بیشتر بازاریاب های وابسته و سایر بازاریابان اینترنتی که می دانند چگونه از طریق اینترنت درآمد کسب کنند ، معمولاً با استفاده از ابزار تحقیق کلمات کلیدی مانند Market Samurai یا یکی از بسیاری دیگر ، کلمات کلیدی سودآور را پیدا می کنند.
تنها مشکلی که در این مورد وجود دارد این است که هرکسی در اینترنت سعی در کسب درآمد دارد ، یکی از این ابزارها را در رایانه خود دارد. برخی از ابزارهای تحقیق کلمات کلیدی رایگان وجود دارد که هر کس می تواند آزادانه از آنها استفاده کند مانند Google AdWords Research Keyword Research و چند مورد دیگر.
در حالی که برخی از بازاریاب ها بلافاصله به سراغ ابزار تحقیق کلمات کلیدی خود می روند تا هنگام بررسی یک وب سایت جدید یا یک کمپین بازاریابی جدید ، به بررسی و اندازه گیری میزان “جذابیت” طاقچه بپردازند ، راهی برای تأیید طرحی وجود دارد که هیچ ارتباطی با یک نرم افزار ندارد.
بیشتر بازاریاب ها فراموش نمی کنند که از حس طبیعی خود استفاده کنند تا بفهمند آیا بازار داغی داغ است. از این گذشته ، اعداد همه چیز نیستند. صرف اینکه یک کلمه کلیدی ماهانه تعداد زیادی جستجو دارد به این معنی نیست که سود زیادی به دست خواهد آورد.
مهمترین نکته ای که باید در مورد جایگاه طاقچه درک کرد میزان و نوع احساساتی است که مشتری بالقوه هنگام نوشتن کلمه کلیدی احساس می کند. همه بازاریابان باهوش می دانند که اکثر مردم تصمیمات خرید را از روی علاقه و دلایل تصمیم می گیرند.
این نوع تحلیل توسط هیچ نرم افزاری قابل محاسبه نیست. هنگام جستجوی کلمه کلیدی باید Sentiment Meter را روشن کنید تا مشخص شود آیا این افراد به شدت تلاش می کنند راه حلی برای مشکل خود پیدا کنند. هر چقدر ناامیدتر باشند ، شانس شما به عنوان بازاریاب برای فروش با ارائه راه حل برای مشکل پیش روی شما بیشتر است.
اگر می توانید مشکلاتی که مردم با آن روبرو هستند را شناسایی کنید ، می توانید به Google Keywords Research Keyword بروید و ببینید چه تعداد جستجو می کنید و بررسی کنید که چقدر رقابت در لیست های جستجو وجود دارد. برعکس نباید باشد. ابتدا به مسئله فکر کنید ، راه حلی پیدا کنید که بتوانید آن را به مشتری احتمالی ارائه دهید و سپس کمپین بازاریابی خود را شروع کنید.
انجام این روش در طولانی مدت باعث صرفه جویی در وقت ، پول و ناامیدی شما می شود. رتبه بندی مهم است و تعداد جستجوی کلمات کلیدی در ماه مهم است ، اما فقط پس از اندازه گیری “درجه حرارت” خریداران با مغز شما. این تفاوت بین بازاریابان موفق است که کمتر کار می کنند و کسانی که مبارزه می کنند اما مبارزه می کنند.