان خود اعمال می کند. هشت تاکتیک اساسی وجود دارد که یک رهبر در هنگام هدایت گروه از آنها استفاده می کند. این تاکتیک ها مستقل از سبک های رهبری هستند.

این هشت تاکتیک عبارتند از: جهت گیری اقناع مذاکره مشارکت عدم هدایت عضوگیری تغییر مسیر و عقب نشینی.

تاکتیک اقتدارگرایانه فرمان. به طور معمول رهبران به سبک استبدادی این تاکتیک را انجام می دهند. در این حالت رهبر به پیروان خود دستور می دهد فقط آنچه را که می خواهد انجام دهند. یک فرمانده باید اختیار صدور دستور به زیردستان خود را داشته باشد و فقط در این صورت است که می تواند از این شگردها استفاده کند.

دو حالت ممکن وجود دارد که می توان از این تاکتیک استفاده کرد. یک موقعیت این است که فرمانده زمانی برای استفاده از تاکتیک دیگر ندارد. دومین وضعیتی که باید برای این تاکتیک دنبال کنید انجام چنین کاری برای سازمان خوب است.

تاکتیک اقناع در مورد توضیح و ترغیب مردم برای انجام کار است. این درمورد این است که آنها باور کنند کاری که شما می خواهید انجام دهید کار درستی است.

به یاد داشته باشید که همه کنجکاو هستند و حق دارند بدانند چرا کار خاصی انجام می دهند. این تاکتیک وقتی افرادی که متقاعد شوند در موقعیتی مشابه رهبر یا بالاتر از آن قرار دارند به خوبی کار می کند.

او برای هدایت مردم به این راه به دلایلی نیاز دارد. شما باید بتوانید دلایل انجام کار خاصی را به روش خاصی ارائه دهید.

تاکتیک مهم دیگر مورد نیاز مذاکره است. این به معنای تأثیرگذاری از طریق سازش است که هم برای رهبر و هم برای مردم قابل قبول است.

این ممکن است شامل مواردی باشد. این تاکتیک در برخی شرایط لازم است و می تواند بسیار مثر باشد.

بعدی تاکتیک به اشتراک گذاری است. این تاکتیک درگیر کردن افراد در کاری است که رهبر می خواهد انجام دهد و وادار کردن آنها به پذیرفتن همان هدفی که می خواهد. این امر آنها را وادار به دستیابی به هدف می کند.

این یکی از قدرتمندترین تاکتیک ها است. اگر همراه با برخی از تاکتیک های دیگر در صورت نیاز ساعت استفاده شود این تاکتیک می تواند معجزه کند.

تاکتیک های اشتراکی احساس مالکیت را به وجود می آورد و افراد به طور طبیعی با اشتیاق نسبت به چیزهایی که مالک آنها هستند عمل می کنند.

در اختیارات محدود رهبر می تواند از سبک غیر راهنما استفاده کند. این تاکتیک زمانی مفید است که مردم در برابر نفوذ مستقیم مقاومت کنند.

در این تاکتیک رهبر مستقیماً نمی پرسد که چه می خواهد بلکه درگیر کار دیگری است که افراد را وادار به انجام کاری می کند که او می خواهد. وقتی رویکرد مستقیم شکست می خورد این بهترین تاکتیک جایگزین رهبر است.

در یک تاکتیک استخدام رهبر از پیروان چیز مورد نظر می پرسد. وقتی رهبر قدرت ندارد یا نمی خواهد از آن استفاده کند این تاکتیک عملی می شود.

دلیل ارائه شده برای دلیل انجام کاری لازم نیست منطقی یا قانع کننده باشد. اگر علت واقعی یک اقدام خاص مشخص نشود گفته می شود فرمانده از تاکتیک های تغییر مسیر استفاده می کند. این تاکتیک برای جلوگیری از برخی اثرات منفی استفاده می شود. بعضی اوقات ارائه دلایلی غیر از دلایل واقعی کاملاً مشروع است.

تاکتیک استرالیزه کردن با رد ناتوانی در انجام کار مورد نظر استفاده می شود. یک رهبر ممکن است از چگونگی انجام یک کار خاص آگاهی داشته باشد اما توانایی خود را در انجام آن انکار کند. سپس به شخصی که دیگر کار نکرد کمک می کند. به این ترتیب فرد گیر افتاده را به سمت یادگیری کار خاصی سوق می دهد و می تواند کار را همزمان انجام دهد.

نگرش ها نیاز به تغییر مداوم دارند رهبران استفاده از همه این تاکتیکها در مقاطع زمانی مختلف که البته به شدت شرایط بستگی دارد. بهتر است سبک رهبری را انتخاب کنید که انعطاف پذیر باشد و امکان استفاده از تاکتیک های مختلف را در صورت لزوم داشته باشد.

[ad_2]

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا