[ad_1]
اگر نوزادان در حال نگه داشتن نیستند بهتر است آنها را مهار کنید یا آنها را به جلو فشار دهید؟ برای به دست آوردن پاسخ تجربه مربیان کلاس های اول دوم و سوم مورد بررسی قرار گرفت و به عنوان یک گروه کودکانی که در کلاس های چهارم تا هفتم به تعویق افتادند مورد بررسی قرار گرفتند. پیشرفت تحصیلی و نگرش آنها از پاییز کلاس اول قبل از اینکه کسی دیر کند تا پایان کلاس هفتم (در مورد تهیه کنندگان) یا کلاس هشتم (در مورد کودکانی که هرگز نگهداری نمی شدند) کنترل می شد. اثرات احتباس به روش های مختلفی ارزیابی شد و اگرچه نتایج پیچیده ای بود اما نتیجه گیری شد که در اکثر موارد تکرار کنندگان پس از حضور در مدرسه در مدرسه ابتدایی بهتر از گذشته کار می کنند و این پیشرفت ها به طور کلی برای چندین سال به طول انجامیده است (اگرچه در مقیاس رو به کاهش بود.) در بیشتر مقایسه ها تکرار کلاس با بهبود نگرش نسبت به خود و مدرسه همراه بود. این نتایج با مطالعات مشابه ترین معاصر در تضاد است. با این وجود علی رغم مزایای حفظ پیشرفت تحصیلی و عزت نفس دانش آموزان با حفظ مهارت بیشتر ترک تحصیل می کنند. در حقیقت تکرار خطر ترک تحصیل و از این رو خطر عدم اتمام دوره را سه تا هشت برابر افزایش می دهد.
كودكانی كه از پایه های بالاتر فرار می كنند و چند خانه بی خانمان هستند به خصوص در معرض خطر ترك تحصیلات بدون مدرک هستند اما تكراركنندگان منفرد نیز در معرض خطر زیادی هستند. در یک مطالعه به این نتیجه رسیدند که دو نفر از مربیان و مربیان کلاس اول حداقل با تکرار یک کلاس کمک می کنند بنابراین تعجب آور نیست که آنها ترک تحصیل و عدم اتمام سطح بالایی دارند. اما تکرارکنندگانی که در کلاس دوم به تعویق افتادند نیز تعداد بیشتری از حد انتظار را رها می کنند و حداقل در یک مقایسه تکرار کننده های کلاس سوم را انجام می دهند. اگر تکرار نمره در دبستان باعث افزایش عملکرد مدرسه در کودکان و افزایش عزت نفس آنها می شود چرا بعداً خطر ترک تحصیل را افزایش می دهیم؟ این واقعیت که این خطر به ویژه در میان تکرارکنندگانی که در کلاس 4-7 به تأخیر افتاده اند مشهود است همانطور که دریافتیم قابل توجه است. وقتی این کودکان معلول بودند از نظر تحصیلی با همکلاسی های ارتقا یافته خود فاصله چندانی نداشتند. اگر احتباس صرفاً یک پروکسی برای مشکلات مربوط به تحصیل باشد تکرار کلاس اول یا دوم نه کلاس 4-7 بعداً بزرگترین مشکلات را ایجاد می کند اما این طور نیست.
اگر دانشگاهی نیست پس چه؟ جنبه اجتماعی آموزش به نظر می رسد یک کاندیدای بالقوه است. احتباس درجه کودکان را از برنامه پیشرفت کلاس در یک سیستم دقیق طبقه بندی سنی خارج می کند. این باعث برجسته شدن آنها و ادغام اجتماعی آنها را پیچیده می کند. خارج از موعد بودن در مدرسه می تواند در هر سنی مشکلاتی ایجاد کند اما شرایط نوجوانی شروع بلوغ و انتقال قریب الوقوع به مدرسه راهنمایی بسیار افزایش می یابد. سالهای اولیه نوجوانی (معمولاً 12 تا 14 سال) زمانی برای افزایش خودآگاهی است زمانی که هم ترازی بسیار مهم است اما هم ترازی برای تکرارکنندگان دیررس آسان نیست. وقتی زمان تغییر سطح مدرسه فرا می رسد جدایی از دوستانشان تازه است و اختلالات گروه همسالان که از آن رنج می برند چند برابر می شود – همسالان سنی آنها به مدرسه راهنمایی می روند در حالی که با همکلاسی های جوان خود عقب مانده اند. ممکن است در سلسله مراتب سن / وضعیت پایین تر نشان داده شود. از آنجا که تکرارها در سالهای ابتدایی بالاتر کمتر از پایه یک و دو است در کلاس های تکرار کننده دیررس نسبتاً کم وجود دارد تا به تنظیم کمک کند. با انتقال از مدرسه ابتدایی به مدرسه راهنمایی وضعیت علمی این مأموریت رو به زوال است. با تأمل در مورد ضربه انتقالی نمرات و نمرات آزمون آنها در آن مرحله نشان داده می شود و اگرچه آنها معمولاً یک قدم جلوتر از محل رشد خود باقی می مانند اما جای زیادی برای جذب عقب ماندگی های اضافی برای آنها وجود ندارد.
بنابراین وضعیت تکرار کنندگان در دوره راهنمایی نامطمئن بود و چالش های بیشتری در انتظار انتقال آنها به کلاس نهم بود. هر انتقال به مدرسه دشوار است اما انتقال به دبیرستان به ویژه دشوار است. برای مدارس راهنمایی دبیرستان ها بزرگتر بوروکراتیک تر غیرشخصی و از نظر تحصیلی طلب دارند. در این شرایط دانش آموزان ممتاز و کاملاً ادغام شده اغلب مشکل دارند. تکرار کننده ها چطور؟ وضعیت تحصیلی و اجتماعی آنها پایین است که به ویژه آنها را آسیب پذیر می کند. این علامت را در نظر بگیرید: در سال نهم مدرسه میانگین افت تحصیلی در آینده 45.9 غیبت بود در حالی که به طور متوسط 14.3 غیبت در بین افراد بدون ترک تحصیل بود. با ثبت 47 غیبت این دانش آموزان از هر چهار روز یک روز باختند که به عنوان نشانه ای از شروع روند ترک تحصیل تعبیر شد. شواهد جدید ارائه شده در اینجا نشان می دهد که نگه داشتن کلاس خطر ترک تحصیل را قطعاً افزایش می دهد این عقیده که نگه داشتن کودکان باید آخرین چاره باشد. اما مانند گذشته هنوز هم اعتقاد بر این است که وقتی برای تقویت مهارت ها و تسلط بر مطالب از دست رفته برای اولین بار به زمان اضافی نیاز است یک تکرار کلی ممکن است مناسب باشد. با این حال برای بیشتر کودکان در بیشتر شرایط احتباس متعارف (به عنوان مثال شکست بدون خدمات اضافی) باید نادر باشد. اما نامزدهای ماندگاری معمولاً از مطالعه آکادمیک عقب می مانند و اغلب مشکلات جدی رفتاری از خود بروز می دهند. در صورت عدم مداخله موثر بسیاری از این کودکان در مسیر ترک تحصیل اعم از معلولیت یا عدم آن هستند. نادیده گرفتن مسئله (یعنی به سادگی رفتن به سطح بعدی) و امید به بهترین ها قطعاً فرمولی برای شکست است. نوزادانی که عقب می افتند و تلاش می کنند ناگهان جلو نمی آیند حتی اگر رونق آن چیزی باشد که برای رسیدن به آنها طول می کشد.
اولویت اول باید جلوگیری از رسیدن کودکان به نقطه ای باشد که در وهله اول کاندیدا می شوند. بسیاری از کودکان فقیر و اقلیت در واقع دیر شروع به مدرسه می کنند اما شناخته شده است که برنامه های پیش دبستانی با کیفیت بالا می توانند آمادگی مدرسه را افزایش دهند. بیشتر این برنامه ها مورد نیاز است و کودکان محروم بیشتری باید به آنها دسترسی پیدا کنند. به همین ترتیب نگهداری از بچه ها با کیفیت بالا و خدمات تکمیلی تمام روز برای کمک به حفظ دستاوردهای حاصل از این مداخلات اولیه مورد نیاز است. کودکان با نرخ های مختلف یاد می گیرند. با این حال انتظار می رود همه در سن شش سالگی برای کلاس اول آماده باشند. انتظار می رود که آنها سالانه در یک مرحله ثابت از یک درجه به درجه دیگر حرکت کنند. در طول سال انتظار می رود که آنها برنامه درسی را تقریباً در یک بازه زمانی یکسان تسلط دهند: نه ماه از پاییز تا بهار. الگوی آموزش تقویم محور فعلی سرعت شدیدی را تعیین می کند. کودکانی که وقتی معلم موظف به رفتن به برنامه درس بعدی است گرفتار نمی شوند عقب مانده اند و اگر در پایان سال بسیار عقب باشند پس چه؟ آیا این کودکان باید بدانند که آماده نیستند؟ یا اینکه باید بدانند که بیشتر آنها کمک کافی برای ادامه روند آن بعداً نخواهند کرد؟ در هر صورت آنها در همان بدنه محبوس شده اند و بسیاری از آنها به سادگی به عقب بلغزانند.
چالش ایجاد انعطاف پذیری بیشتر در سیستم بدون ایجاد انگ و سایر مشکلات همراه با خرابی سن است. اکثر سیستمهای مدارس در تأمین نیازهای دانش آموزان بالای سن خلاقیت خاصی نداشته اند و برخی از رویکردهای مشهور بیشتر اوضاع را بدتر از بهتر می کنند. به اصطلاح مدارس جایگزین برای دانش آموزان پیر زنان باردار یا والدین اغلب دارای یک مشکل تصویر هستند و معمولاً فقط یک یا دو مورد در منطقه وجود دارد و همچنین ممکن است مشکلات لجستیکی نیز وجود داشته باشد. اما پس از آن انجام یک کار سنگین یا مسئولیت والدین به کسی نیاز دارد همانطور که بسیاری از تکرارکنندگان این کار را انجام می دهند طبق برنامه سنتی مدرسه و حتی در آن صورت او هنوز هم توسط یک دانش آموز همراه با علاقه های سنتی نوجوانی همراه خواهد شد – این به سختی متناسب است. تمهیدات فعلی این جوانان را جدا و به حاشیه می برد. شکستن این موانع به یک روش یا دیگری نیاز دارد تا ارتباط تنگاتنگ بین سن و درجه از بین برود. انجام این کار احتمالاً چشم انداز فارغ التحصیلی کودکانی را که یک یا دو سال تأخیر دارند بهبود می بخشد و مطمئناً گزینه های بیشتری برای معلمان برای تأمین نیازهای آنها فراهم می کند. تحت این محاسبه مسئله نه چندان مربوط به احتباس درجه است بلکه ساختاری است که در آن درجه نگهداری وجود دارد ساختاری که باعث انحراف کامل کودکان عادی می شود.
[ad_2]