چرا برنامه ریزی متداول در توسعه نرم افزار شکست خورد

[ad_1]

هدف از برنامه ریزی این است که به طور تکراری به پاسخ بهبود یافته به سوال نهایی توسعه محصول جدید برسیم که باید توسعه یابد. یعنی محصول چه توانایی هایی در چه بازه زمانی با چه منابع و چند مورد را باید ارائه دهد؟

برنامه ریزی از طریق کاهش اعتماد به نفس در مورد محصول پشتیبانی از تصمیم گیری بهتر اعتماد سازی و انتقال اطلاعات از همه این اهداف پشتیبانی می کند.

متأسفانه روشهای سنتی که ما در آن برنامه ریزی می کنیم اغلب ما را ناامید می کنند. در پاسخ به سوال مشترک دامنه / برنامه / منابع برای یک محصول جدید فرآیندهای برنامه ریزی سنتی ما همیشه منجر به پاسخ ها و محصولات بسیار رضایت بخش نمی شوند.

در اینجا چند واقعیت مهم در مورد برنامه ریزی آورده شده است.

1. تقریباً دو سوم پروژه ها به طور قابل توجهی بیش از برآورد هزینه ها هستند.

2. 64 درصد از ویژگی های موجود در محصولات به ندرت یا هرگز استفاده نمی شوند.

3. متوسط ​​پروژه 100٪ بیش از برنامه است.

یک مشکل اساسی در روشهای سنتی برنامه ریزی این است که آنها بیشتر از معرفی ویژگیها روی تکمیل فعالیتها متمرکز هستند. نمودار گانت یا ساختار تجزیه کار یک پروژه که به طور سنتی مدیریت می شود فعالیت هایی را که انجام می شود تعریف می کند. ما اینگونه پیشرفت تیم را اندازه گیری می کنیم. اولین مشکل برنامه ریزی مبتنی بر فعالیت این است که مشتریان از انجام فعالیت ها هیچ ارزشی نمی گیرند. ویژگی ها واحدی از ارزش مشتری هستند. برنامه ریزی باید در مورد ویژگی ها باشد نه فعالیت ها.

مشکل دوم پس از ایجاد یک جدول کلاسیک و اصلاح شده رخ می دهد. هنگامی که جدولی را نشان می دهیم که فعالیت ها را نشان می دهد به دنبال فعالیت های فراموش شده هستیم تا ویژگی های از دست رفته.

[ad_2]

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا