Believe You Can – نوشته Jentzen Franklin – یک کتاب شخصی را مرور کنید

[ad_1]

تقریباً در نیمه راه خواندن کتاب الهام بخشی از یک مربی معنوی شایسته کشیش جینتزن فرانکلین هستم. من واقعاً می خواستم یک کلیپ موفق را با خودم به اشتراک بگذارم. این از فصل خواب خود را بگیرید است که در آن مراحل چگونگی رویا و چگونگی کنترل هر مرحله را ذکر کرده است.

دنبالش گشتماین زمان در زندگی شما است که بر یک ایده آرزو و وحی تمرکز می کنید. این برای من اتفاق افتاد پس از اینکه برای اولین بار در مورد چگونگی درآمد مردم در اینترنت تغییر زندگی خود و استفاده از قدرت رشد وب شنیدم. از آنجا که بازار املاک و مستغلات به سرعت کاهش یافته است این توجه من را به خود جلب کرده است. من اغلب فکر می کردم چرا من نمی توانم این کار را انجام دهم؟

گرفتماین مرحله ای است که شما درباره آن شروع به صحبت می کنید. شما شروع به کاوش و تحقیق می کنید. این مرحله ای بود که ساعتهای بی شماری را در اینترنت جستجو می کردم جستجو می کردم مطالعه می کردم فکر می کردم و س questionال می کردم. من بحث و گفتگو با افرادی را شروع کردم که از قبل درگیر بازاریابی اینترنتی بودند. به برنامه ها فکر کردم به شرکت ها نگاه کردم و بی وقفه ورق زدم. جنتزن فرانکلین نوشت که این جایی است که بسیاری از مردم اجازه می دهند رویای خود را بمیرند. آنها قدم بعدی را بر نمی دارند – فقط جلو نمی روند. خوشبختانه Carbon Copy Pro را پیدا کردم. اکنون آن روز واقعاً یکی از آن روزهای معجزه در زندگی من بود.

من آن را خریدم این مرحله بعدی است. او می نویسد این مرحله است شما تصمیم می گیرید که به مدت کافی به دور همان کوه پرواز کرده باشید و قصد تسخیر آن را دارید. کوه من گذشته عدم اطمینان و انتظارات بود. من نوعی ضمانت می خواستم – مطمئناً مقداری کم خطر. بارها لگد زده ام آن زمان بود که من پرخاشگر شدم سوار هواپیما شدم و برای یک برنامه زنده یک روزه به لاس وگاس پرواز کردم. من با مردم ملاقات کردم دست دادم و به چشم مردم نگاه کردم. صحبت کردم گوش دادم نگاه کردم آنالیز کردم سپس بیشتر گوش کردم خودم دیدمش … و باور کردم و آن را خریدم. بله من مجبور شدم این خواب را به اشتراک بگذارم و بله باید آن را امتحان می کردم.

اما همانطور که فرانکلین نوشت: شما تصمیم می گیرید زندگی قدیمی شما بیش از حد کسل کننده باشد و تصمیم می گیرید ریسک کنید. از قایق پیاده شوید و بگویید من به دنبال آن می روم. شما هر کاری که باید بکنید انجام می دهید. شما شروع به آماده سازی خود می کنید – خود را آموزش دهید – خود را تثبیت کنید.

دنبالش گشتم مرحله: این مرحله انصاف نژاد است. شما در یک مأموریت دیوانه می شوید – به چیز دیگری فکر نمی کنید. او می نویسد که شما آن نگاه را در چشمان خود دارید. شما یک چشم ببر برای شکار دارید. این مرحله برای من پویا ترین و مهیج ترین مرحله بود. من می توانم رویایم را ببینم من می توانم آن را احساس کنم کلمات را روی آن بگذارم و آن را اندازه گیری کنم. او زنده است. این یک نیروی محرکه است که باعث می شود بیدار شدن دوباره یک تجربه جدید و تازه داشته باشد. زندگی هدفمند تجدید می شود.

دریافت کردم! شما در آنجا هستید – رویای خود را زندگی می کنید! شما بهای آن را پرداخت کرده اید و از مزایای آن بهره مند می شوید. و شما بسیار خوشحالید که واقعاً این کار را کردید – احساس موفقیت. شما بهتر می خوابید. زندگی شما از سرطان پشیمان نیست. فرانکلین نوشت: بدترین ترس من این است که چهل سال دیگر روی یک صندلی گهواره ای نشسته ام و می گویم چه می شود؟ من نمی خواهم به زندگی خود نگاه کنم و در بیدار خود دسته ای از رویاهای گمشده و فراموش شده را ببینم … انبوهی از آنچه که می شود. من می خواهم بتوانم بگویم من آن را فهمیدم. مگه نه؟

من به او آموختم اکنون وقت آن است که به او بیاموزید دیگران را رها کنید دیگران را راهنمایی و توانمند کنید. از جنتزن می پرسد: چه کسی شما را راهنمایی می کند و چه کسی شما را راهنمایی می کند؟ در زندگی چه مرحله ای هستید؟ واقعاً می خواهید چه گامی بردارید؟ راهی هست؟ آیا کسی شما را رانندگی می کند؟ آیا هنوز وقت است؟

جیم روح می گوید: مردم باید یکی از دو درد زندگی را پشت سر بگذارند – درد نظم یا درد پشیمانی. درد نظم در پایان از بین می رود. درد پشیمانی هرگز برطرف نمی شود. این انتخاب تو است.

[ad_2]

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا