من به عنوان یک حرفه ای (نه یک طراح گرافیک آماتور) ، من بسیاری از طرح های عالی جلد کتاب و بسیاری از طرح های فرومایه را دیده ام. اما به خاطر داشته باشید که هیچ اثر هنری بدی وجود ندارد ، زیرا خلاقیت یک نعمت به خودی خود و بیان بیرونی افکار درونی بیش از آن است. اما چشمان همه چیزهایی را که می بینند متفاوت می بینند و تفسیر می کنند ، بنابراین اگر این امر از مشاهده صحیح باشد ممکن است طبق ذهن فرد مغرضانه باشد.
حال با این نکته ، اجازه دهید هنر را از بازاریابی نشان دهیم و یک عبارت مفهومی مرتبط با باد را برای مقایسه بی طرفانه در نظر بگیریم.
هنگامی که یک نویسنده در توانایی های من جستجو می کند تا پروژه ای را برای کتاب ، وب سایت یا هر نوع دیگر از رسانه های چاپی / وب خود ایجاد کنم ، آنها فقط می توانند از تجربه گذشته من و مشتریان راضی باشند و پروژه های موجود را برای ارائه خود ارائه دهند. اینگونه است که باید باشد ، اما من در تلاش هستم به یک کارفرمای بالقوه بگویم که بسیاری از عناصر دیگر در ایجاد و تولید یک محصول نهایی رضایت بخش من استفاده می کنند.
مؤلفه اصلی که من می خواهم در تمام پروژه های خود بگنجانم “بیان مفهومی شخصی” است ، نه برای من بلکه برای نویسندگان.
با انجام این کار ، علاوه بر شخصیت محصولات / خدمات نویسندگان ، از تجربه و فناوری حرفه ای خود برای شخصی سازی پروژه استفاده می کنم تا نتیجه مورد انتظار برای نویسنده را بدست آورم. این فقط مرحله پیش نویس اولیه است!
بیایید بگوییم که من یک جلد کتاب را برای عنوان غیر داستانی طراحی می کنم. و کتاب روی کلیپ کاغذی است ، بله درست است ، یک کلیپ کاغذی.
نویسنده مایل است این کتاب را با یک جلد کتاب براق مربوط به فروش بسیاری از کتاب ها به بازار عرضه کند و بفروشد. بنابراین می گویم “با کلیپ کاغذ چه کاری می توانم انجام دهم؟“یا بگویید ، “باشه. بگذارید از نویسنده دریابم که چه نقشی اساسی در این کاغذ در زندگی خود بازی کرده است؟”
خوب ، این اتفاق می افتد که نویسنده از یک چشم کور بوده و در نتیجه جراحتی است که وی در کودکی در دوران دبستان به دلیل آسیب دیدگی داشته است. در آنجا وجود دارد ، آب میوه های من جاری می شود. من می توانم به دلیل “کلیپ کاغذی” آثار هنری مانند شوک ، احساسات ، عصبانیت ، مسائل مربوط به بذر و … را منتقل کنم.
بنابراین تصور می کنم ، بعد از صحبت و گوش دادن به نویسندگان ، تصویر دفتر مدرسه ، ابرو ، عصا ساخته شده از کلیپ کاغذی ، در …
من می توانم برای همیشه تصور کنم. این یک مزیت در کار من است.
چگونه می توانم آن را به بازار عرضه کنم؟ خوب ، من چندین روش را می بینم. من قصد دارم به کلیپ کاغذی مرتبط با شوک ، تصادف ، مدرسه ، معلمان و … بپردازم بنابراین پس از جستجو می خواهم مکانی را که مربوط به تجسم من است و محتوای آن از کتاب تهیه کنم. مقالات زیادی وجود دارد که هیچ معنایی ندارند ، اما داستان پشت آن چیزی است که می فروشد. خوب ، توسعه این متن به کنجکاوی بصری ، توانایی بازاریابی را ایجاد می کند. این فقط مفهوم فنی ، کلمات کلیدی ، ابرداده و بهینه سازی همه نقش اصلی آنها در اجرای استراتژی های بازاریابی است.
همه طراحان به طور یکسان فکر نمی کنند ، دقیقاً مانند همه کتاب ها به طور یکسان نمی خوانند. اما این تکنیک های اساسی مفهومی است که من در تمام پروژه هایم استفاده می کنم ، نه فقط کتاب.