[ad_1]
همه ما آن را دوست داریم وقتی که یک کارد و چنگال درونی می گیریم درست است؟ مثل درست از دهان اسب! زیرا فقط در این صورت ما تمایل به اعتقاد داریم و به درستی بنابراین داستانی که به ما می رسد داستان رسمی است داستان صحیح است و جزئی از تصورات یک توهم نیست.
بنابراین هنگامی که شیبا شاه همسر برادرزاده پسر پادشاه قاتل Birendra از نپال در مورد پرشورترین زمان های تاریخ نپال می نویسد همه ما متوقف می شویم که او چه می گوید.
شبا شاه در کتاب روبرو شدن با ارواح بینشی از دهه 1930 به ما می دهد شاید لحظه ای از تاریخ که چهره متغیر نپال را تعریف کرده است. داستان جادویی را بافته می کند که تحول تاریخی را در پس زمینه حفظ می کند و واقعیت ها را به خوبی از طریق سرنخ های تخیل می چرخاند و به خواننده اجازه می دهد تا تفسیر خود را از اسرار بی پایان زندگی انجام دهد.
روشی که تحولات مترقی اجتماعی اقتصادی و سیاسی نپال در توازن قدرت نپال ثبت شده است بسیار جذاب است. مهاجرت کامل یک کشور-ملت با تاریخ غنی در یک لحظه سمفونی جهانی ارزش قیمت کتاب را به تنهایی دارد. بهترین بخش در مورد چنین کتابهایی این است که آنها به خواننده اجازه می دهند معضل تغییر ساختار واقعیت را از طریق چشم داستانی به وجود آورند. و هنگامی که به زیبایی گفت همانطور که شیبا شاه خودش گفت این کتاب را برای خواندن جالب تر می کند.
یکی از بهترین خوانش ها در مدت زمان طولانی او روبرو با روبرو شدن با فانتوم من به عنوان یک کتاب با داستانی روایت می شود. مدتی است که من توانسته ام بدون داشتن نگاه طعنه آمیز یا بدون اجازه نژادپرستی این راجع به کتاب بگویم.
[ad_2]