در قسمت اول قرن بیستم ، یک گروه شناخته شده و قدرتمند از ذهن اصلی وجود داشت که از آن به عنوان “شش بزرگ” یاد می شود. این افراد اهل شیکاگو بودند و اعضای آن متشکل از Wm بودند. Wrigley Junior ، صاحب شرکت آدامس که نام خود را تا به امروز بر عهده دارد ، سالانه بالغ بر 15 میلیون دلار درآمد دارد. جان آر. تامپسون که در آن زمان مجموعه ای از ناهار خوری ها را اداره می کرد. آقای لاسکر ، مالک آژانس تبلیغاتی لرد و توماس؛ آقای مک کالو ، مالک پارملی اکسپرس ، بزرگترین شرکت حمل و نقل در آمریکا؛ آقای ریچی و آقای هرتز صاحبان مشاغل تاکسی زرد هستند.
در زمان گروه Master Mind ، درآمد ترکیبی بیش از 25،000،000 دلار یا به طور متوسط 4000،000 دلار برای هر مرد تخمین زده می شد. از بین همه این مردان ، هیچ کس آموزش خاصی نداشت و همه بدون پول و اعتبار زیادی شروع می کردند ، اما بارها میلیونر شدند.
این مردان سالها پیش با تشکیل یک گروه دوستانه که در زمانهای مشخصی برای ملاقات در مورد شغل ، برنامه ها ، ایده ها و کمک به یکدیگر به بهترین شکل ممکن آغاز شده بودند ، شروع شدند. هدف اصلی این گروه کمک به یکدیگر با تبادل عقاید و وام گرفتن پول در مواقع اضطراری بود.
هر یک از اعضای این گروه از طریق گروه متشکل از ذهن متمرکز ، میلیونر شدند ، جایی که آنها یاد گرفتند که در مورد یک هدف مشترک بالاتر فکر کنند.
یکی از قوی ترین و قدرتمندترین شرکت در اوایل قرن بیستم ، شرکت فولاد آمریکایی بود که با ایده یکی از آلبرت اچ. گری ، وکیل یک شهر کوچک ، شیکاگو ، ایلینویز.
گری گروه خاصی از آقایان را تشکیل داد که هیئت مدیره بسیار موفق MasterMind را تشکیل می دهند ، که بر موفقیت قابل توجه شرکت فولاد آمریکایی تأکید می کند.
به دنبال مشاغل بسیار موفقی باشید و یک گروه متمرکز Master Mind را به نام هیئت مدیره آن کشف کنید ، که به شکلی هماهنگ ، متمرکز و دوستانه کار می کنند که توسط یک رهبر قوی و متعهد اداره می شود.
وقتی رهبر ضعیف ، فاسد یا بی تفاوت باشد ، یا هیئت مدیره هارمونی و تمرکز خود را از دست بدهد ، شرکت رنج می برد و یا سقوط می کند. فقط نگاه کنید به آنچه در چند سال گذشته با فروپاشی شرکت های بزرگ پس از چندین دهه موفقیت اتفاق افتاده است.
بیشتر افراد به یک فرد یا شرکت موفق یا ثروتمند نگاه می کنند و معتقدند که ثروت آنها در پول ، منابع ، دارایی و موجودی آنها نهفته است. آنچه اکثر مردم متوجه نیستند این است که بزرگترین و مهمترین مؤلفه باعث می شود فرد یا شرکت شایسته دانش و مهارت خود را در استفاده از آن دانش داشته باشند.
مغز متفکرانی که هماهنگی ، ارزشها و اعتماد به نفس خود را حفظ می کند می تواند همه چیز را از دست بدهد و با این وجود باز هم ثروت خود را از طریق قدرت ذهن اصلی خود و دانش انباشته دوباره بدست آورد. اما شما اعتماد به نفس ، احترام و هارمونی اعضای گروه را از دست می دهید و همه چیز از دست می رود.