اخیراً خبرهای متناقضی در مورد بازاریابی رسانه های اجتماعی (SMM) منتشر شده است. خبرها در مجله استرالیا به بازاریابان توصیه كرد كه تلاش خود را برای جلب بازاریابی در رسانه های اجتماعی شرکت خود آهسته كنند. به همین ترتیب ، مقاله ای در ممفیس تجاری-تجدید نظر صاحبان مشاغل کوچک را از “سقوط در گرداب رسانه های اجتماعی” هشدار داد.
از طرف دیگر ، تحقیقات صنعت توسط شرکت های پیشرو مانند Aberdeen و Forrester نشان می دهد که شرکت ها با عجله به SMM می روند و آنها را در رسیدن به بسیاری از اهداف بازاریابی خود بسیار مؤثر می دانند.
چه کسی حق است؟ بیایید نگاهی به هر دو طرف استدلال بیندازیم.
SMM Naysayers
نکته اصلی مقاله استرالیا را می توان به شرح زیر خلاصه کرد. سایت های بزرگ رسانه های اجتماعی – مانند Facebook ، Twitter و LinkedIn – به عنوان ابزاری برای بازاریابی طراحی نشده اند. به همین ترتیب ، هیچ دلیلی برای عجله در استفاده از این سایتها وجود ندارد تا زمانی که دلیل بازاریابی قانع کننده ای در آنجا وجود داشته باشد. نویسنده معتقد است که پس از فروکش کردن وزوز ، ابزارهای بازاریابی واقعاً مؤثر ظاهر می شوند.
این مقاله همچنین استدلال می کند که بسیاری از شرکت هایی که SMM را امتحان کرده اند ، از طرز فکر بازاریابی قدیمی خود در یک رسانه کاملاً جدید و متفاوت استفاده می کنند ، و بهترین راه این است “انجام کاری که به بینش آن رسانه های جدید بستگی دارد”.
در مقاله تجدیدنظر تجاری ، جیم بلاسینگم نویسنده یادآور شد كه برخی از صاحبان مشاغل به اشتباه معتقدند ارتباطات آنلاین “به ظاهر دلارهای فروش منجر می شود.” وی ادعا می کند که استفاده از رسانه های اجتماعی زمان را از شیوه های بازاریابی “مؤثر” ، یعنی مواردی که مستقیماً به فروش منتهی می شود ، می دزد. مقاله استرالیا همچنین به فروش در بازاریابی اشاره می کند و خاطرنشان می کند که چالش بزرگ “حرکت مردم از قرار گرفتن در معرض مارک به فعال سازی فروشگاه” است.
ضد استدلال به نفع SMM
هر شرکت بازاریابی رسانه های اجتماعی به شما خواهد گفت که یک رویکرد جدید بازاریابی همیشه احتیاط لازم را دارد. شما نمی توانید بدون برنامه ریزی به یک استراتژی جدید بپردازید. مقاله استرالیا در این باره درست است – عدم برنامه ریزی و تفاهم برای این رسانه جدید ، نزول برخی شرکت ها بوده است.
اما با توجه به این ایده که این سایت ها برای بازاریابی طراحی نشده اند ، التماس می کنم که متفاوت باشند. آیا نویسنده درباره جلسه انجمن صنفی محلی یا یک جلسه اتاق بازرگانی نیز همین حرف را خواهد زد؟ غير قابل تحمل. دلیل اصلی حضور در چنین جلساتی تقویت تصویر کسب و کار شخص و ملاقات با سایر افرادی است که ممکن است به خدمات ارائه شده توسط شرکت نیاز داشته باشند.
این نکته آخر ما را به سمت اهداف بازاریابی سوق می دهد. دو مقاله ذکر شده در مورد فروش هدف اصلی بازاریابی است و درست است. اما از یک شرکت بازاریابی رسانه های اجتماعی در مورد اهداف خود برای مشتریان خود سؤال کنید و آنها در مورد افزایش پروفایل و آگاهی از برند ، بهبود رتبه Google ، و جذب بیشتر ترافیک وب سایت صحبت کنند. هدف مستقیم SMM افزایش مستقیم فروش نیست بلکه افزایش آگاهی از شرکتی است که به نوبه خود باعث افزایش نرخ تبدیل می شود.
شاید خود SMM مشکل نباشد ، اما این نویسندگان آن را درک می کنند. SMM هدف افزایش فروش مانند تبلیغات پرداخت شده نیست. هدف آن تقویت شهرت و ایجاد حضور بازاریابی قوی تر برای شرکت است. در این راستا ، موفق شد. طبق آخرین تحقیقات ، شرکت های بازاریابی رسانه های اجتماعی علی رغم رکود اقتصادی ، شاهد رونق کسب و کار هستند و مشتریان آنها – یا حداقل 80-90٪ از آنها ، مطابق با بازاریابی شرپا – از نتایج بسیار خوشحال هستند.