من به عنوان یک صاحب مشاغل کوچک ، دائما به دنبال راه هایی برای ارتباط با متخصصان و صاحبان مشاغل منطقه خود هستم. من از روابط کارآفرینان ، خالقان ، صاحبان مشاغل و مردم لذت می برم. خیلی هیجان انگیز.
در تلاش بی پایان خود برای ملاقات با دیگران ، از تعداد بیشماری از شبکه ها و گروه های ارجاع بازدید می کنم. یکی از آنها بخصوص مرا الهام کرد تا کل ایده را کشف کنم. این گروه به دلایل مشخص ناشناس خواهند ماند. من ممکن است پناه گرفته باشم ، گروه مورد علاقه من در یک کافی شاپ محلی دیدار کردند و ما یک جلسه بسیار آرام داشتیم و به طور کلی برای اکثر گروه ها موضوع مناسبی پیدا کردیم. “قانون” ساده است: خود را نشان دهید. ایناهاش. امیدواریم همه در صورت انتخاب قهوه ، قهوه را بخرند اما این ربطی به گروه ندارد. این ساختار ، یا فقدان آن ، به خوبی با شخصیت من تناسب دارد.
من اخیراً از یک گروه موسیقی بازدید کردم و تقریباً خسته شده بودم. هرکسی که وارد اتاق شد سریع به من نزدیک شد و خود را معرفی کرد ، گویا ضروری بود. بعداً لازم دیدم. بعلاوه ، هر عضوی از گروه که به دلیل عضویت غیر از عضویت مقصر شناخته شود ، مجازات خواهد شد – گویی مجازات اعمال می شود.
من نسخه ای از قوانین حاکم بر این گروه خاص را دریافت کردم ، و اگرچه از اهمیت ساختار ، قوانین ، مقررات و غیره می دانستم ، ایده داشتن کتابچه ای با بیش از 35 صفحه کمی بیش از حد به نظر می رسید.
من همه آنها را مخفیانه بردم. بعداً فهمیدم که عضویت در این گروه پس از خرید ماهانه عضویت ، مالیات (بدون حق عضویت) ، هزینه ها و صبحانه سالانه 900 دلار در هفته هزینه دارد. این واقعیت من را شوکه کرد ، خصوصاً وقتی که صحبت از جمع آوری کمک برای اعضای آن شد.
پناه بردم؟ برای من جالب است که فقط با 6 رهبر تجارت دیگر در یک میز بنشینم.
بیشتر در آینده
.