دنیای وب

مایکل جردن – داستان چشم بسته پرتاب پرتاب بازیکن بسکتبال به MLMers می آموزد تا پیروزی را تجسم کند

مایکل جردن ، قهرمان بسکتبال و قهرمان پرتاب آزاد می گوید “برخی از مردم می خواهند که این اتفاق بیفتد ، برخی امیدوارند که این اتفاق بیفتد ، و بعضی ها هم چنین می کنند.” در مسابقات قهرمانی سال 1997 ، زمانی که بیل بارتمن در حال مذاکره برای خرید شیکاگو بولز با قیمت 200 میلیون دلار بود ، جردن کارش را با چشمان بسته امتحان کرد. ما می توانیم چیزهای زیادی در مورد چگونگی موفقیت از داستانی که بیل بارمن در آموزش کسب و کار مدرن گفت ، یاد بگیریم.

مایکل و بیل قبل از بازی دوم 1997 بین شیکاگو بولز و سیاتل سوپر اسونیکس روی نیمکت صحبت می کردند. بیل مایکل درباره کتابی که می نویسد گفت. به گفته بل ، یکی از مباحث مربوط به دیدن آینده و درک موفقیت است که پیش از آن اتفاق افتاد. مایکل سریع جواب داد: “اوه می فهمم.

بیل به او گفت که نمی تواند این کار را بکند ، زیرا او هنوز چیزی به او نگفته بود. اما مایکل به طور قاطع به آن پاسخ داد ، “من دقیقاً می دانم چه بگویم. من تمرین می کنم و به ضربات آزاد شلیک می کنم. من می توانم نتایج را قبل از انجام این کار تجسم کنم. من این کار را خیلی وقتها انجام می دهم تا بتوانم چشمان خود را به صورت چشم بسته انجام دهم.

تصور کنید که

او سپس قبل از مسابقه پیاده به سمت بیل بارتمان به ورزشگاه رفت. بیل روی کفشهای خیابانی خود بود و بعداً اظهار داشت ، “اما وقتی تیمی را با مبلغ 200 میلیون دلار خریداری می کنید ، می توانید با کفش های خیابانی به آنجا بروید.”

مایکل او را به سمت خط پرتاب آزاد پیاده کرد و به سمت سبد ایستاد. بیل بارتمان در مقابل او ایستاد و به مایکل جردن گفت: “چشم مرا نگاه کن.”

چشمانش را بست ، بسکتبال را گرفت ، بغل کرد و آن را برداشت. چشمانش را ببندید ، زانوها را خم کنید ، آرنج را بکشید ، شلیک کنید و به دنبال او باشید. بیل تمام وقت چشمان خود را تماشا می کرد. آنها بسته بودند و پشت سر او بیل صدای او را شنید.

مایکل بسیار جالب است. “واقعاً شگفت انگیز است.”

مایکل جردن خندید و گفت “ببین ، من تصور می کنم قبل از این اتفاق بیفتد. “

در دو دقیقه آخر مسابقه مسابقات ، بولز با چهار امتیاز سقوط کرد. دو دقیقه مانده ، چهار تا پایین. مایکل مسدود شد. او به سمت خط پرتاب آزاد قدم زد ، نگاه كرد كه بیل بارتمن در كنار میدان نشسته است و چشم بر لب دارد. بل ارعاب شد. او می دانست که مایکل جردن چه خواهد کرد. هیچ کس دیگری در این زمینه نمی دانست که اردن چه خواهد کرد ، اما بیل این کار را انجام داد. او فقط می دانست که مایکل با چشمان بسته پرتاب آزاد می کند.

او انجام داد. آنها بردند.

مایکل چه نمونه ای از مثال خود را به ما می آموزد؟ فرقی نمی کند چه کسی هستیم ، چه کاری انجام می دهیم ، کجا هستیم و یا می خواهیم به چه چیزی برسیم. ما می توانیم در خارج از کشور موفقیت کسب کنیم! اگر ما می خواستیم تکنیک ها و نتایج فرانشیز را تجسم کنیم و به اندازه کافی تمرین کنیم ، نمی ترسیم که در مقابل کسی قرار بگیریم. ما قادر به ارائه هرگونه ارائه ، انجام هر کار ، تماس با هر شخص و کسب هر شغلی خواهیم بود. با دیدن نتایج مورد نظر خود در حرفه حق رای دادن خود تمرین کنید و آن نتایج به دست می آیند. “برخی از مردم می خواهند که این اتفاق بیفتد ، بعضی ها امیدوارند که این اتفاق بیفتد ، و برخی از مردم چنین می کنند.” حتی با چشمان بسته.

نمایش بیشتر

مجله خانواده هیلی بیلی

مجله علمی، سرگرمی هیلی بیلی علاقمند در زمینه های مختلف روز و علایق کاربران هر روز مطالب مورد علاقه خود را در این سایت به انتشار برای شما قرار میدهد.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا